دوران بازیگری اکبر عبدی زمانی آغاز شد که دوران بازیگران بسیاری به پایان رسیده بود و سینمای ایران در برنامهریزی دولتیاش برای ابراز وجود و تثبیت موقعیت به کمیت بیش از کیفیت احتیاج داشت. از سوی دیگر هم دوران ستاره سازی به پایان رسیده بود. بااینحال تلویزیون به دلیل خاصیت روزانه و هفتگیاش، امکان شهرت را فراهم میکرد و اگر برنامه و بازیگرانش خوش میدرخشیدند، چهرههای تلویزیونی معروفی ساخته میشدند.
اکبر عبدی موفقترین و ماندگارترین بازیگری است که با همه محدودیتهای آن دوران، پیش آمد و توانست جایگاه ممتازی در سینمای ایران بیابد و به کیفیت کمدین در حافظه بصری تماشاگران آن روزگار ارتقا بدهد. اکبر عبدی درزمانی با دو مجموعه سریال کودک و نوجوان، «محله بروبیا» (1363، داریوش مؤدبیان) و «بازم مدرسم دیر شد» (1365، حسین افصحی) دیده شد که از فرط محدودیت سرگرمی در زندگی روزمره، هر برنامهای در تمامی گروههای سنی بلعیده میشد. سنتی که در این چهار دهه هم بهنوعی دنبال شده است. در چنان زمانهای بازیگر کمدی، حکم طبیب را داشت و خندهای که میساخت کیمیا بود.
اکبر عبدی جزو معدود کمدینهای ایرانی بود که هم به این تواناییاش باور داشت و هم جزو معدود بازیگرانی شد که مفتخر بود به کمدین بودن، مشخصاً کمدی و کمدینی که منطبق است بر دریافت تماشاگر ایرانی از این ژانر نمایشی. او برای ایفای نقش کمدی از شخصیت فاصله نمیگرفت بلکه بخشی از فردیت و شخصیت خود را در نقشی کمیک میافزود و با توانی مرعوبکننده نقش را ایفا میکرد؛ بهنحویکه حتی در فیلمهایی که نقش اول نبود، پیش و بیش از بازیگر نقش اصلی در ذهن میماند؛ نمونههایش کم نیستند از «اجارهنشینها» تا «خوابم میاد» از «مادر» تا «قاعده بازی» و اکبر عبدی در هیچکدام از این فیلمها نقش اصلی نیست.
سینمای ایران در طول حیاتش به دلیل بنیه ضعیف اقتصادی، سینمای محافظهکاری بوده و اکبر عبدی هم در همین مناسبات محافظهکارانه کارکرده است، بااینحال جسارت داشته و در نقشهایی ظاهرشده و با چنان تبحری نقشهایش را ایفا کرده که هم تماشاگرانش را مبهوت و هم نمونهای از اجرای کمدی را تصویر کرده است؛ البته منظور فقط زن پوشیهای اکبر عبدی نیست، بلکه توان این بازیگر منظور است در همدلیای که با تماشاگران بهواسطه ایفای نقش کمدی ایجاد میکند. اکبر عبدی هم توجه تماشاگر را به خود جلب میکند و هم بیشترین همدلی را با او ایجاد میکند. اجراهایی فوقالعاده از کمدینی که بالاخره امسال بهپاس قریب به بیش از سه دهه حضورش در سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر تقدیر میشود.
کودکی در تلویزیون
برای بحث درباره کارنامه اکبر عبدی ابتدا باید به آغاز دهه 60 نظری انداخت. همان سالها که عبدی 21 ساله با تلهتئاتر «سنجابها» وارد تلویزیون شد، اما نخستین مجموعهای که بهصورت جدی از او به نمایش درآمد، «مثل آباد» بود. سریالی 6 قسمتی به کارگردانی رضا ژیان که از شبکه یک پخش میشد و در هر قسمت از این مجموعه یک ضربالمثل در قالب داستان به تصویر کشیده میشد، اما اوج درخشش عبدی در مجموعه «محله بروبیا» شکل گرفت. مجموعهای که در سال 1362، از شبکه 2 پخش میشد. عبدی در این مجموعه در نقش حسن بهعنوان بچهای پرخور و چاق بازی میکرد. عبدی در این سریال در نقش انسان اولیه نیز بازی میکرد. انسان اولیه در لابهلای جنگلها زندگی میکرد و شیری نیز هرازچندگاه در کنار خانه او نعره میزد. عبدی در سال 1363 با سریال «بازم مدرسم دیر شد» نقش پسر بازیگوشی به نام محسن را بازی کرد که همیشه مدرسهاش دیر میشود. همین مجموعهها بود که کار را برای ورود عبدی به سینما باز کرد.
سینمای کمدی هنری
یکی دیگر از ویژگیهای مهم اکبر عبدی در سالهای اخیر، بازی در فیلمها و سریالهای زیادی است، اما او در بخشی از کارنامه کاریاش آثاری دارد که میتوان آنها را در زیرمجموعه سینمای هنری دستهبندی کرد. او در نقش آقای قندی در فیلم سینمایی «اجارهنشینها» ی داریوش مهرجویی عملاً بعد از چند فیلم اولش، وارد دنیای هنری میشود. او که در تلویزیون بازیگر شناختهشدهای بود تا آن اندازه از فضای سینما دور بوده که مهرجویی را به چهره نمیشناخته است؛ اما بازی عبدی در این فیلم نشان داد که یک بازیگر ژانر کمدی در فیلمی متعلق به سینمای کمدی هنری، چگونه میتواند یک طنز تمامعیار به وجود بیاورد. او از سوی دیگر در سال 1368 با بازی در فیلم «ای ایران» ساخته ناصر تقوایی بار دیگر چنین سینمایی را تجربه کرد. عبدی در برنامه «دورهمی» به این نکته اشارهکرده که بازیگری سینما را در این فیلم از تقوایی آموخته، هرچند که «ای ایران» جزء آثار شاخص این کارگردان بنام سینمای ایران بهحساب نمیآید.
همدلانهترین مجنون
نقش دیوانه در سینمای علی حاتمی، عنصری اساسی است. اگر او را مؤلف بدانیم، حضور دیوانه تنها به شخصیت «مجید دوکله» (با بازی بهروز وثوقی) و شخصیت «غلامرضا» در فیلم «مادر» خلاصه نمیشود، اگر شوریدگی را یکی از بروزهای جنون بدانیم، تمام فیلمهای علی حاتمی، شرحی از پریشانی و شوریدگی آدمهایش با درجات و حالات متفاوت است. بااینحال اکبر عبدی توانسته همدلانهترین شخصیت مجنون فیلمهای حاتمی را ارائه بدهد و بیش از آنکه به تکنیکهای بازیگری دل ببندد آنچنانکه وثوقی در اجرای نقشهایش بود، عبدی از طبع و احساسات و طبع تماشاگر ایرانی بهره میگیرد که اتفاقاً با روحیات پراحساس علی حاتمی هم سازگار است. در فیلم «دلشدگان» عبدی در نقش آشپزی ظاهر میشود که خودش هم نسبت به عشقش به ریتم آگاهی ندارد. از قابلمه نوازی به تنبکنوازی میرسد و طی کردن این فاصله، کار هر بازیگری نیست. عبدی چنان ذوق نوازندگی و آشپزی را به هم میآمیزد که اگر ذوق و همتی بود، این شخصیت چندبعدی میتوانست دستمایه قابلی باشد برای سریال.
تیپسازی و شمایل پذیری
یکی از مواردی که درباره اکبر عبدی و حضورش در سینما میتوان از آن یادکرد، تیپسازی و شمایل پذیری او در فیلمهایی است که بخشی از آنها به خاطره جمعی بخش مهمی از جامعه ایرانی تبدیلشده است. عبدی در «دزد عروسکها» (1368) ساخته محمدرضا هنرمند و در همان سالهایی که ایران به یک روح تازه در سینما احتیاج داشت، در نقش «گنجو» تصویری بهیادماندنی از خود به یادگار گذاشت. عبدی در این فیلم چنان شمایل پسرِ عجوزه بدطینتی را نشان داد که میتوان گفت ترس از عجوزه، با شعرها و خنگیهای گنجو قابلتحمل میشد. عبدی در فیلم سینمایی «سفر جادویی» نیز دقیقاً نقشی از خود به نمایش گذاشت که شاید بهترین وصف برای شخصیتش باشد. او در این فیلم هم در نقش کودک بازی میکند و هم در نقش پدر. «روز فرشته» فیلمی به کارگردانی بهروز افخمی بود که در سال 1372 ساخته شد و میتوان آن را بهعنوان یکی دیگر از آثار عبدی دانست که تیپسازی و شمایل پذیری او بهخوبی نمایان است.
نقشآفرینی دراماتیک
فیلم «هنرپیشه» (1371) از معدود نقشآفرینیهای دراماتیک اکبر عبدی است. این نقش او را در موقعیت مشابه یک بازیگر کمدی قرار میدهد که ناگزیر است از دستوپنجه نرم کردن با مشکلات هرروزه زندگی. ایده فیلمساز از زندگی، سیاهوسفید است و آوار کردن ملودرام. شخصیت «اکبر عبدی» را زیر بار سیاهوسفید دیدن هنر وزندگی له میکند، بااینحال اکبر عبدی با تمام توانش آنچه را اجرا کرده که احتمالاً کارگردان میخواسته است، اما آنجایی که اکبر عبدی میخرامد و نقشی تاریخی را روان و تأثیرگذار اجرا میکند، فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» در نقش ملیجک است. فیلمی که تاریخ سینمای ایران را دستمایه فیلمی با رگههای کمدی قرار میدهد. بستر زمانی روایت، دوران قاجار است و اکبر عبدی با طنزش، هم حلاوت صحنههایی را که در آنها حضور دارد بیشتر میکند، هم از تیپ ملیجک شخصیت میسازد، آنهم اکبر عبدی که مشهور است به تیپسازی.
شکست بزرگ
کارنامه اکبر عبدی پر از فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی است، اما یکی از فیلمهایی که در ابتدای دهه 70 و پس از توقیف «آدمبرفی»، بخش زیادی از جامعه هنری به آن دلبسته بودند، تبدیل به شکستی بزرگ برای همه عوامل آن شد، فیلم «پاکباخته» به کارگردانی غلامحسین لطفی است. خود کارگردان یکی از کمدینهای دهههای 60 و 70 بهحساب میآید. اهمیت فیلم در این بود فیلمی که اکبر عبدی و علیرضا خمسه، دو کمدین مهم دهه 60 قرار بود برای نخستین بار در کنار یکدیگر ظاهر شوند. همه احتمال میدادند که این کمدی میتواند یکی از پرمخاطبترین اتفاقات آن سالها باشد. غلامحسین لطفی پیش از «پاکباخته» و در سال 57 فیلم موفق «سرخپوستها» را ساخته بود. هرچند که در سال 64 تلاش کرد با «آینه» دوباره توجهها را به خود جلب کند، اما این اتفاق نیفتاد تا اینکه به سال 74 رسیدیم و فیلم «پاکباخته». این فیلم بازسازی فیلم «دزد و پاسبان» محمود کوشان بود که در سال 1347 اکران شده بود، اما با همه این اوصاف بازهم «پاکباخته» موفق نبود.
مردی در نقش زنان
اگر بگوییم اکبر عبدی یکی از آن آدمهایی بود که در ابتدای دهه 70 جامعه ایرانی را دچار یکشور عظیم کرد، بیجهت نگفتهایم. بازی در نقش یک زن در فیلم سینمایی «آدمبرفی» داوود میرباقری هرچند این فیلم را چند سالی توقیف کرد، اما اکران آن، استعداد عبدی در بازی کردن نقشهای مختلف را به رخ کشید. زن پوشی در هنرهای نمایشی سنتی همچون تعزیه و سیاهبازی، اتفاقی مرسوم بوده، اما ایفای نقش یک زن با آن گریم و بازی فوقالعاده، در سالهای پس از انقلاب تقریباً اتفاقی بینظیر بود. هرچند که پس از «آدمبرفی» و در دهه 90، زنان و مردانی بودند که در نقش جنس مخالف بازی کردند، اما عبدی یکبار دیگر در سال 1390 و با بازی در فیلم «خوابم میآد!» رضا عطاران، لباس زنانه به تن کرد؛ البته او ایفاگر نقش مادر پیر خانواده بود و چنان در این نقش خودنمایی کرد که شاید به این زودیها دوباره کسی نتواند آن اتفاق را تکرار کند. عبدی با بازی در نقش زنان، نشان داد که ظرفیتهای ویژهاش در بازیگری، شمایلهای گوناگونی را میتواند برای او رقم بزند.
پرفروش دهه هشتاد
در میانه دهه 80 و با روی کار آمدن دولت نهم و سیاستهای فرهنگی عجیبوغریب یا همان متفاوتش، وقت آن بود که کارگردانهای جدیدی رخنمایی کنند. یکی از این افراد مسعود دهنمکی بود که با ساخت فیلم «اخراجیها» موردتوجه قرار گرفت؛ البته بیش از آنکه فیلم موردتوجه باشد، دهنمکی و دوستانش به سیاستپیشهای تندخو که سینما را انتخاب کرده بود که نقل محافل شد. حضور اکبر عبدی در نقش بایرام لودر با قالی و صحبت به لهجه ترکی، یکی از عوامل فروش این کمدی جنگی بود. بازی عبدی در این فیلم و دو دنباله آن در سالهای بعدی، یکی از آخرین اتفاقات مهم و درخور توجه عبدی در سالهای اخیر بوده است. درهرصورت و با همه انتقاداتی که میتوان به این فیلم داشت، سهگانه «اخراجیها» ازنظر استقبال تماشاگر و اتفاقات حاشیهای در اطراف آنیکی از تجربههای پرمخاطب دهه 80 نامگرفته است. تجربهای که میتوان گفت بخش مهمی از موفقیت خود را به خاطر بازی اکبر عبدی به دست آورده است.
محمد بیات