این کتاب شامل هشت جستار در تاریخ موسیقی است و چنانکه بابک احمدی خود در پیشگفتار آن توضیح داده است شش جستار از این هشت جستار درباره شاهکارهای تاریخ موسیقی است و این آثار را شامل میشود: مِس در سی مینور اثر باخ، سمفونی شمارهٔ 3 اروئیکا اثر بتهوون، اپرای تریستان و ایزولده اثر واگنر، یک رکوییم آلمانی اثر برامس، سمفونی شمارهٔ 2 اثر مالر و کنسرتو برای ویولون و ارکستر به یاد یک فرشته اثر برگ. دو جستار دیگر کتاب هم باز بنا به آنچه در همین پیشگفتار آمده «دربارهٔ رشتهای از آثار موسیقیاند که باهم نزدیکی دارند، یکی آثار باخ برای تکنوازی سازهای ویولون و ویولونسل و دیگری واپسین کوارتتهای زهی بتهوون».
بابک احمدی از آثاری که در این جستارها به آنها پرداخته به عنوان «برخی از عزیزترین آثار موسیقایی» که به زندگی او معنا داده و لذتبخشترین لحظههای عمر او را ساختهاند یادکرده است. او درباره رویکرد خود در این کتاب مینویسد: «این جستارها بر زمینهٔ تاریخ موسیقی جای میگیرند. امیدوارم به چنین پرسشهایی پاسخ دهند: چرا این آثار ساخته شدند؟ بر زمینهٔ کدام سنت موسیقایی، هنری و فلسفی ساخته شدند؟ نسبتشان بازندگی و دیگر آثار آهنگسازانی که چنین شاهکارهایی ساختند چه بود؟ نوآوریهایشان کدام است؟ چه تأثیری بر آهنگسازان بعدی داشتند؟» روح مطلق، جادوی زندگی، دوران قهرمانی، نگاه آخر، مرگ عاشقانه، یادِ رفتگان، بازگشت ابدی و مرگ و خاطره عنوانهای جستارهای کتاب «آواز زمین» است.
آنچه در ادامه میخوانید قسمتی است از جستار سوم کتاب با عنوان «دوران قهرمانی» که درباره سمفونی «اروئیکا» ی بتهوون است: «بسیاری از صاحبنظران موسیقی بر این باورند که این سمفونی مهمترین سمفونی در تاریخ ساختن این نوع موسیقی و یکی از بهترین آثار بتهوون است. خود بتهوون به این سمفونی علاقهٔ زیادی داشت و به دوستش فردیناند ریس گفته بود که سمفونی سوم زیباترین اثری است که تا آن زمان ساخته است. پسازآن هم به گفتهٔ دیگر دوستانش و بنا به متن شماری از نامههایش بارها به اهمیت این سمفونی اشاره کرد. برای مثال در 1817، زمانی که هشت سمفونی خود را ساخته بود، به دوست شاعرش کریستف کوفنر که از او پرسیده بود کدام سمفونیاش را بیشتر دوست دارد پاسخ داد سمفونی اروئیکا را. سمفونی سوم که در نوآوری بیان موسیقایی، ساختار محکم، تنوع حالتها حتی در یک موومان، اقتدار مسیر روایی و تأثیرگذاری عاطفی بیهمتاست، نوع سمفونی را برای همیشه دگرگون کرد و راه را بر آهنگسازان بعدی از شوبرت تا شستاکویچ گشود. بی هیچ گزافه، بزرگترین سمفونیهای تاریخ موسیقی را که پس از بتهوون ساخته شدند، نظیر سمفونی شماره 8 ناتمام د. 759 اثر شوبرت، سمفونی شمارهٔ 3 از آنِ راین اپوس 97 اثر شومان، سمفونی شمارهٔ 4 اپوس 98 اثر برامس و شاهکارهای سمفونیک مندلسون، برلیوز، دِوُرژاک، بروکنر، مالر، سیبِلیوس، چایکوفسکی و شستاکویچ، مدیون سمفونی سوم هستیم».