یادداشتی درباره نمایش «چهارراه» اثر جدید بهرام بیضایی در آمریکا

12 ارديبهشت 1397
نمایش «چهارراه» نمایش «چهارراه»

چندین روایت تودرتو

دکتر حسین فرخی*

اختصاصی سلیس: نهم فروردین‌ماه ۱۳۹۷ در سالن نمایش دانشگاه استنفورد شاهد اجرای نمایش «چهارراه» نوشته و کار بهرام بیضایی بودم. نمایشی که بیضایی با هنرجویان کارگاه نمایشی مژده شمسایی به سرانجام رسانده است. پیش‌ازاین بیضایی با پشتیبانی مرکز مطالعات ایران‌شناسی دانشگاه سایه بازی «جانا و بلاور» را در سال ۲۰۱۲ و با حضور مژده شمسایی و محسن نامجو، بخش یکم «هزار و یک‌شب» را در سال ۲۰۱۳ با روایت مژده شمسایی، «برخوانی آرش» با همخوانی مژده شمسایی در جولای ۲۰۱۳، «برخوانی آرش» با بازخوانی مژده شمسایی و محسن نامجو در سال ۲۰۱۴، «گزارش ارداویراف» و «طرب نامه» را در سال ۲۰۱۶ به روی صحنه برده بود.

بهرام بیضایی در نمایش «چهارراه» نگاهی دارد به روند زندگی در ایران معاصر که بر اساس چندین روایت تودرتو شکل‌گرفته است. این شیوه روایت و اجرا ناخودآگاه مرا به فضای اجرایی نمایش مجلس «شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» بسیار نزدیک می‌کند هرچند به اعتقاد نگارنده اجرای بیضایی از نمایش «شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» بسیار پیچیده‌تر و حرفه‌ای‌تر و بی‌گمان هوشمندانه‌تر بود که در فرازی از این یادداشت به آن می‌پردازم.

نهال فرخی نامه‌ای را به‌اشتباه به صندوق پست انداخته سر چهارراه سارنگ سهش را می‌بیند که پس از سال‌ها گویی از سفر دوری آمده و پی محله‌ی گمشده خود می‌گردد. پرسش سال‌های نهال فرخی این بوده که او چرا بی‌خبر ترکش کرده و پرسش سال‌های سارنگ سهش این بوده که چرا کسی سراغش را نگرفته؟

خلاصه بالا در صفحه نخستین بروشور پس از روی جلد و نقل‌قولی از فروغ فرخزاد توسط نویسنده قلمی شده است. بیضایی همچنین اشاره می‌کند که این نمایشنامه را در سال ۱۳۸۸ در ایران نوشته و حالا در سال ۱۳۷۹ پس از یازده سال آن را به صحنه می‌برد.

شخصیت زن این نمایشنامه به باور بیضایی به‌نوعی یادآور زنان دیگر آثارش هستند. بیضایی در متن و اجرای «چهارراه» خواسته نهال فرخی را در تداوم مادر «پهلوان اکبر می‌میرد»، خانم معلم «رگبار»، خانم معلم «روزهای باورنکردنی»، زن بازیگر فیلم «اشغال». گلرخ کمالی در فیلم «سگ‌کشی» و چکامه چمانی «وقتی همه خوابیم» قرار دهد.

فاصله‌گذاری در اجرا مهم‌ترین ویژگی نمایش «چهارراه» است، اله‌مان‌هایی که فضای نمایش را شکل می‌دهند بسیار ساده و درعین‌حال فشرده هستند. خطوط عابر پیاده در چهار سمت صحنه که تداعی چهارراه زندگی را به مخاطب ارائه می‌دهد. اشیای ساده که در موقع لزوم فضای نمایش را شکل می‌دهند. صندوق پست، میز و صندلی رستوران، نیمکت، ماشین تریلی که با صفحه‌ی جلوی نشان داده می‌شود و مختصر ابزاری که هرکدام به‌تناسب صحنه‌ها کمک یار بازیگران هستند و به‌نوعی مخاطب را در باورپذیری فضا یاری می‌دهند.

سالن بلاک باکس اجرا و چینش سه سویه تماشاگران باعث می‌شود تا در یک‌فضای به‌نوعی بسته و خودمانی با اثر ارتباط لازم را برقرار کنیم. بازیگران نمایش به‌جز مژده شمسایی هرچند که تلاش فراوانی در باورپذیری نقش خوددارند اما هنوز تا رسیدن به جایگاه بازیگرانی حاذق فاصله‌دارند، هرچند بعضی مانند ابوذر حاجی پور، دینا ظریف، سپیده ترقی کن، کیا موسوی، شاهین گرکانی، بهزاد گل محمدی، تلاش مضاعفی را به مخاطب منتقل می‌کنند.

سال‌ها از اجرای نمایش «مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین»(تابستان ۱۳۸۴) می‌گذرد و من بر این باورم که آن اجرا از هر حیث درخشان‌تر و پرانرژی و بی‌گمان هوشمندانه‌تر و حرفه‌ای‌تر، چه به لحاظ انسجام متن و روایت و چه ازنظر کارگردانی و بازیگری بود... هرچند نمایش «چهارراه» مخاطبان ایرانی اینجا را تا حدودی هیجان‌زده می‌کند اما برای من هنوز اجرای هوشمندانه «شب هزار و یکم»، «کارنامه به ندار بید خش»، «مجلس شبیه ...» و «افرا» باگذشت چندین سال خاطره‌انگیزترند.

* استاد دانشگاه

 بیشتر بخوانید:

گفت‌وگو با بهرام بیضایی به مناسبت اجرای «چهارراه» در دانشگاه استنفورد