حمیدرضا کاظمی پور
اساساً نام کمال تبریزی برای مخاطب خاطره خوب فیلمهای متفاوت و جسورانهای همچون «لیلی با من است» و «مارمولک» را با خود همراه دارد، فیلمهایی که هرکدام در زمانه خود نوعی ساختارشکنی در ادبیات کمدی و سیاسی ایران را به همراه داشت و توانسته بود کمال تبریزی را بهعنوان فیلمسازی جسور بر سر زبانها بیندازد.
«مارموز» را نیز میتوان در ادامه فیلمهای کمدی سیاسی تبریزی دانست اما با این تفاوت که انگار از جسارت کمتری نسبت به کارهای موفق قبلی او برخوردار است، هرچند که نمیتوان گذر از تیغ سانسور و رسیدن به پروانه اکران فیلم را نیز نادیده گرفت که قطعاً برای سرمایهگذاران فیلم بسیار حیاتی است. مهمترین مشکلی که «مارموز» از آن رنج میبرد بیشک، مستقیم گویی فیلم است که در لحظاتی نیز آن را به دام شعارزدگی میاندازد.
شاید «آیدین سیار سریع» در مقام نویسنده فیلمنامه میتوانست با قدری زیرکی بیشتر و نگاهی عمیقتر، طنز بهتری را از اوضاع آشفته جامعه سیاسی ایران به تحریر درآورد و در آن صورت فیلم تبریزی نیز از احوال بهتری برخوردار میبود؛ اما آنچه به نظر نگارنده در فیلم تبریزی قابلتوجه است و میتوان اندر احوال آن تأمل بیشتری کرد، کاراکتر، «قدرت صمدی» با بازی «حامد بهداد» است. اگرچه شاید در نگاه اول این کاراکتر بسیار رو به نظر برسد و این اتهام را متوجه نویسنده اثر کند که از شخصیتپردازی خوب و عمیقی برخوردار نیست اما باکمی تفکر بیشتر میتوان دریافت که اتفاقاً کاراکتر قدرت صمدی بسیار خوب و هوشیارانه در فیلم پرداختشده است. قدرت صمدی ملغمهای است از بسیاری از رجال سیاسی این سرزمین که خودش هم نمیداند دقیقاً به چه اصولی پایبند است و به چه اصولی پایبند نیست!
حامد بهداد در این فیلم یک نمونه بسیار کامل از مردانی است که تشنه قدرت هستند و بعضاً برای رسیدن به قدرت از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند حتی اگر به قیمت تغییر مسیر یا پا گذاشتن روی اصولشان باشد.
در یک نگاه جامعتر اساساً این سؤال در ذهن ایجاد میشود که اصلاً کدام اصول؟ مگر اصلی فراتر از قدرت هم هست و اینجاست که این بازی قرمز و آبی تنها دررسیدن به سکوی قدرت معنا پیدا میکند و بقیه چیزها در حد شعار باقی میماند. کاراکتر «قدرت» در فیلم تبریزی اساساً بیهویت و بی فلسفه است و این دقیقاً نقطه مثبت در شخصیتپردازی این اثر است که در بالا به آن اشاره کردم و نشان میدهد که نویسنده و کارگردان فیلم در پرداخت این شخصیت برخلاف تصور اولیه، کاملاً موفق عمل کردهاند و توانستهاند این باورپذیری را در مخاطب خود ایجاد کنند.
کمال تبریزی در آثار قبلی خود نشان داده است که در ایجاد طنز موقعیت و قرار دادن کاراکترهای خود در فضاها و موقعیتهای اشتباهی بسیار موفق است و «مارموز» نیز از این قاعده مستثنا نیست اما این لحظات کم است و چندان درخشان نیست. طنز و شوخیهای کلامی در «مارموز» بیشتر از طنز موقعیت و خلق فضاهای ناب و خلاقانه، خودنمایی میکند و شاید ازاینرو است که مخاطب با اثری مستقیم روبهرو است. آخرین اثر کمال تبریزی بر پرده سینما به لحاظ کارگردانی اما فیلم سرحالی به نظر میرسد و در خط روایت، دکوپاژ و طراحی فضا چندان آشفته و سردرگم نیست و اگرچه از روایتی پیچیده برخوردار نیست اما فیلمساز به کار خود مسلط است، میداند که چه میخواهد بگوید و ازاینرو با اثری پریشانگو و از این شاخه به آن شاخه روبهرو نیستیم.
فیلم «مارموز» ساخته کمال تبریزی با تمام اماواگرهایی که در مقام نقد به آن وارد است و میتوانست در مسیر آثار درخشان قبلی کمال تبریزی قرار گیرد اما هنوز هم یک کمدی، سیاسی خوب است که خرده جسارتهایی نیز در آن به چشم میخورد. این جسارت را میتوان در پهلو زنیهای کاراکتر محوری فیلم به روسای جمهور، وزرا، احزاب نابسامان و آشفته کشور و حتی شورای نگهبانی در فیلم دید که اگرچه کلامش آشکار است اما قابلتوجه است. قانون آنلاین
تیزر فیلم «مارموز» ساخته «کمال تبریزی»