در فیلم «کمدین» تهیهکننده پر سابقه «آرت لینسون»و یک بازیگر مشهور قدیمی که سالها از تلویزیون دور بوده، تصمیم میگیرند دوره جدیدی از کار خود را بهعنوان کمدین در باشگاهها شروع کنند. فیلم درباره تلاش تلخ یک سالمند خودمحور و خودنما، برای کنار آمدن با تغییر زمانه است.
«جکی برک»، با بازی «دونیرو» سی سال پیش، ستاره مشهور سریال «خانه ادی»، یک سریال کمدی هفتگی تلویزیونی بوده که مردم، بهخصوص سالمندها، همچنان به خاطر دارند. «جکی» در آن سریال، از توهین به شخصیتهای میهمان، خنده میگرفت و حالا میخواهد روی صحنه، همان کمدی پرخاشگر و توهینآمیز را روی صحنه باشگاههای کمدی، اجرا کند، اما همان شب اول، با یک تماشاگر که با تلفن همراه مشغول فیلمبرداری از اوست، درگیری شدیدی پیدا میکند که پخش آن در «یوتیوب» تماشاگر گسترده پیدا میکند. کار «جکی» به دادگاه میکشد که به خاطر بالا بودن سن او، حکم به صد ساعت خدمت اجتماعی میدهد. او در آشپزخانه یک غذاخوری مخصوص فقرا و خیاباننشینان، به مجرم دیگری برمیخورد به نام «هارمونی» با بازی «لسلی مان». دوستی آنها، به همکاری حرفهای و سپس، عشق میانجامد.
کمدی توهین
«جکی» با همه اطرافیان اختلاف دارد، ازجمله با برادرش، رستورانداری با بازی «دنی دو ویتو» که بعد از سالها دوری، به سراغ او میرود و به عروسی دختر او دعوت میشود. بازیگر «ادی فالکو» نقش یک تهیهکننده تلویزیون را بازی میکند که میخواهد به «جکی» کمک کند از شهرت نویافته در «یوتیوب» برای به وجود آوردن سریال جدیدی، استفاده کند.
فیلم «کمدین» را «تیلرهکفورد» هنرمند ۷۰ ساله انگلیسیتبار ساخته، صاحب فیلمهای برجستهای مثل «ری» درباره «ری چارلز» هنرمند نابینای موسیقی «بلوز» و «جاز»، «شبهای سفید» با شرکت «گریگوری هاینز» و «میکائیل باریشنیکاف» و بیش از ده فیلم عمده دیگر است. «تیلر هکفورد» میگوید: «این پروژه، محبوب «رابرت دونیرو» و تهیهکننده «آرت لینسون» بود که بهشدت مشتاق ساختهشدن آن بودند. او میافزاید وقتی از او برای همکاری دعوت شد، دید کار سختی است.» وی میگوید به دونیرو و تهیهکننده «آرت لینسون» که این پروژه را باهم تدارک دیدهاند، یادآور شده که تصویر کردن «کمدین» کار سختی خواهد بود و توضیح میدهد که در حرفه کمدی، معروف است که میگویند اگر مردم بخندند، گفته میشود، کمدین کشته است، ولی اگر مردم نخندند، گفته میشود، کمدین مرده است.
دریکی از صحنههای فیلم «کمدین»، «جکی برک» بهاتفاق پدر «هارمونی» با بازی «هاروی کایتل» که یک گنگستر زندانرفته و بازنشسته است، به یکخانه سالمندان که موردحمایت اوست، سر میزنند. در آنجا، «جکی» قبول میکند که کمدی توهین خود را برای سالمندان مقیم آنجا، اجرا کند، اما شوخیهای او بیسلیقه و نا بهجای او، یخ میکند.
اما کمدی توهین، اگر ۳۰ سال پیش در تلویزیون موفق بوده، حالا دردسرساز میشود. «رابرت دونیرو» ستاره افسانهای سینما میگوید همراه تهیهکننده «آرت لینسون» هفت، هشت سال روی این پروژه کارکردهاند، چون صحنههای جالبی در آن هست که به فکر خود او رسیده. او میگوید پروژه بهتدریج متحول شد و دستخوش تغییرات متعدد، ولی بعد از یافتن سرمایه، چندین کارگردان عوض کردند تا اینکه سرانجام، «تیلر هکفورد» آمد و خوشحال هستند از اینکه او توانسته پروژه را بهخوبی جمعوجور کند.
نسل قبل از دیجیتال
یک درونمایه غالب «کمدین»، بیگانگی نسل قدیم با دنیای دیجیتال است. از جنبههای مثبت فیلم، پویایی رابطه کاری و بعداً عشقی میان «جکی» هنرپیشه سالخورده، با «هارمونی» زن چهلوچند سالهای است که روح آزردهای دارد از خیانتهایی که در زندگی تجربه کرده است؛ اما «کمدین» به نظر بیشتر منتقدها، نمیتواند انتظارها از هنرمندان طراز اول و سالمندی که گرد هم آورده، برآورده سازد.
دستپخت تهیهکننده
فیلم «کمدینها» از خیلی جهات، مدیون تهیهکننده و نویسنده اصلی آن است، یعنی «آرت لینسون» که در چهل سال اخیر، بیش از ۳۵ فیلم سینمایی تهیهکرده، فیلمهای عمده و بهیادماندنی، از بزرگترین کارگردانها، از «برایان دیپالما» گرفته تا «نیل جوردن»، از «مایکل مان» گرفته تا «دیوید ممت»، با شرکت ستارههای بزرگ، نظیر همین «رابرت دونیرو» و هر کلهگنده دیگری که در هالیوود از آن بزرگتر نیست.«آرت لینسون» طبعاً خیلی درباره حرفه سینما و پشتصحنه و قصههای زندگی هنرمندها میداند که دهپانزده سال است به فکر بوده اینها را به صورتی، یا بنویسد یا فیلم کند.
یک نمونهاش، فیلم «چی شد الآن» بود که اتفاقاً «دونیرو» نقش اول آن را بازی میکرد، ولی اصلش کتابی بود با زیر عنوان «داستانهایی تلخ هالیوود از خط مقدم جبهه» نوشته «آرت لینسون.» فیلم «کمدین» یک همچه کاری است، آنهم از کارگردانی حرفهای و برجسته مثل «تیلر هکفورد». حضور این چهرههای بزرگ و باسابقه در پشت دوربین و جلوی دوربین، باعث شده منتقدها با تأسف درباره فیلم «کمدین» بنویسند، بهویژه اینکه فیلم کلاً نتوانسته انسجام و خط مشخصی پیدا کند که تماشاگر را با خودش همراه کند، درحالیکه هر صحنه، مدام چهرههای معروف و باسابقه به جمع شخصیتها اضافه میشوند، ازجمله کمدینهای مشهور باشگاهها که در نقش خودشان ظاهر میشوند.
بزرگترین مشکل فیلم، از دید منتقد باسابقه «گلن کنی»، این است که سابقه شخصیت «جکی»، در فیلم بهموقع تعریف نمیشود. اطلاعات لازم درباره این شخصیت، بهقدری دیر به تماشاگر میرسد که علاقهاش را ازدستداده است. او عقیده دارد که بیحالی «دونیرو» هم به شخصیت «جکی» و به فیلم لطمه زده، چون غیر از صحنههایی که مقابل دوستان قدیم، «هاروی کایتل»، یا «دنی دو ویتو» و «چارلز گرودین» نقش دارد، بازی او، حال و رمق چندانی ندارد. «دونیرو» فیلم متوسط زیاد بازی کرده بهخصوص این اواخر، ولی کمتر فیلمی است که بخوانیم مسئول ضعف فیلم، بازی «دونیرو» بوده است.
شوخی غمگین
فیلمی که شخصیتهایش بر سر جوک گفتن باهم رقابت دارند، میتواند غمانگیز هم باشد، مثل اثری با شرکت «بیلی کریستال» که ازجمله بازیگر فیلم «کمدین» هم هست. «آقای شنبهشبها» مرور خاطرات کمدین پیری بود که نمیخواست از میدان به در برود. تمام فیلم یادآور شوخیهای او بود، یکی بعد از دیگری، ولی ما شاهد زوال و حسرت عمر ازدسترفته و لحظات باخته بودیم. فیلم «کمدینها» بر اساس این نظریه ساختهشده که هنر خنداندن دیگران، از غصه و افسردگی درونی سرچشمه میگیرد. به قول «نل مینو»، بزرگترین چالش بازیگری در این فیلم، این است که میخواهد وانمود کند «جکی برک»، خندهدار است. در وضع آدم معروفی که دنبال هویت جدید میگردد، چیز خندهدار کمتر پیدا میشود هرچند مدام جوک بگوید. وجه مشترک چنین شخصیتهایی، درد خودنمایی و تلاش برای مطرح بودن و دیده شدن است. مشکلی است که به قول «جوی نولفی» منتقد «اینترتینمنت ویکلی»، «جکی برک»، شخصیت «دونیرو» در این فیلم، از آن رنج میبرد. «کمدین» را منتقدها با فیلم «سلطان کمدی» از «مارتین اسکورسیزی» مقایسه کردهاند که اتفاقاً «رابرت دونیرو» نقش اول آن را بازی میکرد، هرچند که پیشرفت «جکی برک» در فیلم «کمدینها» در جهت معکوس شخصیت آن فیلم، حرکت میکند. مسائلی که فیلم مطرح میکند ازجمله استیصال آدمی که دنیای اطرافش را در حال تغییر میبیند، قابلتأمل هستند، ولی فیلم با عواملی که جمع کرده، کاری نمیکند، چون شخصیت «دونیرو» در آخر فیلم همان است که اول فیلم بود. «ریچارد روپر» در روزنامه «شیکاگو سان تایمز» نوشته تماشای کمدینی که خنده ندارد، غمانگیز است، ولی دیدن بزرگترین هنرپیشه تاریخ که روی صحنه خندهدار نیست و پشتصحنه توهینآمیز است، از آنهم غمانگیزتر است.