سلیس: کارگاه آموزشی بیان و زبان در سینما با حضور ژان کلود کریر، فیلمنامهنویس، کارگردان و بازیگر فرانسوی اخیراً در سالن سینماتوگراف موزه سینما برگزار شد. در ادامه گزیدهای از سخنان او را میخوانید.
وضعیت امروز سینما در جهان
امروز همه از گسترش سریال سازی صحبت میکنند و میگویند آیا قرار است سریال جای سینما را بگیرد یا خیر؟ اما نباید فراموش کنیم که سینما ابتدا با سریال آغازشده است و اولین آثاری که در سالنهای سینما به نمایش درآمدند فیلمهای قسمتی و دنبالهدار بودند. آنچه باعث شد تا سینما به وجود آید جستجو و پیگیری تصاویر و ایجاد حس حرکت بود. از غارهای ماقبل تاریخ نقاشی و تصویرگری وجود داشت اما در قرن ۱۸ نقاشان به این فکر افتادند که با پشتهم قرار دادن تصاویر و تقطیع آنها حس حرکت را ایجاد کنند و در قرن ۱۹ این مسئله بهعنوان هنر شناخته شد و این اتفاق خواستگاه و منشأ سینما شد.
هنر یا صنعت
در اوایل دهه ۲۰ این مسئله مطرح شد که سینما باید ازلحاظ حرکتی و تکنیک وجهه هنری هم داشته باشد. در این زمان دیگر کاملاً ثابتشده بود که میزان حرکت تصویر درست در سینما ۲۴ فریم در ثانیه است و ۲۴ تصویر در ثانیه سرعت مقرر برای حرکت سینما شد و بعدها سینماگران با کموزیاد کردن این تعداد فریم به حرکت تصویر شتاب دادند و یا آن را کند کردند. اگر فیلمسازی بخواهد مثلاً در یک صحنه مشتزنی تصویر را کاهش و یا افزایش بدهد یعنی تند و کند، یک فریم را کم میکند یا زیاد میکند اما تماشاگر آن را متوجه نمیشود و از زمانی که شیوههای دیجیتال اختراع شد این مسئله رایجتر شده است.
آینده سینما
آینده سینما واقعیتی است که از آن اطلاعی نداریم. امروز شبکههای توزیع جدیدی به وجود آمده است که شما میتوانید آخرین فیلمهای روز را بر روی تلویزیونهای بزرگ خود در منزل تماشا کنید مانند کاری که نتفلیکس میکند. پس این سؤال پیش میآید که چرا وقتی من هر شب میتوانم فیلمهای روز دنیا را در تلویزیون ببینم باید به سینما بروم.
واقعیت یا تخیل
باید به واقعیت پیرامون خود توجه کنیم زیرا اگر فقط به سمت تخیل برویم گمراه میشویم اما تخیل یک عضله مهم در مغز است و ما باید دائم آن را پرورش دهیم و وظیفه ماست که آن را رها نکنیم.
رابطه دیالوگ و تصویر
هیچ قانونی وجود ندارد که یک فیلم باید کم یا پر دیالوگ باشد بلکه ارتباط مستقیمی با داستان و شخصیتهای فیلم دارد و دیالوگ باید همیشه در خدمت فیلم باشد نه اینکه فیلم اسیر دیالوگ شده باشد.
تجربه همکاری با لوئیس بونوئل
ما ۲۰ سال باهم کارکردیم و بارها برای نوشتن یک فیلمنامه چند ماه خودمان را قرنطینه میکردیم و حق داشتیم ایدههای همدیگر را رد کنیم. ما در زمان ایده پردازی و نگارش فیلمنامه به مخاطب فکر میکردیم و حتی در خیال خود مخاطبانی داشتیم که با آنها مشورت میکردیم.
تدوین بد فیلم را نابود میکند
بونوئل ۳۱ سال از من بزرگتر بود و امروز دختر من به بازماندگان و نوادگان او تدریس میکند. توصیه من این است که در هر حرفهای با هر فیلمسازی در هر سطحی همکاری کردید در کار بههیچعنوان تعارف نداشته باشید و کوتاه نیایید. رابطه من با او اینگونه نبود که چون او لوئیس بونوئل بود و شناختهشده، پس من باید هرچه او میگوید انجام دهم و تائید کنم.
عباس کیارستمی
هر فیلمی از هر فیلمسازی که میبینیم اگر به آن فیلم توجه نکنیم آن فیلمساز شکستخورده است و هیچ تفاوتی در این امر بین فیلمسازان نیست.
اهمیت تدوین
در همه قراردادهای من همیشه این نکته وجود داشته که من باید بر سر تدوین حاضر باشم زیرا معتقدم تدوین بد میتواند یک فیلم را کاملاً نابود کند. گاهی در هنگام تدوین دیالوگها را نیز تغییر دادم.
اهمیت حضور در جشنوارهها
وقتی ما یک فیلم میسازیم مهم باید این باشد که آن اثر بهترین کیفیت را داشته باشد و اصلاً نباید به جشنوارهها فکر کنیم زیرا گاهی امروز مسائلی اصل است که شاید دو دهه بعد هیچ اهمیتی نداشته باشد همانطور که در دهههای گذشته مسائل بسیاری مهم بود که شاید امروز کمتر توجه میشود.
نقطه شروع جذابیت دراماتیک
برای من در کارگاهها این مهم است که شرکتکنندگان از یک نقطه شروع جذابیت دراماتیک را آغاز کنند و این جذابیت باید همراه با یک مانع باشد هرچقدر این میل قوی باشد و مانع ما بزرگتر قطعاً جنبه دراماتیک قویتر است.