حمیده وطنی/سلیس: سونگ ايل گوک، با بازي در سريال "افسانه جومونگ" به شهرت رسيد چون اين پروژه يكي از عظیم ترين مجموعه های كره ای بوده است. به گفته تهيه كنندگان افسانه جومونگ براي اين سريال 30 بيليون وون هزينه شده است. با اينكه گوک سال 2005 در سريال "امپراتور درياها" هم خوش درخشیده بود، به واسطه بازي در "افسانه جومونگ" مشهور شد.
بعد از بازی در مجموعه "جومونگ" به پروژه "لابیست" پیوستید، ویژگی این سریال چه بود که پذیرفتید در آن ایفای نقش کنید؟
خب داستان جذابی داشت و در باره یک مدیر تبلیغات بود که بخشی از آن در آمریکا و بخش دیگرش در کره فیلمبرداری شد.
در این سریال نقش "هری" را برعهده داشتید، در باره این شخصیت کمی توضیح دهید؟
"هری" شخصیت متفاوتی دارد. او در دوران کودکی زندگی شادی نداشته و اغلب غمگین بوده و وقتی بزرگ می شود بدل به یک دلال اسلحه می گردد.
در مجموعه های "امپراتور دریا" و "جومونگ" که هر دو تاریخی و پرتحرک هستند نقش مردی قدرتمند را بازی کرده اید که تا حدی به هم شبیه اند. نظرتان در این باره چیست؟
البته با هم اختلاف داشتند، در "امپراتور دریا" نقش منفي را داشتم که به زندگی واقعی ام خیلی نزدیک تر بود!! اما جومونگ شخصیتی مثبت و مردمی داشت.
و کدامیک برایتان دشوار بود؟
در جومونگ دیالوگ ها جدی و تا حد زیادی عمیق بودند، در حالی که "امپراتور دریا" این پیچیدگی را نداشت و ساده تر بود.
برخورد تماشاگران چگونه بود؟
واکنش ها متفاوت بود، ساعت ها کار کردن در تابستان بسیار گرم با آن لباس های تاریخی واقعا دشوار و طاقت فرسا بود اما جومونگ برای من سرنوشت ساز بود.
چرا سرنوشت ساز؟
بازی در این سریال موقعیت مرا بیش از پیش محکم کرد.
قبل از بازی در جومونگ درگیر پروژه دیگری بودید، چطور شد برای بازی در این سریال انتخاب شدید؟
درسته ، برای نقش جومونگ دو نفر کاندید بودند که در نهایت من انتخاب شدم، تقدیر این بود که من انتخاب شوم. جومونگ نقشی چالش برانگیز بود.
آیا تصور می کردید با چنین استقبالی روبه رو شود ؟
تصورش کار سختی نبود!
و این که به عنوان یک استاد متبحر کمان نام برده شوید؟
بله، نقش من چیزی نبود که از آن اطلاعی نداشته باشم. در حقیقت به تصویر کشیدن نقش یک قهرمان، شهامت و جسارت می خواهد . مهم نیست که چه نقشی دارم، اصولا وقتی با یک کاراکتر ارتباط برقرار می کنم آن شخصیت تاثیر خودش را روی من می گذارد. قبل از بازی در این سریال یک کمان خریدیم و شروع کردم به تمرین و این روند تا زمان شروع فیلمبرداری ادامه داشت. کار سختی نبود به هرحال من متولد اول اکتبر، روز ملی ارتش کره هستم . والدینم فعالیت های اجتماعی دارند و جومونگ به تعبیری انقلاب اجداد من و شاید بیشتر از آن سرنوشت آن هاست.
عکس العمل مادرتان نسبت به موفقیت های شما و این که حالا دیگر یک بازیگر حرفه ای شده اید چگونه بوده، به هرحال او نیز یکی از بازیگران مطرح کره به شمار می رود؟
مادرم هميشه مرا تشویق می کند و از این که موفقیتی کسب کنم خوشحال می شود. همیشه سعی کرده ام به توصیه های او عمل کنم و نگذارم سختی های کار مرا از ادامه تلاش بازدارد. برای بازی در های سین مدام باید سوار اسب می شدم و کمان به دست حرکت می کردم و این گاه تحمل ناپذیر می شد. اما چون قبلا برای بازی در جومونگ تمرینات زیادی انجام داده بودم تحمل آن راحت تر بود.
اشاره کردید به دشواری کار، آیا در جومونگ هم این سختی ها وجود داشت؟
سوار شدن مدام روی اسب آن هم در سراشیبی در حالی که باید کمان را هم نگه می داشتم گاه بسیار سخت و خطرناک بود به خصوص در صحنه های نبرد و پرتحرک که نیاز به سرعت عمل بیشتری داشت. به هرحال خوشبختانه توانستیم این صحنه ها را به سلامتی تمام کنیم. در یکی از سکانس های مسابقه تیراندازی تمام مدت چشمانم بسته بود اما با این حال به هدف می زدم.
اتفاقا با دیدن آن سکانس ها احساس می شود شما حقیقتا یک تیرانداز حرفه ای و البته متبحر هستید.
چون قبلا آموزش دیده بودم در این زمینه تجربه کافی داشتم و می دانستم چگونه باید عمل کنم.
در سریال جومونگ چه چیزی شما را بیشتر از همه آزار می داد؟
حمل تجهیزات سنگین تیراندازی در تمام مدت فیلمبرداری واقعا آزار دهنده بود و گاه از خستگی شانه هایم می لرزید و این باعث می شد فیلمبرداری چندین بار تکرار شود که تحمل خود این موضوع اعصاب فولادین می خواست!
باور کنیم که چشم بسته به هدف می زدید؟!
نه، اتفاقا تصادفی بود!
ظاهرا حین بازی در جومونگ چند بار مجروح هم شده اید، درست است؟
کمی آسیب دیدم اما ناراحت نشدم چون بسیار جزیی بود. البته موارد این چنینی کم نبود، یک بار وقتی سوار بر اسب در حال حرکت در سراشیبی بودم ناگهان تعادل اسب به هم خورد و من به زمین افتادم و پایم ماند زیر بدن اسب! یا زمان دیگری که اسب رم کرده بود و من در مقابلش قرار داشتم که خوشبختانه مشکلی برایم پیش نیامد.
آیا بازی در سریال های تاریخی دشوار است؟
بازی در سریال "امپراتور دریا" زیاد دشوار نبود اما جومونگ سختی های خودش را داشت به خصوص این که می بایست کارهایی انجام می دادم که راحت نبود.
سخت ترین صحنه در جومونگ را به یاد دارید ؟
یکی از خصوصیات من این است که این چیزها را زود فراموش می کنم، آدم خوش بینی هستم اما آنچه مرا خسته و ادامه کار را طاقت فرسا می کرد تعدد صحنه های نبرد و کشته شدن بی رحمانه آدم ها بود که فیلمبرداری را در شب های سرد زمستان تبدیل به جهنم می کرد. برای در امان ماندن از سرما مجبور بودیم لباس های زیادی بپوشیم و گاه آن چنان هوا سرد می شد که فیلمبرداری متوقف می شد. گریمور سریال می گفت کار کردن در چنین شرایط خودکشی است. صادقانه می گویم با همه این حرف ها کار خوب پیش رفت و در انتها گرچه احساس می کردم از لحاظ جسمانی خسته و ناتوان شده ام اما این موضوع زیاد مهم نبود، چون چیزی که به دست آوردم ارزش این همه سختی را داشت.
برای بازی در"جومونگ" گریم چهره تان هم متفاوت با کارهای قبلی صورت گرفته بود ؟
بله، و این فقط در مورد من نبود و جالب است بدانید بازیگری که نقش مادر مرا بازی می کرد، او هم سن و سال خودم بود!
واقعا؟
بله، اما بدتر از همه پوشیدن آن همه لباس های رزمی سنگین بود که هربار 2 ساعت وقت مان را می گرفت و به همین دلیل مجبور بودیم ساعت ها به تن داشته باشیم و مدام از این طرف به آن طرف با خود حمل کنیم. وزن زره های که به تن داشتیم گاه تا 10 کیلو می رسید و قبول کنید تحمل چنین وضعیتی آن هم زیر گرمای تابستان بسیار سخت و خسته کننده بود.
خب پس باید فشار زیادی متحمل می شدید؟
بله، به همین دلیل باید مدام استراحت می کردم. لحظات سختی با این لباس ها داشتم، برای این که بتوانم ادامه دهم باید می رفتم دو ساعت استراحت می کردم و طی این مدت کلیه گروه منتظر من می ماندند که خود این موضوع برایم موجه و قابل قبول نبود.
ظاهرا به عکاسی هم علاقه مندید؟
بله، و معمولا سعی می کنم آخرین مدل های جدید دوربین و لوازم عکاسی را تهیه کنم!
می گویند خیلی بدعنق و اخمو هستید؟!
شما باور می کنید؟
خب به هرحال گفته می شود!
من شوخی را دوست دارم و اصولا آدم شادی هستم. این که چون قد بلندی دارم دلیل ترسناک بودن من نمی شود! در تمام مدت فیلمبرداری با همه گروه صمیمی و دوست بودم، این در بازی من هم یک عادت شده است.
جومونگ شهرت بسیاری برای شما به ارمغان آورد که در حرفه بازیگری تان بی تاثیر نبود، اما آیا در زندگی شخصی شماهم تاثیرگذار بوده است؟
بله، و مدت هاست که زندگی مرا تغییر داده است. حالا دیگر همه مرا می شناسند و به عنوان یک قهرمان از من نام می برند.
این مسئولیت شما را بیشتر نمی کند؟
چرا به هرحال ما مسئول رفتار و کردارمان هستیم و باید جوابگو باشیم. امیدوارم بتوانم در مقابل توقعی که به وجود آمده سربلند باشم.
دوست دارید در آینده چه چیزی از خود باقی بگذارید؟
امیدوارم بتوانم اثری قابل قبول و درخشان از خود باقی بگذارم.
سونگ ایل گوک در یک نگاه :
متولد: اکتبر ۱۹۷۱
فارغ التحصیل رشته فیلم و تئاتر از دانشگاه چئونگ جو
نوۀ کیم دو هان ( پسر فرماندۀ جنبش استقلال کره در ابتدای سده ۱۹۰۰ میلادی - کیم جو جین) و پسر کیم ایول دونگ بازیگر کره ای
سریال های تلویزیونی :
امپراطوری بادها(2008)، تبلیغ کنندۀ پارلمان (۲۰۰۷)، جومونگ (۲۰۰۶)، امپراتور دریا (۲۰۰۷)، روابط دلنشين (2004)، بهاردربیابان (۲۰۰۳)، محافظ (۲۰۰۳)، ما واقعا عاشقيم؟ (۱۹۹۹)،حکایت شاهانه (2000)، عشق سخت (2002) ، مردم دهکده (2004)، آلبوم زندگی (2002)،همه چیز درباره شب عید(2001)، به سوی نورخورشید (1999)
فیلمهای سینمایی:
هنر فریب (۲۰۰۵)، چشمان قرمز(2004)