«محبوب» (سوگلی) سومین فیلم بلند انگلیسیزبان یورگوس لانتیموس سینماگر مجرب یونانی اثری تاریخی و دراماتیک و بهمنزله گشتی در دربار پرفراز و فرود انگلیس در اوایل قرن هجدهم و سرشار از نکات بکر است؛ و در عین رعایت جنبههای بصری آن دوران و ارائه تصاویری همچون رنگآمیزی تابلوهای کلاسیک، بر مضمون خود و افشای فسادهای دوباره تمرکز میکند و از هر دو فیلم قبلی وی به زبان انگلیسی صریحتر و بهتر است و بهجای اینکه ماجراها را پیچ بزند و مبهم سازد، پرترهای بیواسطه را از گذشته بریتانیا ارائه میدهد که روشنگر حقایق و یک روایت گویی سرشار از طعنههای اجتماعی است.
دو کار قبلی انگلیسیزبان یورگوس لانتیموس از حس رئالیستی فیلم فعلی وی بیبهره بودند. اولی که «خرچنگ» نام داشت، مسائل زندگی خانوادگی و فشارهای اجتماعی را به تصویر میکشید و دومی که نامش «کشتن یک گوزن مقدس» بود تراژدی معروف یونانی «ایفی ژینا در اولیس» را بهروز کرده و به زندگیهای حومه شهری در آمریکا پیوند زده بود؛ بنابراین ویرانسازی دربار بریتانیا و بهتر بگوییم ترسیم خرابیهای رفتاری و لغزشهای حکومتی آن در فیلم «محبوب» هم نوعی تنوع و نوجویی در قیاس با دو کار قبلی لانتیموس و هم یک اطلاعرسانی مفید و شاید دقیق درباره اتفاقات یک دربار در پهنه اروپا است که بریتانیاییها همیشه به شکلی ناموفق کوشیدهاند آن را برای کل اروپا یک پدیده الزامی و الگویی کامل بیانگارند.
توأم با اغماض
اکثر محصولات سینمای آمریکا پیرامون اتفاقات و لغزشهای دربار بریتانیا یک نگاه توأم با اغماض و بیشتر باهدف ترسیم زیباییهای بصری آن بوده و برخی اصلاً به عمق ماجراها نفوذ نکرده و در سطح ماندهاند اما لانتیموس تعارف را کنار گذاشته به قلب قضایا میزند و از لرزان بودن بسیاری از چیزها و قصورهای شدید شماری از مهمترین عناصر حکومتی بریتانیا میگوید. در این راه لانتیموس از بازی قوی هنرپیشههای فیلمش و بهویژه سه زنی که نقشهای مرکزی «محبوب» را بر عهدهدارند، بهره میگیرند و نمایش آنان چیزی است که اگر در کار نبود، «محبوب» به درجات ارشد فعلیاش نمیرسید.
دو بار شگفتانگیز
«محبوب»، تماشاگران را به اوایل قرن هجدهم میبرد و به عصر کوتاه سلطنت «ملکه آن» (با بازی اولیویا کولمن) وارد میسازد و بینندگان بلافاصله ازآنچه درباره وی و اطرافش میبینند، در شگفت میشوند. خبری از حکومت و یک حضور سیاسی قوی از او نیست زیرا او پیوسته بیمار است و اضافه بر چند دسته از خدمتکاران و بهیاران کلکسیونی از سگهای محبوب ملکه نیز وی را در برگرفتهاند. قرار است او همسری هم داشته باشد اما فیلم لانتیموس وی را از ملکه دورنگه میدارد و اصولاً صحبت زیادی درباره همسر همیشه غایب ملکه شنیده نمیشود. با توجه به این نکات، حکومت بر کشور و اداره دربار عملاً به دست «سارا چرچیل»(راشل وایز) افتاده که عنوان درباری او دوشس مارلبورو است و اوست که باید هرروز با حزب مخالف دولت در پارلمان ستیز کند و این نهادی است که هدایت آن در دست یک رئیس دغلباز (با بازی هنرمندان نیکولاس هولت) است و باز این بانو مارلبورو است که باید طراحیهای مؤثری را برای جنگی که بریتانیا با فرانسه و اسپانیا دارد، صورت بدهد و جالبتر اینکه مارلبورو اصرار زیادی به گسیل همسرش جان چرچیل (مارک گتیس) به جبهه این جنگها دارد تا بلکه از شر وی راحت شود!
طبق رسم و روال انگلیسیها
اگر صبحها به این شکل میگذرد، بعدازظهر و غروبها هم شاهد چای و کیک خوردن سارا و ملکه بهرسم و روال سنتی انگلیسیها و گشت زدن ملکه در دربار هستیم و البته در شرایطی که وی در یک صندلی چرخدار قرار دارد و سارا صندلی او را در سطح دربار به حرکت درمیآورد. این بساط خنثی و کنترلشده زمانی به هم میریزد که «ابیگیل هیل» (اما استون) که دختر یکی از بزرگان ساقطشده دربار است، به آنجا برمیگردد. او ابتدا از انجام هر کاری در دربار استقبال میکند تا مفید تشخیص داده شود و عذرش را نخواهند اما دیری نمیپاید که ابتدا به مشاور و رازدار سارا چرچیل و سپس به رقیب اصلی و بزرگ وی برای در دست گرفتن قدرت در حضور یک ملکه مریض و منفعل تبدیل میشود. اینچنین است که سارا میبیند هرچقدر که جبهه جنگهای خارجی و پیکار سیاسی با اینوآن مهم و گاه ضرر خیز است، اوجگیری خطرات ابیگیل برای او نیز میتواند همانقدر مضر باشد و بازی قدرت را از دست او درآورد.
مردان درجه دوم
هر چه هست «محبوب» در تضاد با فیلمهای پرتعدادی است که قبلاً درباره دربار بریتانیا و کجرویها و سهلانگاریهای حاکم بر آن دیدهایم و در بسیاری از آنها بهجای اینکه نفوذ به عمق ماجرا صورت گیرد، بیشتر به ظواهر امر پرداختهشده و فیلمها سرشار از لباسهای چندرنگ بودهاند و چشمها مهمان کلکسیونی از تجملات و اشرافی گریها شده است. در فیلم لانتیموس نه مردان توطئهگر و بیرحم بلکه زنان جاهطلب و دغلباز حرف اول را میزنند و بااینکه مردان هم گرداگرد آنها فراواناند اما آنها اغلب برای جلب نظر این زنان مشغول تلاش هستند و کمتر ابتکار و فعالیت باارزشی از سوی آنها شکل میگیرد.
دیالوگها به همت لانتیموس و بهواقع به انتخاب دو سناریست او که یکی زن (دبورا دیویس) است و دیگری مرد (تونی مک نامارا) با استعارههای لازم همراه شده و یکی از نقاط اوج آن در گفتارهای کاراکتر نیکولاس هولت خطاب به کارگردان درباری است که وی آنها را ضعیف برمیشمرد و نمونه روشن دیگر آن در محاورههای بین ابیگیل و سارا که طوری تند و بیواسطه است که توگویی سلاح گرم به روی یکدیگر و سایرین گشودهاند.
برای حفظ جان
تصویربرداری جالب رابی رایان مدیر فیلمبرداری منتخب لانتیموس هم سبب شده با تصاویر واید شات نمایی از دربار ارائه شود که متفاوت با کارهای قبلی مرتبط با فیلمهای درباری انگلیس است و لنز او زنان موردبحث را بهگونهای به تصویر میکشد که انگار در یک ظرف تنگ حاوی ماهیهای کوچک گرفتار آمدهاند و فقط دور خود چرخ میزنند و اوضاع «ملکه آن» از همه بدتر است زیرا چنان ضعیف و فاقد کنترل بر اوضاع است که اعمالش مثل هنری هشتم دیگر سلطان به حاشیه کشیده شده دربار بریتانیا ابتدا برای حفظ جان و سلامت خویشتن است تا محفوظ نگهداشتن حکومتی که به معنای واقعی کلمه به لرزش افتاده است. در درخشش اولیویا کولمن که «آن» را به یک شمایل ناپایداری تبدیل کرده، شکی وجود ندارد و فقط باید جوایزی پرتعداد را شمارش کرد که در اواخر سال جاری میلادی و سه ماه نخست سال ۲۰۱۹ به خاطر این نمایش شاهانه برملا کننده به وی تعلق خواهد گرفت و قطعاً یک تبلیغ بزرگ مثبت برای لانتیموس و فیلم تازه اوست.
منبع: بانی فیلم
محبوب The Favourite
نویسندگان فیلمنامه: دبورا دیویس و تونی مک نامارا. کارگردان: یورگوس لانتیموس. مدیر فیلمبرداری: رابی رایان. تدوینگر: سم اسفید. موسیقی: کمیل حسینی. بازیگران: اولیویا کولمن، اما استون، راشل وایز، نیکولاس هولت، جو الوین، مارک گتیس، جیمز اسمیت و جنی رینزفورد. محصول: کمپانیهای اسکارلت فیلمز، اله منت پیکچرز، آرکانا و فیلم فور. زمان ۱۲۰ دقیقه
تیزر فیلم «محبوب» ساخته «یورگوس لانتیموس»