سليس:شصت و یکمین دوره جشنواره جهانی فیلم لندن، میزبان چند سینماگر ایرانی از داخل و خارج از ایران بود؛ از مجید مجیدی تا چند فیلمساز جوان.
حکایتی زنانه، اما نه فمینیستی
«اسرافیل»، دومین ساخته آیدا پناهنده (که با فیلم «ناهید» در بخش نوعی نگاه جشنواره کن مطرح شد) بازهم داستان یک زن را در شهری کوچک روایت میکند با تمها و ایدههایی که مشخصاً از فیلم قبلی امتداد و گسترشیافتهاند؛ با تصاویری عمدتاً حسابشده، اما شخصیتهایی سرد که مانع از ارتباط کامل تماشاگر میشوند: در رویکردی که بهرغم روایت زنانه، فمینیستی نیست. شخصیت اصلی فیلم، ماهی با بازی هدیه تهرانی، کاملاً منفعل و مقهور جبر شرایط تصویر میشود و عجیب اینکه فیلم در میانه، هر دو شخصیت اصلیاش- ماهی و شهری که ماجرا در آن اتفاق میافتد که در چهل دقیقه اول بسیار قوی تصویر میشود و درواقع به یکی از شخصیتهای فیلم بدل میشود- را ناگهان فراموش میکند و فیلم به طرز ملموسی دوپاره میشود.
بازگشت مجید مجیدی؟
«آنسوی ابرها»، اولین فیلم مجید مجیدی در خارج از ایران که در هند ساختهشده (با عوامل عمدتاً هندی)، بازگشتی است به فیلمهای موفقتر او، از «بچههای آسمان» تا «رنگ خدا» که با همان حال و هوا. او این بار شخصیتهای خود را در دل جامعه هند جستوجو میکند. این فیلم پس از تجربه فیلم «محمد، رسولالله»- با بودجه میلیاردی- بازگشت قابلتوجهی است از فیلمسازی که شاید تصمیم دارد به دنیا و سبک و سیاقی که میشناسد رجوع کند (دنیایی که او را تا نامزدی اسکار برد)؛ با خلق صحنههای چشمگیر، اما همچنان درنهایت مقهور ملودرام اشک انگیز.
آخرین تجربه کیارستمی
«۲۴ فریم» آخرین ساخته عباس کیارستمی است که توسط پسرش تکمیلشده و در جشنواره کن امسال اولین نمایشش را تجربه کرد؛ با بیستوچهار بخش که در هر بخش یک نقاشی یا یک تصویر ثابت جان میگیرد؛ از نقاشی مشهور پیتر بروگل تا نماهایی که مشابه آن را در عکسهای کیارستمی دیدهایم. فیلم بیش از آنکه ارتباطی با فیلمهای قبلی کیارستمی داشته باشد، با عکسهای او مرتبط است و درواقع ما با بیستوچهار ویدئو آرت روبرو هستیم که درنهایت به نظر میرسد بسیار معقولتر خواهد بود اگر در یک گالری در اتاقهای مختلف نمایش داده شوند.
سرنوشت دردناک پناهجویان ایرانی
«چوکا، لطفاً بگو ساعت چنده»، عنوان فیلم مستندی است از آرش کمالی سروستانی و بهروز بوچانی درباره کمپ بدنام پناهجویان در جزیره مأنوس گینهنو. کمالی سروستانی از راه دور بوچانی را - که خود از پناهجوهاست و در این کمپ زندگی میکند- هدایت کرده تا با دوربین همراه تصاویر این فیلم را ثبت کند؛ ثبت چیزی که سازندگان فیلم «جنایت» میخوانند. فیلم بر روی پناهجویان ایرانی تمرکز میکند و روایت آنها از شکنجه شدن در زندانی به نام چوکا دردناک است؛ هرچند به دلیل محدودیتهای ساخت، وجه روشنگریاش بر وجه سینماییاش غلبه دارد.
هیاهوی بسیار برای هیچ
«پیش از پایان تابستان»، فیلمی است از مریم گورمتقیق فیلمساز ساکن فرانسه که اولین بار در بخش جنبی جشنواره کن به نمایش درآمد و حالا در بخش مسابقه فیلمهای مستند جشنواره لندن حضور دارد؛ فیلمی که درنهایت چندان ربطی به «مستند» ندارد و پیداست که بهعنوان فیلمی داستانی، تمام صحنهها و دیالوگها از پیش طراحیشدهاند و درنهایت به ضعیفترین شکل اجراشدهاند؛ حکایت خستهکننده سفر چند جوان ایرانی در فرانسه و حرفهای شعاری آنها در مورد وضعیت ایران و وضعیت خودشان در فرانسه و اختلاف دو فرهنگ.
گلشیفته فراهانی در سینمای هند
«آواز کژدمها»، ساخته فیلمساز هندی آنوپ سینگ، آخرین حضور گلشیفته فراهانی را در سینما رقمزده است. فراهانی شخصیت اصلی فیلم را شکل میدهد؛ دختری که با نه گفتن به عمران خان، قربانی توطئه ترسناکی از سوی او میشود. فیلم اما بیش از آنکه به شخصیتپردازی متکی باشد، در بند خلق نماهای زیباست. هرچند نماها درنهایت گاه چشمگیر هستند، اما فقدان شخصیتپردازی محکم و سردرگمی فیلمساز در بین ساختی فیلمی هنری یا تجاری، لطمههای ملموسی به فیلم میزند.
و یک فیلم کوتاه
«روتوش» فیلم کوتاهی است از فیلمساز جوان کاوه مظاهری که در چندین جشنواره نمایش داشت و حالا به جشنواره لندن رسیده است؛ حکایت زنی که بیتفاوتیاش درصحنه مرگ شوهرش مسئله فیلم را شکل میدهد، اما فیلم نه از انگیزههای این زن بهقدر کافی به ما میگوید و نه آنقدر قدرت بصری چشمگیری دارد که تماشاگر را محو تماشای نماهای فیلم کند.
جای خالی سایر فیلمها
جشنواره جهانی فیلم لندن بهعنوان «جشنواره جشنوارهها» سعی دارد بهترین فیلمهای جشنوارههای دیگر را با مخاطبان لندنی قسمت کند (با این شعار که «اولین تماشاگر بهترین فیلمهای سال باشید»).