سلیس: این فیلم که در بخش مسابقه به نمایش در آمد٬ جایزه بهترین فیلمنامه (اصغر فرهادی) و جایزه بهترین بازیگر مرد (شهاب حسینی) را به دست آورد."فروشنده" به رابطه زن و شوهری به نام رعنا و عماد (با بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی) میپردازد که در حال بازی در نمایش "مرگ فروشنده" آرتور میلر هستند.
در آستانۀ شب افتتاح نمایش، ضعف زیربنای ساختمان مسکونی که در آن زندگی میکنند مسئلهساز شده و آنها مجبور به تخلیه آن میشوند و موقتاً به ساختمان دیگری که همبازیشان در نمایش، بابک (با بازی بابک کریمی)، مالک آن است نقل مکان میکنند. در خانه جدید برای رعنا حادثهای رخ میدهد که رابطه زوج را ناخواسته درگیر تنش و التهاب میکند.
"فروشنده" که در ابتدا "برسد به دست آهو" نام داشت از مرحله تولید شاهد چند نوآوری تازه از سوی فرهادی بود. او که معمولاً فیلمهایش را در سکوت خبری میساخت اینبار با ارسال فراخوانی از علاقهمندان بازیگری دعوت کرد که در صورت تمایل برای بازی در فیلمش یک ویدئوی کوتاه و اطلاعات اولیه راجع به خودشان را به یک کانال تلگرام که برای انتخاب بازیگران فیلم راه اندازی شده بود ارسال کنند. بعضی از بازیگران نقشهای فرعی به این روش انتخاب شدهاند. به علاوه با توجه به سابقه فرهادی در تئاتر، تولید فیلم از همان ابتدا با کنجکاوی رسانهها و علاقهمندان سینمای او روبرو شد. فیلمبرداری فیلم به مدیریت حسین جعفریان (که قبلاً "دربارۀ الی" و "چهارشنبه سوری" را با فرهادی کار کرده بود) در طی ۷۳ جلسه در تهران انجام شد و فیلم سرانجام در آخرین دقایق به بخش مسابقه کن پیوست.
از زمان نمایش فیلم برای منتقدان- که یک روز زودتر از نمایش عمومی آن انجام شد - سیل نظرات و نقدها دربارۀ فیلم در رسانههای اجتماعی سرازیر شده است. واکنشها در مجموع مثبت بوده، اما تقریباً بیشتر نقدها و نظرات به این نکته اشاره کردهاند که "فروشنده" به نسبت آثار قبلی اصغر فرهادی در رده پایینتری قرار میگیرد یا نکته تازهای به سینمای او نمیافزاید.
دیوید جنکینز، منتقد ارشد مجلۀ Little White Lies میگوید: "من از جدایی نادر و سیمین و گذشته تقریبا به یک اندازه لذت بردم و از این فیلم تازه، کمتر. فرهادی بدون شک دارد در همان فضا کار میکند و همان حرکتها و تاکتیکهای دراماتیک را در قصهسازی به کار میبرد. مخالف این نظر هستم که فیلم را اثر ضعیف کارنامه فرهادی بدانیم. ترجیح میدهم بگویم فرهادی از موفقیتهای پیشینش استفاده کرده و از آنها فراتر نرفته است."
لورتا گاندولفی، محقق سینما از دانشگاه کمبریج، در گفت وگویی میگوید: "فیلم ظرایف ویژهای در مقایسه بین دنیای نمایش با دنیای واقعی زوج داستان دارد (وقتی فیلم را دیدید مثلاً به صندلیهای خالی روی صحنه و معادل آن در آپارتمان زوج نگاه کنید). در مجموع به نظر من فیلمی قوی است، اما در بعضی جاها مثل بخش میانی فیلم تمرکزش را از دست میدهد. با این وجود مردم در سالن نمایش به گرمی از آن استقبال کردند."
جسیکا کیانگ در "پِلِی لیست" مینویسد: "چهار فیلم اخیر فرهادی، چهارشنبه سوری، دربارۀ الی، جدایی نادر از سیمین و گذشته، به نوعی مطالعه زوجهایی است که تن به سازش دادهاند و هر چهار فیلم توانایی ستایشبرانگیز اصغر فرهادی را در ترسیم کردن عواقب پیشبینی ناپذیرسادهترین چیزها (جواب ندادن به زنگ در، دروغ مصلحتی، تلفنی فراموش شده) نشان میدهند که ناگهان مثل فنری رها میشود و به اوجهای فوقالعادهای میرسد که هم اجتنابناپذیر است و هم پیشبینیناپذیر."
"فروشنده دقیقاً در همین قالب جا میگیرد، اگرچه فیلمی است که بیشتر از این که دربارۀ جدا شدن باشد دربارۀ جدا افتادن است، یک شکاف کوچک در ازدواج یک مغاک را آشکار میکند که همزمان افشای یک شکاف عمیق در جامعه ایران است. اما با وجود این که اشارات فیلم متراکم و بافتهای متعدد آن غنی است، فرهادی دست به انتخابهایی زده که در نهایت فروشنده را از تبدیل شدن به فیلمی بزرگ و رسیدن به جامعیت بهترین کارهایش واداشته است. فیلم به گیرایی تمام کارهای دیگر فرهادی است، اما به نوعی کوچکتر است."
باربارا شارِس، منتقدی فیلمی که برای سالها در شیکاگو برنامه نمایش فیلمهای ایرانی ترتیب داده و بارها به تهران سفر کرده است در سایت راجر ایبرت مینویسد: "مثل جدایی نادر از سیمین، داستان فیلم یک پازل اخلاقی از مجموعه روایتهای میشود که با هم تضاد دارند. اما برخلاف «جدایی»، پیچیدگی داستان باورپذیر نیست و لایههای متعددی که از روایت خلق کرده چیزی به داستان اضافه نمیکنند."
نیک جیمز٬ سردبیر مجله سینمایی "سایت اند ساوند" در گزارش خود از جشنواره کن فیلم را اثری "مایوس کننده" خوانده است. اما منتقد ارشد روزنامه اسپانیایی "ال پاییس"، کشوری که تهیه کننده فیلم آینده فرهادی خواهد بود، نقدی ستایشآمیز بر "فروشنده" نوشته است.
ویسایت روزنامه گاردین نقدی از پیتر بردشاو منتقد اصلی روزنامه منتشر کرده است و به فیلم سه ستاره (از پنج ستاره) داده که در بین فیلمهای اخیر فرهادی که از همه با چهار یا پنج ستاره استقبال شده بود کمترین است.
بردشاو ظرایف کار فرهادی در مقایسههای سینمایی او بین نمایشی که به روی صحنه برده شده و زندگی حقیقی بازیگران را میستاید. او همچنین اشاره کرده است به مضامین مشترکی که تصادفاً چند فیلم اصلی این دوره از جشنواره کن (مانند فیلمهای تازه برادران داردن و کریستین مونجیو) را با "فروشنده" پیوند میدهد، مضامینی مثل تجاوز و رابطه طبقه متوسط با جرمهای پنهانی که به مرور آشکار میشود.
اوئن گلیبرمن در سایت سینمایی "ورایتی" بازیها را تحسین میکند: "شهاب حسینی هم مثل یک شوالیه در درونش برای کنترل مطلق تلاش میکند. ترانه علیدوستی نسخه ایرانی و اندوهزدۀ ماریون کوتیار است. اما بهترین بازی متعلق به بابک کریمی است که در نقش آدم هیچکارهای که تمام مصائب فیلم را به وجود میآورد میدرخشد. اول فیلم یا به او بیاعتنا هستید یا با تحقیر نگاهش میکنید، اما بعد از بیست دقیقه شاید شما را به گریه بیندازد."
دبرا یانگ، از مدافعان نامآشنا و قدیمی سینمای ایران در "هالیوود ریپورتر" طراحی صحنه کیوان مقدم را ستوده است و آن را در کاری موفق در حیطه فضاهای آشنای فرهادی خوانده است.
سالن نمایش در فیلم به جای این که در یکی از تئاترهای تهران فیلمبرداری شده باشد همه در استودیو بازسازی شده است.
فروشنده را در آمریکا کمپانی کوهن مدیا و در اروپا ممنتو فیلم پخش خواهند کرد.