سلیس: یکی از موفقترین فیلمهای ماورایی و آخرالزمانی ماههای اخیر سینمای جهان کاری است تازه از سوزان بییر به نام «محفظه پرنده» («قفس پرنده») و ویژگی مهم آن تفاوتهایی است که با سایر آثار موجود در این زمینه دارد.
در این فیلم که بر اساس رمانی از جاش مالرمان ساختهشده، جامعهای را میبینیم که به سبب هجوم خطراتی ناشناخته بهسوی یک فروپاشی کامل پیش میرود. این خطرات از جانب موجودات و اشیایی شکل میگیرد که در مواجهه با هر فردی به شکل بزرگترین خطر وجدیترین عامل ویرانی آن فرد جلوهگری میکنند و درنهایت آن افراد را بهسوی نابودسازی خویش و هر رویکرد افراطی و تخلف امکانپذیری سوق میدهند. چاره کار و تقابل با این خطرسازان مرگآفرین حرکت به سمت دنیایی بیرون از حیطه این موجودات با چشمهای بسته و بهواقع دیدن اتفاقات فقط با چشم درون و حس کردن اطراف است. این کشفی است که یک هنرمند زن به نام مالوری (با بازی ساندرا بولاک) بهطور اتفاقی صورت میدهد و گروه کوچکی از مردمانی که در یکخانه پناه گرفتهاند نیز مثل او میاندیشند.
مالوری باردار است و شک دارد که مهیای زایمان و مادر شدن باشد. بااینحال گذشت زمان نشان میدهد این زن با همه مشکلات و ابهامهایش باید نهفقط خودش بلکه دو کودک را در سفری خطرناک و با چشمهایی بسته (با روبان) در مسیر سخت یک رودخانه به سمت بقا و امید زنده ماندن سوق بدهد و این فقط ارائه یک نمای کلی از مشکلاتی است که در این راه برای او و همراهانش وجود دارد. در این فیلم جان مالکوویچ نماد مسلم هنر بازیگری و همچنین تریوانته رودز، جکی ویور و سارا پولسون هم بازی کردهاند ولی نیروی اصلی و فکر حاکم را در وجود سوزان بییر جستوجو کنید که کارگردان این فیلم و زنی 59 ساله از دانمارک است.
بهسوی قلل حرفهای
آمریکاییها که تهیهکنندگان این فیلم و همچنین توزیعکننده آن از طریق شرکتهایی مثل بلوگرس و نت فلیکس هستند، بییر را بیشتر بهعنوان کارگردان مینی سریال «مدیر شب» که در سال 2016 پخش شد، میشناسند که اقتباسی از یک رمان نوشته جان لوکاره است ولی حقیقت امر این است که سایر کارهای بییر مثل «برادران» (محصول 2004)، «بعد از عروسی» (2006) و «در یک دنیای بهتر» عمق بیشتری داشتند و تضادهای روحی را فزونتر به تصور میکشیدند و آخری جایزه اسکار برترین فیلم «خارجی» (غیر انگلیسیزبان) سال 2010 را کسب کرد.
خصلت باارزش دیگر در کارهای بییر که فیلمهای «Credo» (1997)، «یکبار در تمامی عمر» (2000)، «قلبهای باز» (2002) و «شانس دوم» (2014) را نیز در برمیگیرد، قوه راهنمایی بازیگران تحت اختیارش و رهنمون کردن آنها بهسوی قلل حرفهشان از طریق رعایت اصول و الزامهای این حرفه در عین ایجاد فرصتهای لازم برای فیالبداهه گویی و اعتلا بخشیدن آن از طریق سلایق و نبوغ فردی است.
ادغامی از رمز و ترس
این نیز مسئله مهمی است که «محفظه پرنده» با همه ابداعات و نوگوییها و تنوعهای آن اولین مرتبه ورود بییر به وادی فیلمهای علمی تخیلی و موضوعات فرا رستاخیزی است و او بهعنوان کار بعدیاش هم نه فیلمی از این قبیل بلکه یک درام انسانی و عادی به نام «متلاشی شدن» را برگزیده که آن را برای شبکه H.B.O و بهصورت یک مینی سریال ششقسمتی در دستساخت دارد؛ بنابراین بییر پس از توفیق هنری قابلتوجه «محفظه پرنده» دائماً با این سؤال مواجه بوده که چطور به سمت این پروژه رفته و چه چیزی درون این قصه وی را بهسوی خود کشیده است.
بییر که اولین کارگردان زنی است که جوایز گلدن گلوب، امی (اسکار تلویزیونی) و اسکار و همچنین جایزه فیلم برتر سال اروپا را برده (سایر کارگردانان شاخص زن فقط یکی دو جایزه از این کلکسیون را تصاحب کردهاند) و خانواده پدرش بعد از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان طی دهه 1930 ازآنجا گریختند و به کپنهاگ آمدند و خاندان مادرش نیز از بدو قرن بیستم از روسیه به دانمارک مهاجرت کرده بودند، درباره نکته فوق میگوید: این موضوع متفاوت و جذاب فیلم بود که مرا بهسوی خود کشید و احساس کردم که ادغامی از کارهای مرموز و ترسناک و آیندهنگر و با تکیهبر یک رویداد آخرالزمانی است. من محتوایی را در همین ماجرای خیالی دیدم که معمولاً در کارهای عمیقتر و انسانیتر میتوان مشابه آن را یافت. شاید هم هیجانات و چالشهای انجام چنین کاری مرا بهسوی خود کشید و درنهایت دیدم از انجام این کار وجد و لذتی میبرم که شاید انتظار آن را از قبل نداشتم و مثل ورود به جهان آینده در شرایطی بود که هر رخدادی در ارتباط با آن قابلانتظار باشد. یک زندگی موهوم و بند شده به سستترین عناصر و توأم با احتمال شدید سقوط کافی بود تا احساس کنم ارزش تلاش و ورود به فضاهای ناشناخته را دارد.
درخشش تازهای از بولاک
کاراکتر مالوری در مرکز فیلم نقش و سهمی غیرقابلانکار دارد و شکی نیست که ساندرا بولاک پرتجربه و آمریکایی بعد از توفیقی که در یک فیلم علمی - تخیلی و فضایی دیگر با نام آشنای «جاذبه» در سال 2013 داشت، در این فیلم نیز بهخوبی از عهده کارش برآمده است. بییر درباره این کاراکتر میگوید: «شاید مالوری در ابتدای فیلم و پیش از شروع ماجراهای اصلی فقط به دردسرهای مادر شدن و رفع آن میاندیشید ولی بهآرامی در وجود خود حس استقلال و نیاز به بقایی را حس میکند که پیشتر برایش غریبه بوده است.»
این خطر بزرگ و ماجرای ثانوی که بهسرعت تبدیل بهاتفاق اول میشود، وجود او را کاملتر میسازد و درنهایت تصویری در فیلم جدید بییر از وی ارائه میشود که حتی در فیلمهای متمرکز بر زنان نیز نمونههای آن چندان رؤیت نشده است. سوزان بییر دراینارتباط اظهار میدارد: ازنظر من فوقالعادهترین مسئله، توان و امید فراوانی است که این زن (مالوری) به مسیر سخت پیشروی خود و فرجام کارش دارد. او در این زمینه حتی تا مرز خشونت هم پیش میرود ولی هر چیزی در این زمینه و حتی تندرویهای او ناشی از حس مسئولیتی است که نسبت به کودکان همراه با خود دارد. بییر ادامه میدهد: ما مدیون ساندرا بولاک هم شدیم زیرا نقش و کارش را بسیار جدی گرفته بود و بارها در طول فیلمبرداری رو به بچهها کرد و گفت به او به چشم «بولاک بازیگر» نگاه نکنند و او خود مالوری است که دارد با آنها حرف میزند. این باور راسخ کاراکتر مالوری است که تنها راه زنده ماندن در این شرایط طاقتفرسا، محکم و سرسخت بودن در اعلاترین درجات آن است.
بیننده در مقام بازیگر
راز موفقیت «محفظه پرنده» شاید این نکته باشد که بیننده با همذاتپنداری با کاراکترهای اصلی یعنی ساندرا بولاک و تری وانته رودز و بهویژه نفر اول با خود فکر میکند اگر بهجای او بود با این وضعیت چطور برخورد میکرد و راه و چاه فراروی او دقیقاً چیست. بییر میگوید در حیطه فیلمهای ساینس فیکشن و آیندهنگر و خیالی و حادثهای فقط باید به اینگونه کنکاشها و نفوذهای از سر ناامیدی به دنیای پیشرو دست زد و جلو رفت و جنگید و امیدوار ماند. وقتی داستان فیلم خبر از فاجعهای میدهد که درراه است، بشر به مخاطره افتاده به تکاپوی بزرگی میافتد تا راه خلاصی را بیابد و صرفنظر از اینکه نتیجه این تقلا چیست، نفس کوشش است که انسان و تبار او را سرفراز نگه میدارد. این حس مبارزهجویی و حتی لزوم جنگیدن با خطرناکترین ناشناختهها مسئلهای است که به بشر احترامی را ارزانی میدارد که در درازای تاریخ گاهی سزاوار آن و زمانی هم نا مستحق برای بهرهبرداری از آن نشان داده است.
ترجمه: وصال روحانی، نیویورکتایمز،
گزیدهای از نظرات منتقدان:
مایکل نوردین (ایندی وایر)
کارگردانی و هدایت سوزان بئر خیلی کارآمد بود و تواناییهای او تناسب خیلی زیادی با داستان و همچنین متریال این فیلم داشت.
مایکل اوسالیوان (واشینگتن پست)
بهطورکلی، لحظههای لذتبخشی هم در این اثر وجود دارد که بخش اصلی آن مربوط به بازیگران و شخصیتهای داستان است. شاید بتوان گفت که خودخواهی و همچنین حس انسان گریزیای که در جان مالکوویچ وجود دارد، از همه بهتر است. از طرف دیگر ساندرا بولاک هم فوقالعاده ظاهر شد و بهخوبی نقش یک مادر محافظ و ازخودگذشته را ایفا کرد.
رکس رید (آبزرور)
بااینکه این فیلم یک اثر بلندپرواز علمی تخیلی و هیولایی محسوب میشود، اما بازهم غیرقابلتحمل است. این اثر همچنین جلوهها، ایدهها و تصاویری را که افراد مختلف درگذشته در فیلمهای خود بهکاربردهاند، درخواست میکند، قرض میگیرد یا حتی میدزدد؛ جلوهها، ایدهها و تصاویری که در اولین فیلم کارگردان خود، خیلی بهتر این اثر عمل کرده بودند.
رندی کوردووا (آریزونا ریپابلیک)
فیلم محفظه پرنده اثر ترسناکی است اما از طرف دیگر هم انسانیت تا حد زیادی در آن موج میزند.
یولاندا ماکادو (د وآرپ)
اجرای ساندرا بولاک فوقالعاده درخشان است. او تمام ترسهای درونی را میگیرد و با آنها شخصیتی را خلق میکند که از قبل، از احساسات جداشده است. در طی مدت این فیلم، با چالشهای مختلفی مانند اینکه «مادر بودن» در چنین شرایط فوقالعاده سختی چه معنا و مفهومی دارد، دستوپنجه نرم میکند.
محفظه پرنده
نویسنده فیلمنامه: اریکهای سرر بر اساس رمانی نوشته جاش مالرمان، کارگردان: سوزان بییر، مدیر فیلمبرداری: سالواتوره توتینو، تدوینگر: بن لستر، موسیقی: ترنت رزنور و اتیکاس رأس، بازیگران: ساندرا بولاک، تری وانته رودز، جان مالکوویچ، سارا پولسون، جکی ویور، رزا سالازار، دانییل مکدانلد، لیل رل هووری، تام هالندر، کولسون بیکر، بیدی. وونگ و پروییت تیلور وینس. تهیهکنندگان: دیلان کلارک، کریس مورگان و کلیتون تاون سند، محصول: شرکتهای بلوگرس و نتفلیکس. زمان: 124 دقیقه