کاوه صباغ زاده فرزند مهدی صباغ زاده را باید یکی از موفقترین دستیار کارگردانانی دانست که در سالهای اخیر وارد حیطه کارگردانی شده است؛ کارگردانی که با «ایتالیا ایتالیا» نشان داده هم نوجو است و هم جسور؛ هم اجتماع را میشناسد و هم شخصیتپردازی را میداند. در ادامه گفتههای او را درباره فیلم «ایتالیا ایتالیا» میخوانید.
ژانر موردعلاقهام موزیکال است
به ژانر موزیکال علاقه زیادی دارم اما فکر نمیکردم اولین فیلمم در این ژانر باشد؛ متأسفانه این ژانر در سینمای ایران مغفول واقعشده است اما من بههیچعنوان ورود به آن را ریسک قلمداد نکردم و اکنون از نتیجه کارم راضی هستم.
«ایتالیا ایتالیا»، بخشی از زندگی شغلی خودم است
سال ۹۲ پروانه ساخت فیلم سینمایی «دیو باید بمیرد» به نویسندگی و کارگردانی من صادر شد اما پس از مدتها بلاتکلیفی به دلیل عدمحمایت بنیاد سینمای فارابی در انجام تعهداتش روند ساخت آن متوقف شد و این مسئله برای من روزهای بسیار بدی را به وجود آورد که بخشی از زندگی شغلی خودم در آن روزهای سخت و دشوار در «ایتالیا ایتالیا» به تصویر کشیده شده است.
«ایتالیا ایتالیا» چگونه شکل گرفت
«دیو باید بمیرد» فیلمی در ژانر نوآر بود اما بعد از ۲ سال دوندگی من به سرانجام نرسید و من که از همهجا درمانده شده بودم تصمیم گرفتم در ژانری دیگر مبادرت به نگارش فیلمنامه کنم؛ روزی خواندن یک داستان کوتاه ۱۰-۱۲صفحهای خارجی مرا بهشدت شیفته خود کرد و سعی کردم آن داستان جذاب را در قالب یک فیلم کوتاه به تصویر بکشم اما بعدازاینکه درگیر نگارش فیلمنامه شدم به این نتیجه رسیدم که آنقدر این داستان به جزئیات مختلف اشارهکرده و ریزهکاری دارد که نمیتواند در قالب یک فیلم کوتاه ساختهشده و باید تبدیل به یک فیلمنامه سینمایی شود.زمانی که نگارش فیلمنامه به پایان رسید از فضای تلخ آن خوشم نیامد؛ ازاینرو مقداری طنز، فانتزی و فضای موزیکال به فیلمنامه اضافه کردم و ۳ ماه طول کشید تا نگارش نهایی «ایتالیا ایتالیا» به پایان برسد.
بدون هیچگونه اصلاحیه پروانه ساخت گرفتم
اواخر بهمنماه سال گذشته پسازاینکه با چند تهیهکننده برای ساخت این فیلم مذاکره داشتم سرانجام مهدی صباغ زاده تهیهکنندگی آن را به عهده گرفت و فیلمنامه بدون هیچگونه اصلاحیهای اواخر اسفندماه ۹۴ پروانه ساخت گرفت و از ۱۵ فروردین ۹۵پیشتولید فیلم رسماً آغاز شد و این فیلم که در نوع خودکاری بسیار متفاوت و سخت محسوب میشود بعد از ۴۳ جلسه فیلمبرداری در تهران به پایان رسید.
فرمول فیلم خوب
«ایتالیا ایتالیا» فیلمی سرگرمکننده است و اطمینان دارم که قشرهای مختلف از دیدن آن لذت خواهند برد. من همیشه معتقد بودم که یک فیلم خوب فیلمی است که بتواند هم مخاطب را سرگرم کند و هم با هزینه اندک ساخته شود و ازاینرو هیچگاه فیلمنامهای نمینویسم که نیاز به بودجههای هنگفت برای تولید داشته باشد؛ تجربه هم ثابت کرده لزوماً فیلمهای گران به مذاق مخاطبان چندان خوش نمیآید و اتفاقاً اگر فیلمی ارزان اما بهدرستی ساخته میشود میتواند مخاطبان زیادی را بهسوی خود جذب کند.
کمی رندی باید!
شاید جالب باشد که این نکته را یادآوری کنم زمانی که بنیاد سینمایی فارابی سر راه ساخت اولین اثر سینماییام سنگاندازی کرد و نگذاشت من آن را به سرانجام برسانم در نامه سرگشاده تندی که خطاب به مدیران سینمایی نوشتم این نکته را عنوان کردم که بهزودی فیلمی با عنوان «ایتالیا ایتالیا» خواهم ساخت و این در حالی بود که در آن زمان هیچ ایدهای برای ساخت این فیلم در ذهنم نداشتم.
به زبان ایتالیایی علاقه دارم
یکی از نکاتی که باعث شده اسم این فیلم «ایتالیا ایتالیا» شود این بود که ازنظر من زبان ایتالیایی شیرینترین زبان دنیا است و شخصاً به آن علاقهمند هستم و از سوی دیگر شخصیتهای اصلی این فیلم یک زوج هستند که هرکدامشان را میتوانستم با عنوان ایتالیا بشناسم!
بازیگران نقطه قوت فیلم هستند
حامد کمیلی اصلاً جزو گزینههایم نبود و تنها سه روز مانده به آغاز فیلمبرداری به پروژه اضافه شد؛ متأسفانه تمامی بازیگرانی که آنها را برای ایفای نقش اصلی این فیلم در نظر گرفته بودم به دلیل کلیشه بودن در نقشهایشان و ترس از ریسک پذیرفتن یک نقش متفاوت و جدید بازی در این فیلم را نپذیرفتند و کار بهجایی رسید که ما ۴-۵ روز مانده به فیلمبرداری هیچ گزینهای برای ایفای این نقش نداشتیم تا اینکه سارا بهرامی پیشنهاد حضور حامد کمیلی را داد که من درجا و قاطعانه آن را رد کردم!دلیل مخالفت من این بود که سارا بهرامی و حامد کمیلی قبلاً چندین بار در سریالها باهم همبازی بودند و من نمیخواستم که فیلمم به ورطه تکرار بیفتد؛ اما با اصرار دوستان با حامد قرار ملاقاتی گذاشتیم و او فیلمنامه را مطالعه کرد و بعد از توضیحاتی که من به وی دادم از بازی در این فیلم استقبال کرد و ظرف مدت سه روز با تمرینات شبانهروزی و فشرده زبانه ایتالیایی که واقعاً بسیار دشوار بود خود را برای بازی در این فیلم آماده کرد. حامد کمیلی و سارا بهرامی هر دو بازیگران بسیار پرانرژی و فعالی هستند و تلاش بسیار خوبی کردند تا به نقش و شخصیتهای فیلمنامه برسند و بازی این ۲ نفر به اذعان بسیاری از کارشناسان ازجمله نقاط قوت فیلم محسوب میشود.
یکی از بازیگران گفت بدترین فیلمنامهای است که تا الآن خوانده!
ازآنجاکه فیلم «ایتالیا ایتالیا» فیلمی فرمالیستی است و محتوای چندانی ندارد من به یکایک بازیگرانی که در آن ایفای نقش کردند توضیحات زیادی راجع به فیلم و فضایی که مدنظرم بود میدادم؛ نکته جالب اینجا است که سارا بهرامی وقتی برای بار اول فیلمنامه را خواند به من گفت این بدترین فیلمنامهای است که تا الآن خواندهام و بههیچوجه در آن بازی نمیکنم اما من از او خواهش کردم یکبار دیگر باحوصله و دقت بیشتری فیلمنامه را مطالعه کند و حتی ترک موزیکهایی را که برای فیلم در نظر داشتم برایش فرستادم و همین باعث شد ظرف مدت کمتر از ۴۸ ساعت نظر او نسبت به فیلم کاملاً عوض شود و با طیب خاطر برای بازی در فیلم قرارداد امضا کند.
درامهای اجتماعی را نمیپسندم
من بههیچعنوان درامهای اجتماعی را نمیپسندم چراکه معتقدم مردم ما از صبح تا شب آنقدر با مسائل و مشکلات مختلفی در اجتماع دستوپنجه نرم میکنند که دیگر در سینما نباید با این قبیل مسائل روبرو شوند؛ بینندهای که هزینه میکند و بلیت میخرد و به سینما میرود باید بتواند درون سالن سینما چیزهایی را تجربه کند که در فضای عادی خانوادگی و یا جامعه امکان تجربه کردن آن را ندارد و قطعاً اینکه ما بخواهیم تصویری از فلاکت و بدبختیهای روزمره مردم را به آنها نشان دهیم کار چندان شایستهای نیست!
و یادمان باشد رسالت سینما سرگرم سازی مخاطب است
یکبار دیگر تأکید میکنم به عقیده من رسالت سینما سرگرم سازی مخاطب است اما متأسفانه بسیاری از سینماگران ماسالها است که این رسالت را به فراموشی سپردهاند و همین باعث شده ما با سینمایی یکشکل مواجه شویم که دیگر برای مخاطبان چندان جای تأمل ندارد و آنها را خسته و دلزده کرده است.