آلن در خانهای رشد کرد که روبه روی یک زندان بود و او با بچههای نگهبان زندان همبازی بود. پس از چند سال پدر و مادر خواندهاش بر اثر حادثهای کشته شدند و وی دوباره تحت سرپرستی مادرش که با یک قصاب محلی ازدواج کرده بود قرار گرفت. او در دوران کودکی به دوچرخه سواری، فوتبال و رفتن به سینما علاقه وافری داشت.
آلن دوران تحصیلی خود را در مدارس کاتولیک گذراند و از آن جا که پسر شلوغی بود چندین بار از مدرسه اخراج شد و در ۱۵ سالگی به کلی درس و تحصیل را ترک کرد و به ناچار ناپدریاش او را به مغازه قصابی برد تا این حرفه را به او بیاموزد اما آلن هیچ علاقهای به این حرفه نداشت و در سن ۱۷ سالگی خانه را ترک کرده و به ارتش پیوست. وی در ارتش در یگان تفنگداران دریایی به عنوان چترباز به خدمت مشغول شد و در سال ۱۹۵۴ در جنگ هند و چین حضور یافت. آلن در ۱۹۵۶ از خدمت ترخیص شد و به عنوان باربر و سپس نیز به عنوان پیشخدمت در کافههای مختلف پاریس به کار پرداخت.
او درآمد ثابتی نداشت و مستقل از خانوادهاش زندگی میکرد. طی همین مدت با بسیاری از بازیگران که در کافههای محل کارش رفت و آمد داشتند آشنا شد. یکی از بازیگران ژان کلود بریالی بود. میگویند او با دنیای زیر زمینی جنایتکاران در ارتباط بوده و مدتی هم با آنها زندگی میکرد.
این دو دوست در سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفتند با هم به جشنوارهی فیلم کن بروند. این تصمیم زندگی آلن را برای همیشه تغییر داد. آلن که یک آدم معمولی بود و هیچ گونه تجربه بازیگری نداشت و آن شب هم با یک دست لباس کرایهای به جشنواره رفته بود اما پس از بازگشت از جشنواره به یک فوقستاره تبدیل شده بود. چهره فوق العاده جذاب او در آن مجلس کاملاً سر آمد همگان بود در آن جا بود که کارگردانان مختلف به سراغ او آمدند و او بیشتر در نقش دزد و یا آدمکش اجیر شده بازی میکرد.
در دهه هفتاد علاوه بر بازی در فیلم، دومین کمپانی تولید فیلم خود را تأسیس کرد و به جمع آوری ثروت پرداخت. وی دیگر یکی از ثروتمندان جهان بود و فیلمهایی که او تهیه میکرد با آرم AD بودند. او سپس یک شرکت هواپیمایی تأسیس کرد و بخشی از ثروت خود را در زمینه مورد علاقهاش یعنی جمع آوری آثار هنری و پرورش اسبهای مسابقه به خدمت گرفت. گنجینه شخصی او کمنظیر است و صاحب عتیقههایی است که بسیاری از آنها در موزهها به نمایش گذاشته شده است. او در دههی ۱۹۸۰ به سوئیس نقل مکان کرد و گفت که زندگی در حکومت سوسیالستی فرانسه را دوست ندارد.
آلن در سال ۱۹۹۸ در فیلم «نیمه شانس» در کنار «ژان پل بلوموندو» بازی کرد و سپس اعلام بازنشستگی کرد و گفت :«من در اکثر فیلمهایی که بازی کردهام یا دزد بودهام یا پلیس، اما جالب این است که فرقی نمیکرده است که چه کاره بودهام، در همهی فیلمها تنها بودهام. نمیدانم اما فکر میکنم کارگردانها و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند مرا تنها ببینند». آلن در سال 1997 جايزه معتبر دوربين طلايي آلمان را به پاس يك عمر فعاليت در سينما دريافت كرد. وی در جشنواره امسال کن یکی از اهدا کنندگان جایزه به برگزیدگان بود.
بخشي از فيلمشناسي:
وقتي زن دستپاچه مي شود (1957) ، روكو و برادرانش (1960) ، شاديهاي زندگي (1961) ، كسوف (1961) ، يوزپلنگ (1963)، رولز رويس زرد (1964)، تگزاس در آن سوي رودخانه (1966) ، سامورايي (1967) ، داستانهاي شگفت انگيز (1968) ، دسته سيسيليها (1969) ، دايره سرخ (1970) ، آفتاب سرخ (1971) ، عقرب (1973) ، اسلحه بزرگ (1974) ، دو مرد در شهر (1974) ، داستان پليس (1975) ، كنگورد: فرودگاه 79 (1979) ، تهران 1943 (1979) ، مخفي گاه (كارگردان، 1983) ، تسخيرناپذير (1985)، موج نو (1990) ، بازگشت كازانووا (1992) ، روز و شب (1997) ، بازیگران (2000)