پژمان خلیل زاده
در نقدنویسی مکانیسم نوشتن در باب فیلم که از پس درگیری شخصی منتقد با فیلم و نبرد دیالکتیکیاش با دانش سینمایی و مواضع فردیاش حاصل میشود، قالبهای نوشتاری مدیوم نقد در کلیت خود به چهار بخش تقسیمبندی میشود:
۱. نقد ژورنالیستی
این نوع نقدها در قالب مطبوعاتی و توصیفی قرارگرفته و بیشتر به موارد سطحی فیلم و دایرهی اثرگذاری و نقاط ضعف و قوت اثر در لحظه و برآیند آن در کلیت میپردازد. نمونهی این نوع نقدها در مطبوعات عمومی و بعضاً تخصصی دیده میشود. برای نمونه در آمریکا بسیار این مدل نقد کارکرد فراگیر داشته و میتوان ریویو نویسی فیلمها را هم جز این مدل نقدها طبقهبندی کرد.
۲. نقد فرمالیستی
نقد فرمالیستی گونهای تخصصی و تئوریک در باب مدیوم نقد سینمایی برشمرده میشود که تاریخچهی قدیمیای دارد. این شیوهی نقد از اوایل دههی بیست میلادی با تئوریسینهایی همچون ویکتور شوکلوفسکی، یوری تینیانوف، پیتر بوگاتیروف، بوریس آخنبام و کلینت بروکس وارد قالب نوشتاری سینما شد که تا به امروز بر بیشتر منتقدها و تئوریسینهای سینمایی همچون لویی دلوک، هوگو مانستربرگ، آرنهایم، آندره بازن، اندرو ساریس و رابرت آرمیتاژ تأثیر گذاشته است تا اینکه تئوریسینی آمریکایی با کمک همسرش کریستین تامسون و همکارش نوئل کرول این قالب را بیشتر بسط دادند و نئوفرمالیسم را به وجود آوردند که سیطره و دیدگاه فرمیکشان به فیلمها گستردهتر شد.
فرمالیسم به ساختار فیلم میپردازد و از جز بهکل میرسد. تئوری و دانش نظریه و شناخت درست ساختارهای سینمایی و قدرت تفکیک در این قالب برای منتقد بسیار مهم است.
۳. نقد سایکولوژیستی
این نوع نقد از برداشتهای روانکاوی فرویدی و بخصوص ژاک لاکان نشئت میگیرد. نقدهایی که به تفسیر و پاتولوژیست مضمون و کنشهای درونی فیلم پرداخته و دیدگاهش بیشتر بر روی موضوع است. ژان لویی بودری و کریستین متز اولین بانیان این مدل نقد بودند و سپس شاگردان آنها اسلاوی ژیژک، لورا مالوی، پیتر وولن، جوآن کوبژک و اروین کاروینسکی این قالب را گستردهتر و عمیقتر نمودند. مباحثی همچون فمینیسم، تحلیل امر ناخودآگاه مخاطب در برخورد سببیاش با فیلم و بازشناسیای اثرات نمادین و ارگانیک فیلم بر هویت و شخصیت و کنشهای مخاطب ازجمله عنوانهای پاتولوژیستی این قالب از نقد بشمار میآید.
۴. نقد اینترپِرتیویستی و پوزیتیویستی
این نوع نقد که مبنایش براساس تفسیر و تأویل از مضمون و محتوای فیلم است، کاملاً خواستگاه توصیفی دارد. معمولاً کسانی که به این شیوه در نقد ورود میکنند دارای پیشفرضهای ابتدایی هستند. مثلاً با پیشفرض فلسفی و رویکرد فلسفه با فیلم برخورد میکنند یا پیشفرضهای اجتماعی و سیاسی و...
فیلسوفها و جامعهشناسهایی همچون هابرماس، مارکوزه، آلتوسر و ژان رانسیر از این شیوه در برخورد با سینما استفاده میکنند. در رشتهی نقدنویسی آکادمیک در مراتب بالاتر که قالب نقد بهصورت استاندارد و اصولیاش پیگیری میشود منتقد باید بتواند حداقل در این چهار اسلوب، در سهتای آن قلمفرسایی نماید.
۵. نقد فرمالوژیستی
اینگونه از نقد تلاش دارد از منظرگاه فرمالیسم و روانکاوی لاکانی را به هم پیوند دهد. به بیانی پرداخت فرم و ساختار و سپس خوانش ایدئولوژیک از محتوا بهمثابهی ابژه و سوژهی منتظم. بسط و توضیح این نگاه در دو کتاب «بودن یا نبودن فرم» و «سینما - فرم» از نویسنده این مقاله در شرف انتشار است.