«انگار داشتیم انیمیشن میدیدیم ...»، این جملهی بسیاری از تماشاگرانی است که از سالن نمایش «گروفالو» بیرون میآمدند، چیزی که آشکار است تلاش کارگردان و عوامل اجرایی این نمایش، از طراحی صحنه و لباس تا نوع بازیها و میزانسنها؛ برای نزدیک شدن جلوههای بصری تئاتر به انیمیشن است که البته در اجرا این ایده نیز موفق بودهاند. «گروفالو» یکی از نمایشهای موفق سالیان اخیر تئاتر کودک و نوجوان کشور است که در کمتر از دو سال موفق به کسب 18 جایزه کشوری در جشنوارههای داخلی ازجمله جشنواره تئاتر شهر، جشنواره کودک عسلویه، جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان همدان شد و بهعنوان نماینده ایران در جشنواره کودک و نوجوان تونس 2014 برگزیده شد. گروفالو اخیراً نیز توسط کانون پرورش فکری کودک و نوجوان برای تور اجرایی تریلی سیار نمایش در پنچ استان کشور به شهرهای مختلف کشور سفر کرد و بلافاصله اجراهای خود را در تهران (مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون واقع در پارک لاله) از سر گرفت. به همین بهانه با سیدآرش شریف زاده کارگردان این نمایش گفتوگویی انجامشده که تقدیم شما خوانندگان گرامی میشود.
برای شروع بگویید «گروفالو» چگونه خلق شد؟
من بهعنوان کسی که سالیان طولانی در عرصه تئاتر برای کودکان بهعنوان بازیگر، طراح صحنه و لباس و کارگردانی فعالیت داشتم همیشه معتقد به تولید آثاری در راستای ایجاد خلاقیت و رشد تفکر در کودک بودم تا اینکه به متنی از بهرام جلالی پور برخوردم که این ویژگیها را داشت.
پس دلیل انتخاب این متن برای کار صرفاً توجه به این مؤلفهها بود؟
البته متن دوست عزیزم بهرام جلالیپور و داستان جولیا دونالدسون که این متن اقتباسی از آن بود، جلوههای تصویری خوبی داشت که باعث شد من و گروهم موفق به پیاده کردن ایدههای اجراییمان بشویم.
اما ظاهراً نمایش شما و داستان اصلی تفاوتهایی هم دارد؟
البته! بههرحال هر کارگردانی در خلق اثر نمایشی خود از یک متن با کارگردان دیگر متفاوت عمل میکند و این باعث ماندگاری آثار و پویایی نمایش میگردد. برای مثال شخصیت پدربزرگ که توسط نویسنده (جلالیپور) به متن اضافهشده اصلاً در متن داستان اصلی وجود ندارد، ولی معتقدم اضافه شدن این شخصیت توانسته درروند پیشبرد داستان و انتقال مفهوم اصلی نمایش و همچنین در ملموس شدن داستان برای کودک ایرانی مؤثر باشد. در این میان رویکرد نویسنده به ادبیات کلاسیک ایرانی را هم نباید فراموش کرد که توانسته بهخوبی از داستانهای کهن فارسی برای پیشبرد داستان بهره ببرد.
یعنی خیلی هم به متن وفاداری نبودید؟
نمیخواهم خودم را درگیر مفاهیم و کلیشهها کنم ولی شاید منظورم چیزی بین وفاداری و خلاقیت صرف است. جایی که کارگردان بهعنوان مؤلف دوم اثر در کنار اینکه نیمنگاهی کامل به متن و داستان اصلی دارد دست به خلق اثری جدید از متن میزند.
درواقع خوانش جدیدی از متن ارائه میدهد؟
شاید مثال بهتر این موضوع در کار جدیدم تحت عنوان «خروسک پریشان» نوشته داوود کیانیان جلوه کند. آنجا نیز من باوجود مخالفتهای زیاد دوستان صاحبنظر تئاتری، دست به اجرایی جدید از اثری زدم که 22 سال پیش پر اجراترین نمایش کودک دهه هفتاد کانون بود و خودم همراه با شهرام کرمی، سیروس همتی، امین زندگانی و بسیاری از دوستان فعال این روزهای تئاتر کودک به کارگردانی خود آقای کیانیان ایفا نقش میکردیم.
پس باید منتظر اثر جدیدی از شما باشیم؟
بله. ما این اثر را برای حضور در جشنواره تئاتر شهر امسال آماده کردهایم و انشاا... اجرایی عمومی آن را از ابتدای سال آینده آغاز خواهیم کرد.
استقبال از گروفالو چشمگیر بوده و گویای موفقیت این نمایش است.
همینطور است. به لطف استقبال کودکان و خانوادهها از گروفالو، ما علاوه بر اجرا در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی؛ اجراهای متعددی در تالار هنر تهران، فرهنگسرای ابنسینا (شهرک غرب) و بیش از 40 اجرا در پنچ استان کشور داشتیم که این روند با اجرا فعلی در مرکز تولید تئاتر کانون در پارک لاله تا پایان تابستان، اجرای مهرماه در فرهنگسرای ملل قیطریه، حضور در جشنواره باکو در آبان ماه و اجرای عمومی زمستانه در شیراز و حوزه هنری تهران ادامه خواهد داشت. البته تلاشهایی هم توسط گروه بین المللمان صورت گرفته است تا بتوانیم این اثر را در آلمان و انگلیس نیز به اجرا برسانیم.
تلقی برخی از نمایش کودک و نوجوان داشتن ریتم تند موسیقی و شاد ساختن بچههاست، آیا این تعبیر درستی از این نمایشهاست؟
خیر، متأسفانه بعضی از دوستان موفقیت نمایش کودک را در موسیقی زیاد و دست زدن بچهها میدانند. نمایش کودک جشن تولد یا جشن عروسی نیست که به تصور دست زدن بچهها، ما به وجد بیاییم که نمایش خوبی را به اجرا گذاشتیم، کودک و نوجوان خود باید احساس کند باید درصحنهای بخندد، دست بزند، یا جیغ بکشد و شاید هیچ کاری نکند و نمایش نباید به سمتی برود که برای فهمیدن اینکه مخاطبش خوشش آمده با حرکات شنیع و غیر نمایشی او را وادار به دست زدن یا خندیدن بکند و یا سؤالهایی کلیشهای از مخاطب بکند تا به این نتیجه برسد بچهها با نمایش ارتباط برقرار کرده یا خوشش آمده است. این موضوع سطح توقع تماشاگران نمایش کودک را تنزل میدهد. معتقدم در نمایش کودک باید همه جنبههای روانشناسی کودک موردتوجه قرار گیرد و او همپای شخصیتهای نمایش، شادی، غم، ترس و ... را تجربه کند.
تعداد زیاد اجراها گروه را خسته نکرده است؟
به نکته خوبی اشاره کردید، بههرحال در اجراهای پرتعداد اینچنینی معمولاً چند گروه بازیگری گروه را یاری میکنند. گروفالو نیز از این قاعده مستثنا نبود و تابهحال هنرمندان زیادی را در قالب بازیگر و عوامل اجرایی در کنار خود دیده است. سعید ابک، مهدی فرشیدی سپهر، فاطمه خدابنده لو، تارا حیدری، فرزاد سلیمانی، امین حسینی، معصومه آرواز، نینا فرشادی، خشایار پیرعلمی، سعید حاجی حیدری، مژگان منتصریان، آرزو یعقوبی، مصطفی دارابی، شایان موسوی، دانیال بلوری، حمید گودرزی، شکیبا مولوی و بسیاری دیگر از هنرمندان عزیز که امیدوارم اسم کسی را جا نینداخته باشم کنار ما بودند که البته آهنگسازی فوقالعادهی فرید نوایی و طراحی لباس ریحانه مطهری و نگاه نافذ مجتبی معاف به مشاور کارگردان بسیاری مؤثر بود.
پسکار سختی داشتید؟
کار کردن برای کودکان همیشه سخت ولی شیرین و دوست داشتنیه.
البته برخی اینطور فکر نمیکنند شاید به نظر خیلیها کار کودک ساده و پولساز است؟
من اطلاعی از دوستانی که منظور شماست ندارم، فکر میکنم تمام بچهها فعال در عرصه نمایش کودک عاشق و پرتلاشاند. عوامل بسیاری وجود دارد که باعث موفقیت یا عدم موفقیت یک نمایش میشود اما من هرگز این کار را ساده و پولساز ندیدم.
پیام نمایش شما برای کودکان چیست؟
گروفالو کودکان را به خیالپردازی متفکرانه دعوت میکند؛ البته امیدوارم موفق بوده باشیم ...
و سخن آخر؟
از شما ممنونم و تمام دوستانی که برای به اجرا رسیدن این اثر کمک کردند تشکر میکنم، از شهرام کرمی عزیز و کریم صارمی عزیز و تمام مسئولین و هنرمندانی که بهنوعی به من کمک کردند و از عدم نام بردن یکیک آنها معذورم.