تحلیلی بر نقش استنلی کووالسکی در فیلم «اتوبوسی به نام هوس»

11 تیر 1398
مارلون براندو مارلون براندو

شخصیتِ هیولاوار

مارلون براندو به‌حق ستایش‌شده‌ترین بازیگر تاریخ سینماست. پیشکسوت سبکِ «متد اکتینگ» یا «بازیگری متد» که وقتی وارد دنیای بازیگری شد، اتفاق خارق‌العاده‌ای در تئاتر و سینما رخ داد.

 او رمز شخصیت‌ها را باز می‌کرد، صورت خود را تبدیل به پردۀ نمایش می‌کرد و تمام تجربیات و احساسات‌ زندگی‌‌اش را در همۀ اجزای چهرۀ خود نمایان می‌ساخت. مارلون از بروز ناچیزترین جزئیات شخصیت‌ها هم غافل نمی‌ماند و برای جان‌بخشیِ کامل به هر کاراکتر، بداهه‌پردازی می‌کرد. او از تعاریف معمول بازیگری و روش‌های تکراری که بازیگرانِ پیش از خودش بلد بودند، فاصله گرفت و به‌جای تکرار، خلق می‌کرد. هنر بازیگری با او بود که تبدیل به یک دنیا شد؛ دنیایی بزرگ، شکوهمند و بی‌نهایت. بازلی کراوزر منتقد نیویورک‌تایمز دربارۀ او گفته است: «تصویر براندو آن‌قدر قدرت دارد که سینما را می‌لرزانَد».

یکی از ماندگارترین نقش‌های این اسطورۀ بازیگری «استنلی کووالسکی» در «اتوبوسی به نام هوس» ساختۀ الیا کازان در سال 1951 است.

یکی از ماندگارترین نقش‌های این اسطورۀ بازیگری «استنلی کووالسکی» در «اتوبوسی به نام هوس» ساختۀ الیا کازان در سال 1951 است. همۀ دوستداران سینما حداقل در یک مورد می‌توانند هم‌نظر باشند و آن اینکه هیچ بازیگری نمی‌توانست شخصیت استنلی کووالسکی در نمایشنامۀ تنسی ویلیامز را مثل مارلون براندو تمام و کمال خلق کند.

استنلیِ «اتوبوسی به نام هوس» ازنظر ویژگی‌های شخصیتی –چه روانی و چه فیزیکی- یکی از پیچیده‌ترین نقش‌های تاریخ سینماست که حتی فکر کردن به آن‌هم می‌تواند لرزه بر اندام هر بازیگری بیندازد؛ اما براندو در دومین تجربۀ سینمایی‌اش (اولین فیلم او «مردان» ساختۀ فرد زینه‌مان است) کولاک کرد و پس از گذشت حدود هفت دهه از تولید این فیلم، دوستداران و صاحب‌نظران سینما در خاطرات سینمایی‌شان از استنلی کووالسکی به‌عنوان یکی از جاودانه‌ترین‌ شخصیت‌های تاریخ سینما یاد می‌کنند. 

سال ۱۹۴۷ مارلون به دعوت الیا کازان به منزل تنسی ویلیامز رفت که آن زمان، نگارش نمایشنامۀ «اتوبوسی به نام هوس» را تازه به پایان رسانده بود. مارلون بخش‌های مربوط به استنلی کووالسکی را خواند و از نقش خیلی خوشش آمد. ویلیامز بعدها گفت: «آن جوان قشنگ و قدبلند، همان استنلی کووالسکی است که در نمایشنامه تصورش را کرده بودم». همان سال، وقتی کازان و ویلیامز تصمیم گرفتند نخستین اجرای نمایشنامۀ «اتوبوسی به‌ نام هوس» را روی صحنه ببرند، هر دو در یک مورد با هم اتفاق‌نظر داشتند و آن سپردن نقش استنلی کووالسکی به مارلون براندو بود. آن ۸۵۵ شبی که نمایش ویلیامز در برادویِ شهر نیویورک روی صحنه رفت، درواقع مقدمه‌ای درخشان بود برای ظهور تأثیرگذار‌ترین بازیگر تاریخ سینما.

سال ۱۹۵۱ براندو دوباره برای ایفای نقش استنلی انتخاب شد، اما این بار جلوی دوربین. کازان که کارگردانی این اقتباس سینمایی را بر عهده داشت، تغییرات اندکی در نقش داد و براندوی کارآزموده آن‌قدر باذکاوت بود که تفاوت‌های جزئیِ دو اجرای تئاتر و سینما را کاملاً درک کند و هر نکته‌ای از سیمای استنلی را در بازی‌ خود انعکاس دهد.

استنلی نقشی است انفجاری که همگان را شوکه می‌کند؛ شخصیتی تاریک و خشن که می‌تواند نماد هیولاها باشد. جانوری چموش و وحشی، با آن زیرپوش مرطوب و چسبناک و آن رفتار و گفتار سلطه‌جویانه که هرلحظه انتظار یک حملۀ بی‌رحمانه ازش می‌رود. واکنش‌های استنلی در هرلحظه‌ای که حضور دارد، غیرقابل‌پیش‌بینی است و تماشاگر را نیز مثل شخصیتِ بلانش دوبوآ حیرت‌زده می‌کند؛ اما اگر به عمق همین شخصیتِ هیولاوار برویم، می‌بینیم که او فقط یک وجه ندارد و شخصیتی است با وجوهِ متناقض: آدمی توأمان درنده‌خو و ترحم برانگیز؛ و این البته به نوع بازی دقیق و درست و متعادل براندو برمی‌گردد.

استنلیِ «اتوبوسی به نام هوس» ازنظر ویژگی‌های شخصیتی –چه روانی و چه فیزیکی- یکی از پیچیده‌ترین نقش‌های تاریخ سینماست.

ورای ظاهر پرخاشگر و خشونت بدوی استنلی، عقده‌ها و سرخوردگی‌هایی وجود دارد که همواره آزارش می‌دهد. براندو نه‌تنها ریزترین جزئیات این نقشِ چندلایه را در نگاه‌ها و همۀ اعضای چهره و بدن خود بازتاب می‌دهد، بلکه با نبوغ و هوشمندی‌اش ابعاد تازه و حیرت‌انگیزی را هم به نقش می‌افزاید. خودِ براندو گفته که از این‌گونه مردان بیزار و متنفر است و چون هیچ‌چیز شخصیتِ‌ خودش شبیه استنلی نبوده، نقش به حدی فشار روحی روی او وارد کرده که ناچار شده نزد روانکاو برود.

استنلی نقشی است انفجاری که همگان را شوکه می‌کند؛ شخصیتی تاریک و خشن که می‌تواند نماد هیولاها باشد.

مارلون براندو در کتاب خاطرات‌ خود انتخاب ویوین لی برای نقش «بلاش دوبوآ» را بسیار به‌جا و مناسب می‌داند. ویوین که قبلاً نقش بلانش را روی صحنۀ تئاتر لندن در نمایشی به کارگردانی همسرش لارنس الیویر اجرا کرده بود، در سکانس‌های رویارویی با براندو تحت تأثیر رفتار بداهۀ او قرار می‌گیرد و گام‌به‌گام همراه با او پیش می‌رود و تنش‌های نقش را همراه با ضرباهنگ داستان، از صحنه‌ای به صحنۀ دیگر می‌کشانَد.

جدال‌های خیره‌کنندۀ میان این دو و عکس‌العمل‌های انفجاری و خشونت‌آمیز براندو در مقابل بی‌قراری و درماندگیِ زنی بخت‌برگشته که به‌تدریج به سمت فروپاشی و جنون می‌رود، هم‌زمان هم تماشاگر را مرعوب می‌کند و هم همدلی او را برمی‌انگیزد. مارلون براندو و ویوین لی مصائب روحی و رنج‌های روانیِ زیادی را به جان خریدند تا جهانی بیافرینند که مخاطب را میخکوب کند. این تأثیر تلخ و ویرانگر را به لطف بازی‌های بکرِ این دو بازیگر بزرگ، در هر نوبت تماشای فیلم می‌توان تجربه کرد.

دنیا میرکتولی، دنیای تصویر

آخرین ویرایش در %ب ظ، %31 %415 %1399 ساعت %13:%ارديبهشت