چاپ کردن این صفحه

نقد فيلم «راه بازگشت» ساخته گاوين اوكانر

19 دی 1399
«راه بازگشت» «راه بازگشت»

يك درام ورزشي حزن‌آلود

ياسمن اسمعيل‌زادگان

گاوين اوكانر، تازه‌ترين ساخته‌‌اش «راه بازگشت» را با  نمايي از انواع و اقسام ماشين‌آلات و سروصدای حفاري در پروژه‌هاي ساخت‌وساز، جايي كه كاراكتر اصلي جك كانينگهام (بن افلك) در آنجا مشغول به كار است شروع مي‌كند و مخاطب را با كاراكتري مواجه مي‌كند كه دچار نوعي كلافگي، كسالت و پژمردگي است و پشت ظاهر آرام، باطني ويران دارد.

كاراكتري كه از صحنه آغازين درمي‌يابيم درگير اعتياد به الكل است و زندگي‌اش در دور باطلي به نام كار، نوشيدن و فرسودگي، خلاصه‌شده‌ است و دغدغه‌هاي دردناك، شادكامي او را درهم‌شکسته و ميل به زيستن را در او كشته است.

داستان «راه بازگشت» روايت جك كانينگهام كارگر ساختماني در لس‌آنجلس و ستاره سابق بسكتبالي است كه به دليل مشكلات متعدد ازجمله مرگ فرزندش و جدايي از همسرش به الكل روي آورده و از روزهاي اوج فاصله گرفته است و در اين پیچ‌وخم روزگار، پيشنهاد مربيگري تيم بسكتبال دبيرستاني كه زماني همان‌جا بازي مي‌كرد، زندگي‌اش را از چرخه فراموشي و خاموشي بيرون مي‌آورد و يك هدف مهم به آن مي‌بخشد: برنده شدن بازيكنانش در مسابقات و رسيدن به جايگاه قهرماني.

«راه بازگشت» فيلمي شخصيت محور است و كارگردان، تمام توجهش را بر كاراكتر جك معطوف مي‌كند.

«راه بازگشت» فيلمي شخصيت محور است و كارگردان، تمام توجهش را بر كاراكتر جك معطوف مي‌كند، قهرماني آشنا و از جنس خودمان كه عاري از خطا نيست و در تضاد با جهان پيرامونش به سر مي‌برد. «اوكانر» به زيبايي تمام  مخاطب را درگير قهرمان خسته ميان هستي و آنچه هست، مي‌كند و همذات‌پنداري عميقي را در او به وجود مي‌آورد و از ويزور دوربين، هم شورونشاط حاصل از تلاش رانشانمان مي‌دهد و هم دل‌تنگی، كرختي و بي‌حوصلگي قهرمانش را. او جك را از خلوتش بيرون مي‌آورد و به دبيرستان قديمي‌اش مي‌برد و شور و شوق را هم در او و هم در دانش‌آموزانش زنده و بعد دوباره او را در تنهايي‌هايش رها مي‌كند و در مغاك غم‌هايش فرومی‌برد و به‌زعم لويناس، از دل اين دوگانگي جوشش و خستگي، تنش تلاش را خلق مي‌كند.

«بن افلك» اما به‌خوبی كاراكتر فرسوده، متزلزل و در حال عبور از بحران‌ها را نشان مي‌دهد.

«اوكانر» با تصاويري كه از زمین‌بازی، مسابقات، بازيكنان  نشان مي‌دهد، هيجان‌ واقعي رويدادهاي ورزشي را به وجود مي‌آورد و با قطع و وصل كردن موسيقي حس تعليق در انتظار نتيجه‌ را به مخاطب انتقال مي‌دهد و در ميان هياهوي مسابقات اما چنان ابعادي به كاراكتر جك مي‌بخشد كه لحظه‌اي نمي‌توان از فيلم و اين قهرمان شكسته و تنها غافل شد. ديدن جك به‌عنوان مربي با بدني ورزيده و عضلاني كه سال‌هاست خم نشده است، هنگامی‌که براي بازي‌ها وارد زمين و غريزه رقابتي او شروع مي‌شود، شور و شعف ويژه‌اي را به وجود مي‌آورد و زماني كه حرف‌هايش توسط بازيكنان در زمین‌بازی اجرا مي‌شود راحتي خيال مخاطب را رقم مي‌زند.

في‌الواقع «اوكانر» درصحنه‌های مسابقات، خصلتي فراتر از انسان معمولي بودن را در فيلم به وجود مي‌آورد و نوعي بعد گونه به قهرمانان آن مي‌دهد و براي لحظاتي بازيكنان و مربي‌شان را فراتر مي‌بيند و نقص جسماني را در طول اين جريان از ميان مي‌برد و رستگاري قهرمان پر خطای فيلم و تيمش را رقم مي‌زند.

«بن افلك» اما به‌خوبی كاراكتر فرسوده، متزلزل و در حال عبور از بحران‌ها را نشان مي‌دهد.  بسكتباليست سابقي كه ديگر نمي‌درخشد و در روزهاي سخت به سر مي‌برد و اكنون در اواسط ۴۰ سالگي، يك كارگر ساختماني است كه تمام‌روز  بدبختي خود را مي‌نوشد و خود را در الكل غرق مي‌كند.

«بن افلك» بي‌شك در دومين تجربه همكاري‌اش با «اوكانر»، يكي از بهترين نقش‌آفريني‌هايش را در سال‌هاي اخير ارائه مي‌دهد. مردي كه در اعماق میان‌سالی فرورفته است، با چشم‌هاي پف‌كرده و غمگين، خنده‌هاي نه‌چندان از ته دل و با يك نوع خستگي ناتمام، اين قهرمان دوست‌داشتني را طوري خلق مي‌كند كه گويي با تمام وجود او را مي‌شناسد و آن را زندگي كرده و حالا مي‌تواند حقيقت سخت و انسانيت را در آن پيدا كند.

«راه بازگشت» در تمامي لحظات مخاطب را جذب مي‌كند و او را خيره نگه مي‌دارد.

«راه بازگشت» در تمامي لحظات مخاطب را جذب مي‌كند و او را خيره نگه مي‌دارد. از هنگامی‌که فيلم آغاز مي‌شود و جك يك جريان رستگاري وابسته به چرخش به درون را تجربه مي‌كند، ما را در تمامي لحظات سهيم مي‌سازد تا صحنه‌هاي به تصوير كشيدن روال غم‌انگيز قهرمان شكسته كه با يك بطري شروع مي‌شود، با نوشيدن مخفي در محيط كار ادامه مي‌يابد و بعد به تمام لحظات زندگي‌اش ورود پيدا مي‌كند و حالا بايد تصميم بگيرد كه دست از خودكشي آهسته بردارد و یک‌بار براي هميشه الكل را كنار بگذارد يا مرگ تدريجي‌ و فراموشي زيستي‌اش را آرام‌آرام همچون ساختمان‌هايي كه در محل زندگي‌اش سن پدرو، به اقيانوس سرازير شدند، رقم بزند.

درنهایت مي‌توان گفت «راه بازگشت» يك درام ورزشي حزن‌آلود است كه گويي از دريچه‌اي تاريك و مه‌آلود به تصوير درآمده است. يك فيلم کاملاً تماشايي مناسب با فضاي دربند بودن این روزها كه حتي اگر طرفدار درام‌هاي ورزشي نيستيد، نبايد ديدن آن را از دست بدهيد.