اغراق نیست اگر بگوییم امسال، سال نیکول کیدمن است. او با چهار پروژه (تلویزیونی و سینمایی) در جشنواره کن حضور دارد. یکی از آنها فیلم «فریبخورده» به کارگردانی سوفیا کاپولا است. داستان این فیلم در یک مدرسه شبانهروزی دخترانه در جنوب آمریکا و در جریان جنگ داخلی آن کشور میگذرد. این فیلم برای دریافت عالیترین جایزه نامزد شده است: نخل طلا.
او نقش یک زن سوءاستفاده گر بلوند را بازی کرده، یک پرنسس آمریکایی شده و حسابی لارس فون تریه را اذیت کرده است؛ اما به نظر میرسد سال ۲۰۱۷ بتواند بهترین سال نیکول کیدمن تابهحال در فستیوال فیلم کن باشد.
به گزارش گاردین، هشتگهای رسمی فستیوال فیلم کن امسال برای توییتر #کن ۲۰۱۷ و #کن ۷۰۰ هستند، اما شاید بهتر است #فستیوال نیکول و #جشن نیکول باشند. چون نیکول کیدمن آمده که برتری خودش را ثابت کند و چهار ورودی در بخش انتخابهای رسمی فستیوال دارد. با آن اندام قدبلند و بلوند خود، او بالاتر از بیشتر مردان خندانی که روی فرش قرمز هستند قرار دارد و قرار است یکی از چهرههای ثابت کن باشد.
کیدمن در فصل دوم سریال «بالای دریاچه» جین کمپیون بازی میکند که فستیوال کن آن را بهعنوان بخشی از سیاست جدیدش به نمایش میگذارد که مبتنی بر قبول کردن سریالهای تلویزیونی درجهیک است. او نقش یک مادر استرالیایی به نام جولیا را بازی میکند که داستانش درهمتنیده با داستان شخصیت کارآگاه رابین گریفین با بازی الیزابت ماس است. در پروژه «چطور در مهمانیها با دخترها صحبت کنیم» ساخته جان کامرون میچل که با اقتباس از داستان کوتاه نیل گایمن ساختهشده، او نقش یک سرمایهگذار پرزرقوبرق فشن و موسیقی را بازی میکند که به شخصیت مرموز آل فنینگ بهعنوان یک شاگرد احتمالی نگاه میکند.
او در فیلم «اغوا شدگان» سوفیا کاپولا هم هست، فیلم جنگ داخلی ایالاتمتحده که با اقتباس از رمان توماس کالینان ساختهشده و پیشازاین در سال ۱۹۷۱ توسط دان سیگل با نقش افرینی کلینت ایستوود فیلمبرداری شده بود. کیدمن نقش مارتا فارنزورت را بازی میکند که رییس یک مدرسه دخترانه در ویرجینیا است که یک سرباز زخمی با بازی کالین فارل را قبول میکند و این سرباز برای احساسات دانش آموزان مدرسه مشکلات زیادی به وجود میآورد. در آخر که شاید هم از همه هیجانانگیزتر باشد، او در «کشتن یک گوزن مقدس» ساخته کارگردان یونانی یورگوس لانتیموس است. کیدمن نقش همسر یک جراح فوقالعاده را دوباره مقابل فارل بازی میکند که یک رابطه نابودکننده با پسری جوان شکل میدهد.
میتوان الگویی را در تمام این نقشآفرینیها دید. کیدمن میتواند یکقدم با اکشن اصلی فیلم در این درامها فاصله داشته باشد و درعینحال استعداد خود را برای بازی کردن نقش شخصیتهای عجیبوغریب و مکمل را نشان بدهد. شاید. یا شاید هم کاملاً در تمام چیزهایی که بازی میکند تمام توجهها را به خود جلب کند. دلیلش هم این است که همینطور که سن او بالاتر رفته، تصویر او همشکل بهتری گرفته و ابهت بیشتری پیداکرده است. البته او باید در نقش درست هم انتخاب شود، نقشی که استعداد او برای به نمایش گذاشتن غرور و سردی که درعینحال مخلوط با آسیبپذیری و وقار پرانرژی است را بهینه میکند: همانطور که آلخاندرو آمنابار او را برای داستان ارواح «دیگران» انتخاب کرد، یا جاناتان گلیزر که او را برای داستان مرموز کوبریکی «تولد» برگزید یا حتی خود کوبریک که در آخرین فیلمش «چشمهای کاملاً بسته» کیدمن را بازی داد.
کیدمن از سال ۲۰۰۱ تابهحال رابطه خیلی خوبی با کن داشته، یعنی از وقتیکه در فیلم سورآل «مولن روژ!» باز لورمن بازی کرد. در حال حاضر، تحسین و تمجیدها بعد از نقشآفرینی بسیار خوش نقدش در سریال تلویزیونی «دروغهای بزرگ کوچک» بالاگرفته است. همین چند سال پیش بود که در مکالمه با یکی از کارگردانان حاضر در بفتا میشد دید که او بر این باور است که کیدمن در مسیر حرفهای کاریاش به بنبست خورده و احتمالاً فقط نقشهای دوم و سوم گیر میآورد و فیلمهایش مستقیم راهی ویدیوی خانگی میشوند چون نام او میتواند در اروپای مرکزی و شرق دور سرمایه بگیرد، یعنی جایی که هنوز هم شناختهشده است؛ اما نه. حتی ذرهای هم اینطور نشد. کیدمن هنوز هم بزرگ است.
برای بازیگران درجهیک، کن معمولاً حدود سه روز دوام میآورد و حول محور نمایش رسمی فیلمهایشان میچرخد. آنها مثل بقیه ما انسانهای فانی معمولی از طریق ایزی جت وارد فرودگاه نیس نمیشوند و ۴۰ دقیقه سوار اتوبوس نمیشوند که عرق کنند. بهجایش، کیدمن با یک هواپیمای گالف استریم وی به خرج استودیو وارد فرودگاه اختصاصی کن میشود که تخصصش جتهای شخصی است. بعدازآن هم سوار لیموزین رسمی هتل آنتیب میشود.
با این آغاز قابلقبول، او وارد مهمانیهای شخصی میشود که افرادی مثل التون جان، لئوناردو دی کاپریو یا پل آلن آنها را برگزار میکنند. او همچنین قرار است حضوری هم در فرش قرمز داشته باشد که مسلماً با دقت ایدئال نظامی برنامهریزیشده، ماشین رسمی فستیوال او را در لحظه آخر تا لب فرش قرمز میآورد تا بهطور اجباری برای دوربینها ژست بگیرد و بعد وارد قسمت اصلی میشود که میتواند انتظار داشته باشد بلندگوها نامش را در حال ورود بگویند. (تا چند وقت پیش، فستیوال فقط اسم کارگردانها را اعلام میکرد.)
علاوه بر اینها مصاحبههای متعددی هم با اعضای مختلف رسانهها هست که شاید تعدادشان آنقدر زیاد نباشد، اما شاید بهاندازهای باشد که تا پایان روز کاری کند او خیلی اطمینان نداشته باشد که همان خاطرهها و جوکهای قدیمی را برای روزنامهنگارانی که قیافههایشان یکی است، چند بار تعریف کرده است؛ و معمولاً همینجا تمام میشود. جت جی ۵ او را به خانه میبرد.
اما کیدمن باید همین کار را چهار بار بکند؛ و بسته به اینکه فیلمهای او قرار است طبقه چه برنامهای به نمایش دربیایند، ممکن است برای تمام فستیوال در کن حضورداشته باشد. باید چهار جلسه پیش از فرش قرمز با استایلیست موهایش داشته باشد و چهار بار هم آرایش کند و لباس بپوشد که هرکدامشان بین دو یا سه ساعت دوامدارند. بهطور حتم باید برای هر حضور در فرش قرمز یک لباس متفاوت پوشید؛ این مسئله اصلاً مطرح نیست که کسی یک لباس را دو بار بپوشد.
علاوه بر آن، مراسم بعد از مهمانی هم چهار برابر میشود. باوجوداینکه حفظ کردن ظاهر میتواند بسیار خستهکننده باشد، کیدمن میتواند روی تأثیر خیرهکنندهای که فقط حضورش میتواند داشته باشد، حساب باز کند. حتماً یک نمایش تئاتری خواهد بود، اما بااینحال، نمایشی است که او باید چهار برابر حالت معمول آن را اجرا کند.
هرکسی که تمام مدت در کن حضورداشته باشد ممکن است دچار از دست رفتن عجیب پرسپکتیو و دیوانگی بشود. کیدمن ممکن است شروع کند به خواندن تمام چیزهایی که رسانهها و توییتر درباره او مینویسند. این میتواند اعصاب آدم را خرد کند. او سه سال پیش سال سختی را گذراند، وقتیکه در فیلم افتضاح «گریس موناکو» نقش پرنسس گریس را بازی کرد که سال ۲۰۱۴ در فستیوال به نمایش درآمد؛ فیلمی که به خاطر نمایش درآمدنش در این فستیوال فقط بدتر به نظر میرسید.
این فیلم بهطور کامل سبک کیدمن را اشتباه خواند، او را درصحنههای عجیب و یخزدهای قرارداد که بهطور بسیار بدی نوشتهشده بودند و کاملاً شباهتهای ظاهری او با گریس کلی را اشتباه درک کرد و تمام نکات مهم طنز و شرارت را نادیده گرفت. منتقدان هم نگاه خوبی به فیلم نداشتند. سال قبل از آن، کیدمن یکی از اعضای هیئتداورانی بود که هدایتش را استیون اسپیلبرگ بر عهده داشت و بهطور مداوم اعضای هیئتداوران را به قایق شخصی خودش میبرد تا فیلمها را تماشا کنند. آن تجربه خودمانیتری برای او بود. آن رسوایی گریس چه تضادی بود با نقشآفرینی فوقالعاده او در فیلم نوآر زیبا و بسیار اشتباه برداشتشده لی دنیلز با عنوان پسر روزنامهفروش در سال ۲۰۱۲٫ کیدمن با شجاعت و بسیار عالی علیه تیپ معمولی خود نقش زن سوءاستفاده گر بلوندی را ایفا کرد که با یک قاتل محکومشده که در ردیف اعدامیها قرار دارد نامهنویسی میکند. بازی او در آن فیلم نمایشی آتشین از کمدی سیاه بود که البته منتقدان سختگیرتر آن را درک نکردند.
پیش از آن، در سال ۲۰۰۳، او شخصیت اصلی مرموز در صدر فیلم «داگ ویل» ساخته لارس فون تریه بود که همه را شوکه کرد. آنجا او مجبور بود وظیفه سخت دیپلماتیک سهیم شدن صحنه با فون تریه را در کنفرانس خبری به جان بخرد. وقتی کارگردان شروع کرد به صحبت کردن در مورد اینکه چقدر از آمریکا متنفر است و یک کمپین «آمریکا را آزاد کنید» میخواهد تا با کمپین «عراق را آزاد کنید» مقایسه شود، کیدمن یک سیگار روشن کرد (بهاینترتیب قانون سیگار ممنوع را زیر پا گذاشت) و با پانتومیم نشان داده که حوصلهاش سر رفته و کاملاً فون تریه را از صحنه کنار زد. فون تریه سیگار را دید و غر زد: «نیکول! این کار را نکن! قول دادی!»
ستارگان زن بزرگ بسیاری بودند که درگذشته کن را به سلطه خود درآوردند و همچنان هم همین کار را میکنند: روت نگا، ایزابل هوپر، آیشواریا رأی، جین فوندا، جولیت بینوش، شارلیز ترون، سلما هایک، اوما تورمن. کیدمن در میان این جمع بلند میایستد. هرسال، باروحیهای دمدمیمزاج و شوخ طبعانه، روزنامهنگاران تصمیم میگیرند که چه کسی پادشاه یا ملکه کن آنهاست. من درگذشته کریستن استوارت را نامزد کردم؛ اما برای سال ۲۰۱۷، کیدمن ممکن است دست پیش را گرفته باشد.
فستیوال فیلم کن از روز هفدهم ماه مه آغازشده و تا روز بیست و هشتم ادامه دارد.