حضور ستارگان سینما و تلویزیون ایران بر صحنه تئاتر کشور پدیدهای است که در سالهای اخیر، باآنکه خالی از لطف رونق در سالنهای نمایشی و افزایش فروش گیشه نبوده اما اعتراض بسیاری از اهالی تئاتر را به همراه داشته است.
معترضان شکایت دارند ورود این چهرهها به عرصه تئاتر صرفاً به جهت سودآوری مالی و نگاهی تجاری به این هنر و کسب انبوه مخاطبانی بوده که نه برای تماشای تئاتر، بلکه به شوق دیدن ستارههایشان پا به سالنهای نمایش میگذارند؛ که این امر رفتهرفته موجب مرگ تئاتر اصیل و تهی شدن این هنر از اندیشه میشود؛ این روزها اما شاهد آنیم که چگونه فضای مجازی و شبکههایی همچون اینستاگرام و تلگرام به یاری اطلاعرسانی اجراهای نمایشی شتافته و کسانی را که پیشازاین هرگز در جایگاه تماشاگر تئاتر نبودهاند را به سالن فراخوانده است.
شبنم فرشادجو، بازیگر تئاتر و تلویزیون در مصاحبهای با مجلهای هنری (سرپوش هنری) میگوید: «کافی است ۱۰ درصد از فالوورهای یک بازیگر بیایند و نمایش را ببینند.» او همچنین این استقبال را تااندازهای پز روشنفکری میداند و میگوید: «امشب بریم تئاتر، عکس بگیریم و بگذاریم در اینستاگرام. البته این پز ۸-۱۰ سال دیگر میشود فرهنگ و تأثیر خودش را میگذارد.»
درازای این خیل مخاطب اما بسیاری از کارشناسان تئاتر معتقدند پروسه شکلگیری این آثار عجولانه بوده و کیفیت آثار نمایشی در مقایسه با دهههای قبل تنزل یافته است و برای مثال «پروسه تمرین» که مهمترین عنصر در شکلگیری وحدت روح یک اجراست، کمرنگ شده است. روزنامه شرق در روز سوم مرداد امسال از بهای یکمیلیون تومانی بلیت نمایش اعتراف (به کارگردانی شهاب حسینی و بازی بازیگرانی چون علی نصیریان) برای ردیف چهارم خبر داد. قطبالدین صادقی، نویسنده و کارگردان تئاتر در گفتگو با شرق گفت: «این بازار سیاه نتیجه مستقیم ایجاد تئاتر تجاری و تئاتر خصوصی است و مسئولیت آن با دولت است که بهجای آنکه در قبال آثار ملی احساس مسئولیت کند و در نگهداری سطح ذوق و اندیشه تلاش کند، به این فضای لجامگسیخته به دلیل بیمسئولیتی دامن زده است». او اضافه کرد: «معضل تئاتر تجاری زمانی بهدرستی مدیریت میشود که دولت در تئاتر شهر، فقط هدفش ارائه تئاتر ملی باشد. در تمام دنیا دولت با اختصاص بیتالمال به حفظ تئاتر ملی میپردازد، تئاتر تجاری روی پای خودش میایستد و این دو از هم تمایز دارند.»
تئاتر خصوصی و درخشش ستارگان
خصوصیسازی تئاتر دست آوردی بود که در مدتزمانی اندک موفق شد چرخه تئاتر کشور را رونق داده و اقتصاد آن را تااندازهای سامان بخشد. دهها سالن و پلاتوی نمایش در تهران و شهرستانها تأسیس شد و جمعیت زیادی از چشمانتظاران سالنهای نمایشی موفق به دستیابی به سالن تمرین و اجرا، بهشرط پرداخت هزینه شدند. این پروسه اما به اعتقاد منتقدانش با برخوردی شتابزده همراه بوده و مشکلاتی چون تأسیس تماشاخانه توسط افراد غیرمتخصص -حتی بدون پیشینه تئاتری - انبوه مکانهای بیهویت و واجد امکانات سختافزاری، همچنین فقدان پراکندگی جغرافیایی سالنها را با خود به همراه داشته است؛ اما ازآنجاکه عملکرد اقتصادی این سالنها مستقل از حمایتهای دولتی و وابسته به گیشه است، این امر به جذب بیشتر ستارههای سینما توسط تهیهکنندگان آثار دامن زده است.
جواد نمکی، بازیگر تئاتر باآنکه پدیده ورود ستارهها به عرصه نمایش را ناهنجار نمیداند، اما میگوید: «ایکاش دلیل حضور ستارگان در تئاتر، فقر تئاتر از سرمایه نبود تا این حضور را به فال نیک میگرفتیم.» نمکی همچنین تئاتر خصوصی را در ایران «نیمهخصوصی» مینامد و اضافه میکند «این تئاتر باید از صفرتا صد را خودش برای خودش تأمین کند و با گردن نهادن به فرمایشات دولتی و ارائه مالیاتهای اجباری -که خود این تئاتر هیچ سهمی از آن ندارد- اجازه زیست داشته باشد و مدام مراسم زنگهای افتتاح فلان اجرا را توسط بهمان هنرمند به صدا درآورد.»
رومئو و ژولیت، نخستین حضور یک سوپراستار بر صحنه
نخستین حضور پررنگ یک سوپراستار سینمایی بر صحنه نمایش، بازی «محمدرضا فروتن» در نقش رومئو بر صحنه تالار وحدت تهران بود. فروتن برای بازی در نمایش رومئو و ژولیت اثر شکسپیر، به دعوت علی رفیعی کارگردان باسابقه تئاتر، نخستین بازی تئاتری خود را تجربه میکرد. این انتخاب، اخبار و حواشی درباره این نمایش را در آن زمان (۱۳۷۹) تحتالشعاع قرار داد. پسازآن بود که حضور سینماییها در تئاترها متداولتر شد. برای مثال نقشآفرینی ابوالفضل پورعرب و فریماه فرجامی در «آن شب تو روز زندانی بود»؛ فاطمه معتمدآریا در «هنری هشتم»؛ میترا حجار و مهتاب کرامتی در «هملت»؛ باآنکه برخی از این بازیگران با پیشینه تئاتری خود وارد سینما و تلویزیون شده بودند اما مخاطبانشان آنها را تنها از طریق صفحه تلویزیون و پرده سینما میشناختند.
اوج این پدیده نوظهور اما زمانی بود که پرویز پرستویی پس از ۹ سال دوری از تئاتر همراه با ترانه علیدوستی که نخستین تجربه تئاتریاش بود، حبیب رضایی و مهتاب نصیرپور، در نمایش «فنز» به کارگردانی محمد رحمانیان در سالن چارسوی تئاتر شهر به روی صحنه رفتند. در همین وقت و با خبررسانیهای بسیاری حوالی این اجرا بود که تعداد زیادی از مخاطبانی که هیچگاه تماشاچی تئاتر حرفهای نبودند، پایشان به سالنهای نمایش پایتخت باز شد. پرستویی برای بازی در این نمایش در گفتگو با ایسنا گفت: «حضور من در سینما نیز حتی باانگیزههای تئاتری بوده و حضور در تئاتر با صحنه و تماشاگران زنده، همیشه دغدغه اصلیام بوده است.»
رضا گشتاسب، نویسنده و کارگردان تئاتر و از فعالان تئاتر شهرستان گچساران میگوید که هیچگاه از آن دسته افراد نبوده که در برابر پدیدههای تازه ورود کرده در هر مقولهای موضع بگیرد. گشتاسب دلیل این موضعگیریها را وابستگی به نوستالژیهای گذشته دانسته و میگوید: «فکر میکنم همه این وابستگیها نسبت به موجودیت و مقابله با ورود تازهترها به عادات ناخودآگاه ما و یادآوری خاطرات گذشته و لذت نوستالژیک آن بازمیگردد.» او حضور چهرههای سینمایی در فضای نمایشی کشور را بهمثابه یک امکان برای کمک به تئاتر دانسته و تأکید میکند: «هر چیزی با دیگر امکانات و ملازماتش است که بهعنوان یک پدیده میتواند اثرگذاریاش را داشته باشد.» گشتاسب معتقد است این مخاطبان جدید را میتوان آموزش داده و از این طریق به جمعیتی تازه دستیافت که حالا دغدغهشان نهتنها دیدن سلبریتیها، بلکه خود تئاتر باشد. دیدگاهها نسبت به رفتوآمد چهرهها بر صحنه تئاتر کشور همچنان متفاوت است؛ اما در این میان نباید فراموش کرد که این پدیده تنها مختص به ایران نبوده؛ همانطور که هرروزه در تمام جهان شاهد بیلبوردهای تئاتر با حضور سلبریتیها و رکوردهای بالای فروش آثار توسط همین چهرهها هستیم.
همینطور هرگز نباید از یاد برد که این نخستین بار نیست که این رسانههای هنری به تعامل باهم میپردازند. در آغاز تولد سینمای ایران این بازیگران تئاتر بودند که با نقشآفرینی خود کاراکترهای فیلمهای آن دوران را جان داده و اسباب حیات این هنر را فراهم آوردند؛ همچنین در سالهای اول پس از انقلاب بود که بازیگرانِی که از تئاتر آمده بودند روح و غنای تازهای به فضای سینما و تلویزیون بخشیدند.
فروزان جمشیدنژاد