فرحناز دبلشکی
اقتباس سینمایی «جوئل کوئن» از نمایشنامه شکسپیر، شکل تازهای از روایت این تراژدی را مطرح کرده است.
فیلم «تراژدی مکبث» که بهتازگی بهعنوان فیلم افتتاحیه جشنواره نیویورک به نمایش درآمده و در اغلب پیشبینیها از آن بهعنوان یکی از بختهای اصلی کسب جایزه اسکار بهترین فیلم سال 2022 یاده شده، جدیدترین اقتباس سینمایی، یکی از جاودانهترین نمایشنامههای ویلیام شکسپیر به کارگردانی جوئل کوئن است.
این نخستین اثر سینماییای است که جوئل کوئن بدون همکاری برادرش -ایتان کوئن- میسازد، تراژدی مکبث، نخستین جدایی موقت این دو برادر را که با فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» چهار جایزه اسکار را از آن خود کرده بودند، رقم زد.
در فیلم نوآر تراژدی مکبث، فیلمی که جوئل کوئن هم کارگردانی و هم نویسندگی آن را عهدهدار بوده، «دنزل واشنگتن» و «فرانسیس مک دورمند» در نقشهای مکبث و لیدی مکبث ظاهرشدهاند. بسیاری از منتقدان در این میان بازی هردوی این بازیگران برنده جایزه اسکار، بهویژه دنزل واشنگتن را ستودهاند.
اوئن گلیبرمن، منتقد ورایتی بهویژه در مطلبی که درباره تراژدی مکبث نوشته، بازی دنزل واشنگتن را با به کار بردن این عبارت که دنزل واشنگتن در فیلم تراژدی مکبث با بازی درخشان خود مانند یک فرمانده تمامعیار ظاهرشده، ستوده است.
کابوسی نوآر
پیتر برادوشاو، منتقد گاردین با اختصاص 5 ستاره کامل به تراژدی مکبث در مطلبی با تیتر «واشنگتن و مک دورمند در تراژدی مکبث، کابوسی نوآر ارائه دادهاند»، نوشته است: فرانسیس مک دورمند و دنزل واشنگتن یکی از بهترین بازیهای خود را در اقتباس بازسازیشده جوئل کوئن از حمام خون اسکاتلندی ویلیام شکسپیر ارائه دادهاند. جوئل کوئن در تراژدی مکبث که بهطور صحیحی از متن شکسپیر اقتباسشده فیلمی در چارچوب سبک تئاتری ساخته است. هنرنمایی بصری کوئن در این فیلم، یادآور هنرنمایی و خلاقیت بصری کارگردانانی نظیر «کوروساوا» و «ولز» همراه با سایهای از اکسپرسیونیسم آلمانی است که درمجموع باعث پدید آمدن فیلمی مشابه فیلمهای جنایی نوآر دهههای 1930 و 1940 شده است. با این تفاوت که همهچیز در این فیلم از خلال دوربین «برونو دلبونل» بهوضوح و در فضای سرد و تیره خاصی به تصویر کشیده شده است. «استفان دچانت» طراح صحنه این فیلم نیز در طراحی کاخ مکبث نهایت مهارت خود را نشان داده است. او کاخ مکبث را تا حد زیادی به سبک خانههای ساختهشده به سبک مدرنیستی بسیار بزرگ، با حیاطهای بیروح و سردی که دیوارهای بلندی آنها را احاطه کردهاند و راهروهای تودرتوی زیاد طراحی کرده است. این شیوه طراحی کاخ مکبث بر دلهرهآور بودن فضای فیلم افزوده است.
بازگشت به دنیای سینمای صامت
اوئن گلیبرمن، منتقد ورایتی در مطلبی با اشاره به ویژگیهای فیلمسازی برادران کوئن و بهویژه علاقه این دو در به تصویر کشیدن جزئیات بهصورت کاملاً دقیق در فیلمهایشان با استفاده از ویژگیهای بصری و تصویری، نوشته است: «جای تعجب ندارد که جوئل کوئن در فیلم تراژدی مکبث نیز از ویژگیهای بصری بهطور وسواسگونهای استفاده کرده باشد؛ ویژگیهایی نظیر به تصویر کشیدن مه سفید با شفافیتی تمامعیار، کلاغهای سیاهی که در حال قارقار کردن هستند، جادوگری که در چهرهاش معصومیتی از نوع معصومیت «ژاندارک» دیده نمیشود. کوئن با مجموعهای از این عوامل بصری، دنیای کابوسزده را با شفافیت تمام در برابر دیدگان بینندگان به تصویر میکشد.»
منتقد ورایتی در ادامه به مهمترین وجه تصویری فیلم اشارهکرده و نوشته است که «فیلم تراژدی مکبث به سبک فیلمهای سیاهوسفید اواخر دوران سینمای صامت فیلمبرداری شده است. این شکل فیلمبرداری همچنین دوران قدیمیتری از فیلمسازی را در ذهن بیننده تداعی میکند. فیلم تراژدی مکبث البته تنها طنینی از فیلمهای قدیمی نیست بلکه کوئن، در این فیلم با نگاهی ژرف و روانشناسانه سیاهیها و سفیدیهای پس این فضای دلهرهآور را نیز به تصویر کشیده است. از جنبههای مختلف فیلم تراژدی مکبث یادآور فیلمهای دلهرهآور نوآر نیز هست و بهنوعی تداعیگر تصویربرداری و سبک ساخت فیلمهای نظیر «مهر هفتم» اینگمار برگمن، «اوردت» کارل تئودور درایر، «دادگاه» و نسخه سینمایی اورسن ولز از «مکبث» در سال 1948 است.»
حرفی متفاوت
رابی کالین، در تلگراف نوشت: «از بین تمام نمایشنامههای شکسپیر، شاید بتوان مکبث را همان اثری دانست که به بهترین شکل در سینما اجراشده است. آنهم با اقتباسهای فوقالعاده و متمایزی که در طی این سالها ساختهشده است؛ ازجمله ولز، آکیرا کوروساوا، رومن پولانسکی و اخیراً هم توسط جاستین کورزل با بازی مایکل فاسبندر و ماریون کوتیار. باز جوئل کوئن در این اثر حرف متفاوتی برای بیان کردن دارد؛ زیرا بیان کلمهی «جدید» کاملاً اشتباه است.»
اثری چالشبرانگیز
رابرت دنیلز، منتقد پلیلیست با ستایش از فیلم «تراژدی مکبث» نوشت: «اهمیتی ندارد که این اثر را «بهترین مکبث» یا حتی بهترین نسخهی سینمایی این نمایشنامه خطاب کنیم؛ به دلایل مختلف، این کار امکانپذیر نیست؛ اما بهطورکلی، اقتباسهای جدید از مکبث به این دلیل ساخته میشوند که لایههای تازهای به آن اضافه کنند و محتواهایش را به شکل تازهای به تصویر بکشند. تراژدی مکبث یکی از آن آثار هنری محسوب میشود که زمانی ساخته میشود که گروهی از هنرمندان، در بالاترین سطح خودشان، جمع میشوند تا بر روی میراثی کار کنند که به قلبشان نزدیک است، زیرا چالشبرانگیز است.»
یکی از جسورانهترین اقتباسهای مدرن شکسپیر
دیوید رونی، منتقد هالیوود ریپورتر «تراژدی مکبث» را جسورانه مینامد. او نوشت: «برداشت جوئل کوئن از این نمایشنامهی اسکاتلندی، سریعاً جایگاه خود را بهعنوان یکی از جسورانهترین اقتباسهای مدرن شکسپیر تثبیت میکند. بسیاری از بازیگران، مکبث را بهعنوان یک انسان ظالم بازی کردهاند؛ بعضیها هم او را یک مرد ضعیف ترسیم کردهاند که با جاهطلبی کور شده و توسط همسر حیلهگرش کنترل میشود. دنزل واشنگتن اما به عمق این شخصیت رفته و او را بالاتر از شک و تردیدهایی که ذهناش را مشغول کرده، یک انسان آسیبپذیر ترسیم کرده است. تراژدی مکبث کوئن همانقدر که کلاسیک است، مدرن هم هست.»
فرانسیس مک دورمند: تراژدی شخصی
ایندی وایر نیز در مطلبی به اظهارات فرانسیس مک دورمند، بازیگر نقش لیدی مکبث در فیلم تراژدی مکبث پرداخته است. فرانسیس مک دورمند درباره این اقتباس جدید سینمایی از این نمایشنامه جاودانه ویلیام شکسپیر گفته است: «خیلی مهم است که این اقتباس سینمایی «جوئل»، «مکبث» نام نگرفته و نام تراژدی مکبث بر آن اطلاق شده است. این تفاوت در نامگذاری بهنوعی بیانگر تفاوتهایی که در این اقتباس به چشم میخورد نیز است. در اقتباس جوئل کوئن از این نمایشنامه شکسپیر ما نگاهی مکاشفهآمیز به سن مکبث و لیدی مکبث نیز داشتهایم. در این فیلم هم مکبث و هم لیدی مکبث نسبت به نمایشنامه شکسپیر و سایر اقتباسهای سینمایی که از این اثر جاودانه شکسپیر شده، مسنتر هستند، به این معنا که دیگر در سن بچهدار شدن نیستند، بنابراین ناگزیرند برای رسیدن به اهداف جاهطلبانه خود و کسب تاجوتخت اسکاتلند، تلاش و جدوجهد بیشتری از خود نشان دهند. تصور میکنم که مهمترین تفاوت میان این اقتباس با سایر اقتباسهای سینمایی در این است که به دلیل سالخوردگی مکبث و لیدی مکبث دیگر نمیتوانند زمان زیادی را برای رسیدن به پیروزی صرف کنند و باید هر چه زودتر به هدفشان برسند». به گفته مک دورمند در تراژدی مکبث بچهدار نشدن لیدی مکبث یا ناکامی وی در به دنیا آوردن جانشینی برای لرد مکبث، تبدیل به تراژدی شخصی برای وی شده است و همین مسئله باعث شده وی در تحریک همسرش برای کسب تاجوتخت اسکاتلند تلاش جدیتری به خرج دهد تا شاید از این طریق تا حد زیادی بتواند ناکامی خود را در به دنیا نیاوردن جانشینی برای مکبث جبران کند.»