سلیس: فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ دنباله فیلم شاخص «ریدلی اسکات» است که هرچند بحثها برانگیخت، کتابها درباره آن نوشتهشده و هواداران آن را در تدوینهای مختلف، ازجمله تدوین خود ریدلی اسکات که سالها بعد به نمایش درآمد، بارها تماشا کردهاند و هرچند فیلمهای بسیاری در تقلید آشکار از آن ساختهشده، اما از معدود فیلمهای علمی – تخیلی است که در هالیوود دنباله ساز امروز، دنباله آن ساخته نشده بود. دنباله بلید رانر ۲۰۴۹ اکنون بعد از ۳۰ سال پس از فیلم اصلی، سرانجام به روی پردههای سینما رفته و به گفته یک منتقد ماحصل کار «دنیس ویلنوو»، کارگردان فیلم درک و ستایش فیلم اول از «ریدلی اسکات» را افزایش میدهد.
بلید رانر را «ریدلی اسکات» کارگردان انگلیسی، سه سال بعد از موفقیت فیلم بیگانه بر اساس یک داستان علمی- از «فیلیپ دیک» ساخت.موضوع فیلم، روبرو شدن موجود میرا با خالق خود است که فرصتی است برای اینکه بپرسد ما که میمیریم، اصلاً چرا به وجود آمدهایم؟اسکات، هرچند سابقه نسبتاً طولانی در ساختن تبلیغات تلویزیونی و سریالهای انگلیسی داشت، اما بلید رانر دومین یا سومین فیلم سینمایی هالیوودی او به شمار میآید. او که حالا در هشتادسالگی و بعد از ساختن بیش از ۴۰ فیلم یک استادکار مسلم است، در آن زمان هنوز تثبیت نشده بود و فیلم بلید رانر او نمایش چندان موفقیتآمیزی نداشت.
در بلید رانر سال ۱۹۸۲ نقش اصلی را «هریسون فورد» بازی میکند. او یک مأمور پلیس است که اجازه دارد بهمحض تشخیص یک آدممصنوعی یاغی، فوراً او را به قتل برساند. به همین سبب، به اعضای واحد او در پلیس لسآنجلس، بلید رانر نام دادهاند. فیلم لسآنجلس آینده را شهری شلوغ و غبارآلود توصیف میکند که بیشباهت به شهرهای آسیای جنوبشرقی، بهخصوص هنک کنگ نیست. موضوع فیلم، پیامدهای پیشرفت بشر در تحقیقات ژنتیک است که به خلق موجوداتی انساننما انجامیده که در کرات دیگر اسکان دادهشدهاند. آنها بهقدری در صفات ظاهری و باطنی به انسان شبیه هستند که مثل انسانها، از مرگ میهراسند. آدممصنوعیهای یاغی، مخفیانه به کره زمین بازگشتهاند تا راهی برای نجات همنوعان خود از مرگ بجویند و «بلید رانر» در گوشه و کنار شهر، ردپای آنها را دنبال میکنند، چون بهشدت خشن هستند و به انسانها رحم نمیکنند.
فیلم بلید رانر ۲۰۴۹، شهر لسآنجلس را ۳۰ سال بعد از پایان داستان فیلم اول نشان میدهد. قهرمان آن، مثل فیلم اصلی، یک «بلید رانر» است به نام «افسر کی» با بازی «رایان گاسلینگ» که خسته و مستأصل است و مطرود اجتماع. در طول فیلم، «افسر کی» به کمک «ریک دکارد» شخصیتی که «هریسون فورد» بازی میکرد، نیازمند میشود، ولی یافتن آدمی که ۳۰ سال است ازنظرها پنهانشده، کار آسانی نیست و سرانجام، بیش از یک ساعت بعد از شروع فیلم، ظاهر میشود. به نوشته نشریات تولید فیلم بلید رانر ۲۰۴۹، معادل ۱۸۵ میلیون دلار هزینه در برداشته است. نظرسنجیها نشان میدهد بیشتر تماشاگران مرد در گروههای سنی بالای ۲۵ سال، برای دیدن آن مشتاق هستند.
نگاهی به فیلم بلید رانر ۲۰۴۹
فراتر از یک فیلم علمی تخیلی معمولی
آرتور سی. کلارک زمانی گفته بود: «دو احتمال وجود دارد، یا ما در این دنیا تنها هستیم، یا موجودات دیگری هم حضور دارند و هر دو احتمال به یک اندازه وحشتآور هستند.» در لسآنجلس آینده سرد و بیرحمی که در دنیای بلید رانر میبینیم، به نظر میآید احتمال اول درست است. ولی همین مسئله ما را با تردیدهای بیشتری مواجه میکند. بهتدریج ترغیب میشویم که ابرهایی که آسمان بالای سرمان را پوشاندهاند کنار بزنیم و به حقیقت ماجرا پی ببریم.
حال که بعدازاین همه انتظار، یک دنباله دیگر برای فیلم کالت بلید رانر ساختهشده است، پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که آیا این دنباله ارزش سیوپنج سال انتظار را داشت؟ خیلی راحت نمیشود به این پرسش پاسخ داد. چراکه بلید رانر ۲۰۴۹ هم چیزهای زیادی کم دارد و هم مملو از ویژگیهای تازه فوقالعاده است. نحوه روایت بقیه داستان اصلی شاید بحثبرانگیز باشد و مخاطبان را به دودسته تقسیم کند.
داستان این بار بر روی کی (رایان گاسلینگ) تمرکز میکند که مأمور پلیس لسآنجلس است. همچون ریک دکارد (هریسون فورد) در قسمت اول، کی هم یک بلید رانر است و وظیفه دارد که رپلیکانتها (انسانهایی با ژن مصنوعی) را پیداکرده و از بین ببرد؛ اما کی از شغلش راضی نیست. مرتب از مردم میشنود که زندگی چیزی عمیقتر از این کارهای پیش و پا افتاده است. وقتی کی مشغول از بین بردن رپلیکانتی به نام سپر مورتن (دیو باتیستا) است، او از معجزهای صحبت میکند که پیشتر دیده است. کی بعداً در حیاط خانه مورتن یک جعبه استخوان پیدا میکند. از طریق این استخوانها، او به ردیابی یک بچه و دو رپلیکانت میپردازد. جاشی (رابین رایت) رئیس کی به او میگوید که اگر در این مسیری که در پیشگرفته به حقیقت ماجرا دست پیدا کند، ممکن است تعادل بین خیر و شر را در دنیا تحت تأثیر قرار دهد. کی تصمیم میگیرد که این بچه را پیداکرده و او را از بین ببرد.
گاسلینگ محور اصلی فیلم است و نقش خود را بهخوبی ایفا میکند. او آن میزان از درماندگی را نشان میدهد که چنین شخصیتی نیاز دارد، اما درعینحال موفق میشود تواناییهای ذهنی و فیزیکی کی را هم نمایش دهد. زمانی که فورد و گاسلینگ باهم درصحنه حضور دارند، فیلم ازنظر کیفی یک سطح بالاتر میرود. آنها بازیهای یکدیگر را ارتقا میدهند.
در فیلم ارجاعهای زیادی به قسمت اول میشود. بهتر است پیش از تماشای فیلم دوم، بلید رانر اصلی را یکبار دیگر ببینید؛ اما در غیر این صورت هم بازهم میتوانید بفهمید ماجرا از چه قرار است.
بلید رانر ۲۰۴۹ اما چند مشکل دارد. اول اینکه بسیار طولانی است و در طول زمان تقریباً سهساعته خود، گاهی اوقات روند کندی پیدا میکند. نکته بعدی اینکه در فیلم ازنظر بصری سعی شده جهانی به تصویر کشیده شود که در تاریکی به سر میبرد. همیشه یا باران میبارد یا برف. قرار نیست نور خورشید را درجایی از فیلم ببینیم. نکته آخر هم اینکه به نظر میرسد بسیاری از صحنههایی که جرد لتو بازی کرده است در اتاق تدوین حذفشده است. او حضور بسیار کوتاهی در فیلم دارد. اما کسی که در فیلم زیاد دیده میشود و اتفاقاً حضور خوبی هم دارد، آنا د آرماس است. او در نقش جوئی، معشوقه کی بازی میکند. هر زمان که جوئی حضور پیدا میکند، آرامش بر صحنه برقرار میشود. د آرماس حضور کاملاً دلپذیری دارد موفق میشود شخصیتی خلق کند که هسته احساسی فیلم را شکل میدهد.
بلید رانر ۲۰۴۹ همچون نسخه اصلی بینظیری که ریدلی اسکات ساخت، البته این بار به روشی متفاوت سعی میکند یکی از پرسشهای کلیدی دنیای ما را مطرح کند: آیا زندگی همین چیز سطحی است که داریم میبینیم یا در باطن با مسائل عمیقتری سروکار داریم؟ «دنیس ویلنوو» دریکی از تماشاییترین، برانگیزانندهترین و عمیقترین بلاک به استرهای دوران ما هر دو جواب را به بازی میگیرد و کاری میکند که هر دو گزینه، ما را مضطرب و ناراحت کنند. چیزی که در پیشنمایشها و تریلرها دیدید را فراموش کنید. فیلم ویلنوو چیزی فراتر از یک فیلم علمی تخیلی معمولی نجات دنیا است. با یک فیلم نوآر مرموز آیندهنگرانه درباره یک بچه گمشده سروکار داریم که درنهایت شخصیت اصلی خود را درگیر بحران هستی میکند.
بلید رانر ۲۰۴۹ ازنظر میزان جذابیت، همتای فیلم اول پیش میرود. داستان گاهی اوقات بیشازحد پیچیده میشود، ولی در مجموعه روایت خوبی دارد. ازنظر من چنین دنبالهای ارزش سیوپنج سال انتظار را داشت.
جکی کی کوپر، هافینگتون پست
نخستین واکنشهای منتقدین به «بلید رانر 2049»
طرفداران «بلید رانر» میتوانند خوشحال باشند. اولین نمایش بلید رانر ۲۰۴۹ برای منتقدان با استقبالی فراتر از انتظار مواجه شده. واکنشهای اولیه نشان میدهد که ساخته «دنیس ویلنوو» نهفقط از فیلم اصلی چیزی کم ندارد، بلکه خیلیها آنها بهترین فیلم سال ۲۰۱۷ و شاهکاری تکاندهنده در ژانر علمی-تخیلی خواندهاند. فیلم ازنظر بصری حیرتانگیز و پرده پایانی آن دیوانهکننده توصیفشده است. منتقدان بلید رانر ۲۰۴۹ را شاهکار خطاب کردند و علاوه بر ستایش دنیس ویلنوو، راجر دکینز، فیلمبردار فیلم را مستحق اسکار دانستند.
جردن هافمن (گاردین)
خبرهای خوب! بلید رانر ۲۰۴۹ یک دنبالهی درجهیک که جهان فیلم اصلی را بهخوبی بسط داده است. خیلی به آن امیدی نداشتم، الآن عاشقش شدهام. (حتی لتو)
سیمون تامپسون (فوربز)
بلید رانر ۲۰۴۹ را دیدم. شگفتانگیز است، کاراکترها و اجراها قوی هستند، به فیلم اصلی وفادار میماند اما حفرههایی در آن وجود دارد.
اریک دیویس (راتن تومیتوز)
بلید رانر ۲۰۴۹ یک علمی- تخیلی شاهکار است. دستاوردی عمیق که این روزها کمتر میدهیم. ازنظر بصری تکاندهنده و شگفتانگیز است. فکر میکنم بلید رانر ۲۰۴۹ از فیلم اول هم بهتر است، دنی ویلنوو هیجان برانگیزترین کارگردان حال حاضر است.
استیون وینتراب (کولایدر)
همگی دنیس ویلنوو را تشویق کنید. کار غیرممکنی را انجام داده و یک فرار از خانه را خیلی خوب ساخته است. دوست داشتم. حتی اگر به این فیلم علاقه ندارید، تصویربرداری راجر دیکنز لایق ستایش است. او اسطوره است.
جس هاوکن (لو پوینت)
تنها چیزی که میتوانم راجع به بلید رانر ۲۰۴۹ بگویم... اسکار راجر دیکنز را همین الآن بدهید. تصویربرداری کاملاً درجهیک.
ویلیام بیبیانی (اینترویو)
بلید رانر ۲۰۴۹ نفس آدم را بند میآورد. یک ادامهی درجهیک و رمزآلود که جهانش را بسط داده است.
جنا بوش (کامینگ سون)
بلید رانر ۲۰۴۹ یکی از تکاندهندهترین فیلمها است. حالا دنی ویلنوو یک شاهکار دارد.