چاپ کردن این صفحه

خبر نرم‌ و خبر سخت‌

24 مرداد 1400
خبر نرم‌ و خبر سخت‌

آرايه‌هايی ادبی و روزنامه‌نگاری

علي‌اكبر قاضي‌زاده‌

ما، در محيط‌ روزنامه‌نگاری ايران‌ بايد به‌ بحث‌های اساسي‌تری توجه‌ كنيم‌ كه‌ بديهي‌ترين‌ اين‌ بحث‌ها، بازيافت‌ اصالت‌ حرفة‌ روزنامه‌نگاری است‌؛ يعني‌ توجه‌ دوباره‌ به‌ مفهوم‌ مهم‌ و سازنده‌ خبر.
روزنامه‌نگاری با ادبيات‌ قلمرو جداگانه‌اي‌ دارد. اولي‌ حرفه‌ است‌ و مهارت‌ و فن‌ كه‌ آموختني‌ و فراگرفتني‌ به‌حساب‌ مي‌آيد. دومي‌ به‌ خلاقيت‌ و استعداد بستگي‌ دارد كه‌ بيشتر عوالم‌ ذهني‌ را در برمي‌گيرد. اولي‌ بايد زير منگنه‌ زمان‌ و براي‌ هر كس‌ كه‌ مخاطب‌ باشد (هر چه‌ وسيع‌تر، حرفه‌اي‌تر) تدارك‌ شود. دومي‌ مهلت‌ و فرصت‌بردار نيست‌، يكي‌ از هفت‌ هنر است‌ و بايد مخاطب‌ خود را بيابد.
اين‌ بحث‌ به‌ اين‌ معنا نبايد تلقي‌ شود كه‌ روزنامه‌نگار به‌ هنرهاي‌ نگارشي‌ نياز ندارد يا تسلط‌ بر ادبيات‌، تأثيري‌ بر مطلوبيت‌ و مرغوبيت‌ كار روزنامه‌نگاري‌ ندارد. بلكه‌ مقصود اين‌ است‌ كه‌ در روزنامه‌نگاري‌ اصل‌ نخستين‌ كشف‌ و دستيابي‌ به‌ اطلاعات‌ و نكته‌هايي‌ است‌ كه‌ خبر يا گزارش‌ را مي‌سازد. حال‌ اگر حاصل‌ اين‌ كشف‌ و كوشش‌ با زيبايي‌هاي‌ نگارشي‌ همراه‌ شود، بي‌ترديد بر مخاطب‌ تأثير عميق‌تري‌ مي‌گذارد و او را بيشتر به‌ رسانه‌ وفادار مي‌كند.
در اين‌ نوشتار بنابراين‌ هدف‌، خرده‌گيري‌ نسبت‌ به‌ كوشش‌هاي‌ زيبايي‌شناسانة‌ نگارش‌ در روزنامه‌ها نيست‌. بلكه‌ كوشش‌ بر اين‌ است‌ تا به‌طور مستند در مورد يك‌ سوءتفاهم‌ رواج‌ يافته‌ در محيط‌ رسانه‌اي‌ بحث‌ شود: خبر نرم‌ و خبر سخت‌.

خبر را مي‌توان‌ در سه‌ سطح‌ در نظر گرفت‌: خبر آني‌، فيچر خبري‌ و فيچر خبر آني‌، خبري‌ است‌ با اهميت‌ كه‌ بايد در كمترين‌ زمان‌ گزارش‌ شود.

آغاز چالش‌

سبك‌ هرم‌ وارونه‌ ماندگارترين‌ شيوه‌ خبرنويسي‌ در رسانه‌ها ـ به‌خصوص‌ نوشتاري‌ ـ بايد به‌حساب‌ آيد. در ميان‌ انواع‌ سبك‌هاي‌ خبرنويسي‌، هيچ‌يك‌ به‌اندازه‌ هرم‌ وارونه‌، پرتعداد به‌ كار نرفته‌ است‌. زيرا در دوران‌ رواج‌ اين‌ سبك‌، روزنامه‌ها از دو نظر در همه‌ تاريخ‌ مطبوعات‌ (حدود 450 سال‌) بي‌نظير هستند: كه‌ تعداد عنوان‌ و شمارگان‌ منتشرشده. هنوز هم‌ اين‌ سبك‌ رواج‌ كافي‌ دارد.
اين‌ سبك‌ نگارش‌ مزايايي‌ دارد. مهم‌تر از همه‌ اين‌كه‌ به‌سرعت‌ آموختني‌ است‌، وقت‌ محدودي‌ از خبرنگار و مخاطب‌ مي‌گيرد و وقتي‌ آموخته‌ شد، نگارش‌ به‌ اين‌ سبك‌ سريع‌ خواهد بود؛ اما اين‌ سبك‌ كاستي‌هايي‌ هم‌ دارد. ازجمله: خشك‌ و غيرقابل‌ انعطاف‌ است‌، خواننده‌ را تنبل‌ مي‌كند و (از همه‌ مهم‌تر) براي‌ خبرنگار ميدان‌ محدودي‌ براي‌ هنرنمايي‌ و نشان‌ دادن‌ قابليت‌ها، باقي‌ مي‌گذارد.
روزنامه‌نگاران‌ فرانسوي‌ زودتر از همكاران‌ خود در كشورهاي‌ ديگر، در برابر اين‌ سبك‌ طغيان‌ كردند. به‌ همين‌ سبب‌ هم‌ در منابع‌ روزنامه‌نگاري‌ نوشته‌اند: نگارش‌ خبر دو سبك‌ دارد: فرانسوي‌ و آمريكايي‌.
سبك‌ فرانسوي‌ بر كلام‌ و كرشمه‌هاي‌ زباني‌ تكيه‌ دارد و سبك‌ آمريكايي‌ بر عينيت‌ها و عناصر خبر. جنگ‌هاي‌ سال‌ 91 و 92 ميلادي‌ (ميان عراق و كويت‌ و سپس‌ متحدان‌ غربي‌ عليه‌ عراق) و فروپاشي‌ اردوگاه‌ كمونيسم‌ در همين‌ سال‌ها، اين‌ چالش‌ را جدي‌تر كرد. تنوع‌ و عمق‌ پديده‌هاي‌ خبري‌ به‌ حدي‌ بود كه‌ شیوه‌ هرم‌ وارونه‌ در بسياري‌ از موارد ناتوان‌ و نارسا به نظر مي‌رسيد. بنابراين‌ در بسياري‌ از روزنامه‌هاي‌ غربي‌، خبرنگاران‌ سبك‌ نگارش‌ خبر به‌ شيوه‌ خشك‌ هرم‌ وارونه‌ را كنار گذاشتند و به‌ شیوه‌ پیش‌تر آزمایش‌شده‌ فرانسوي‌ (واردکردن‌ هنر كلامي‌ مثل‌ وصف‌، تشبيه‌، استعاره‌ و...) روي‌ آوردند.
چنان‌كه‌ آمد، ويژگي‌ و برجستگي‌ اين‌ شيوه‌ كه‌ يكي‌ از انواع‌ آن‌ را شيوه‌ قلاب[1]‌ (هوك‌) ناميده‌اند، توجه‌ به‌ جذابيت‌هاي‌ حاشيه‌ و متن‌ موضوع‌ خبر (يا گزارش‌) است‌. در اينجا بايد يك‌ توضيح‌ لازم‌ را به‌ ياد آورد. به‌طورمعمول‌ متن‌هاي‌ خبري‌ و گزارشي‌ در دو بُعد ممكن‌ است‌ مخاطب‌ را جذب‌ كنند:
 جنبه‌ اطلاع‌رساني‌

در اين‌ بُعد متن‌ها ازنظر عناصر خبري‌ (چه‌، كجا، كي‌، چرا و...) و با توجه‌ به‌ ارزش‌هاي‌ خبري‌ نظر خواننده‌ را جلب‌ مي‌كنند. به‌طورمعمول‌ خواننده‌ در چنين‌ متن‌هايي‌ به‌ هنرهاي‌ نگارشي‌ و سبك‌ نگارش‌ هنرمندانه‌، نه‌ نياز دارد و نه‌ اگر خبرنگار به‌ اين‌ جنبه‌ها توجه‌ كند، براي‌ مخاطب‌ اهميتي‌ دارد. براي‌ مثال‌ خواننده‌ مي‌خواهند بداند آتش‌سوزي‌ شب‌ گذشته‌، كجا اتفاق افتاد، چرا اتفاق افتاد، چند تن‌ كشته‌ و مجروح‌ شدند، خسارت‌ها به‌ چه‌ حدي‌ بود، گستردگي‌ آتش‌سوزي‌ چقدر بود؟ و...

فيچر خبري‌، خبري‌ است‌ كه‌ در آن‌ اطلاعات‌ و نكته‌هايي‌ بايد وارد كرد تا خبر آني‌ تكميل‌ شود.


 جاذبه‌ها

در برخي‌ از متون‌ خبري‌ و گزارشي‌، نكته‌ مهم‌ حالت‌ها، نمونه‌ها، حاشيه‌ها، حرف‌ها، واكنش‌ها و... است‌. در اين‌ متن‌ها اصل‌ مهم‌، تأثيرگذاري‌ است‌ و چگونگي‌ نگارش‌ و كاربرد قلم‌ هنرمندانه‌ در آن‌ تأثير اساسي‌ دارد. مثل‌: دخترك‌ به‌ پهناي‌ صورت‌ اشك‌ مي‌ريزد و سارا را صدا مي‌زند. هر كس‌ را مي‌بيند، التماس‌ مي‌كند سارا را از ميان‌ شعله‌ها نجات‌ دهد. مي‌گويد: «ترو خدا بيرون‌ بيارينش‌!»... آتش‌نشان‌ مي‌پرسد: «حالا سارا كي‌ هست‌؟»... دخترك‌ در ميان‌ هق‌هق‌ گريه‌ مي‌گويد: «هديه‌ تولدمه‌! عموم‌ جونم‌ بهم‌ داده‌...» خيلي‌ هم‌ فرق نمي‌كند كه‌ اين‌ ماجرا كي‌ و كجا و چرا اتفاق افتاده‌ است‌. يا دخترك‌ معروف‌ است‌ يا گمنام‌. مهم‌ حس‌ عاطفه‌اي‌ است‌ كه‌ خواننده‌ بايد در آن‌ سهيم‌ شود. پيداست‌ اگر اين‌ دو بُعد تأثيرگذار، در يك‌ متن‌، باهم‌ وجود داشته‌ باشد، نتيجه‌ كار برجسته‌تر و خواندنی‌تر خواهد شد. گزارش‌ معروف‌ «رابرت‌ فيسك‌»[2] از اردوگاه‌ شتيلا، گزارش‌ كينگز بري‌ اسميت[3] از اعدام‌ جنايتكاران‌ جنگي‌ در نورنبرگ‌ و گزارش‌ كارول‌ اكرلي[4]‌ از ماجراي‌ يازدهم‌ سپتامبر از اين‌ نمونه‌ها هستند.

نظر و اطلاعات‌

سوءبرداشت‌ ازآنجا ناشي‌ مي‌شود كه‌ خبرنگاران‌ تصور كنند اگر متن‌ خبري‌ (يا گزارشي‌) را به‌ ياري‌ هنرهاي‌ كلامي‌ يا ادبياتي‌ تزيين‌ كنند، در ايجاد ارتباط‌ با مخاطب‌ موفق‌تر خواهند بود. اين‌ برداشت‌ نادرست‌، دو جنبه‌ دارد:
 روزنامه‌نگار دچار اين‌ وهم‌ شود كه‌ مخاطب‌ از او به‌جای‌ اطلاعات‌، نكته‌، آمار، استناد و... توقع‌ انشانويسي‌ دارد. «سي‌.پي‌. اسكات‌»[5] روزنامه‌نگار و سردبير نامدار دهه‌هاي‌ اول‌ قرن‌ بيستم‌ انگلستان‌، در يك‌ سرمقاله‌ در تاريخ‌ پنجم‌ مي‌1921 اين‌ موضوع‌ را توضيح‌ داده‌ است‌: «شايد اين‌ نظر بي‌رحمانه‌ و تلخ‌ به نظر برسد؛ اما واقعيت‌ دارد كه‌ اظهارنظر، خبر نيست‌؛ اما اطلاعات‌ خبر هست‌. تحريريه‌ها يك‌ وظيفه‌ اساسي‌ دارند: جمع‌آوري‌ خبر و اطلاعات‌. وسوسه‌ اهميت‌ دادن‌ به‌ كلام‌، به‌جای‌ اطلاعات‌، در تحريريه‌ها فساد آور است‌... روزنامه‌نگار بايد به‌ ياد داشته‌ باشد: اظهارنظر در مورد جنبه‌ها و محورهاي‌ خبر بدون‌ هزينه‌، اما دستيابي‌ به‌ اطلاعات‌ مقدس‌ و حرفه‌اي‌ است‌.» (روزنامه‌ منچستر گاردين‌).
 نگارش‌ هنرمندانه‌ كه‌ خواننده‌ را به‌ خود جلب‌ كند، مثل‌ هر هنر ديگري‌، به‌ سه‌ عامل‌ مهم‌ وابسته‌ است‌: استعداد، تكرار و تجربه‌. در كار نگارش‌، تجربه‌، به‌ معناي‌ بسيار خواندن‌ و بسيار نوشتن‌ است‌. به‌ هر دليل‌، جامعه‌ ما، جامعه‌اي‌ نيست‌ كه‌ مردم‌ به‌ خواندن‌ عادت‌ داشته‌ باشند. به‌ همين‌ دليل‌ به‌طورمعمول‌ خبرنگاراني‌ كه‌ زياد نمي‌خوانند و کم‌تجربه‌ مي‌كنند قدرت‌ نگارش‌ چنداني‌ ندارند. درنتیجه‌ متن‌هاي‌ خبري‌ و گزارشي‌ آنان‌، نه‌ ازنظر اطلاعات‌ و نكته‌ غني‌ است‌ و نه‌ خواننده‌ را ازنظر عاطفي‌ و حسي‌ برمي‌انگيزاند. رواج‌ كار یادداشت نویسی‌ در سال‌هاي‌ اخير به‌ دليل‌ همين‌ سوءبرداشت‌، نتوانسته‌ است‌ به‌ افزايش‌ مخاطبان‌ كمكي‌ بكند. بنابراين‌ درست‌ نيست‌ اگر عادت‌ به‌ نظر دادن‌ را كنار بگذاريم‌ و بر جنبه‌ اطلاع‌رساني‌ بيشتر تأكيد كنيم‌؟ اغلب‌، اين‌ خبرنگاران‌ «نرم‌ خبرنويسي‌» را بهانه‌ مي‌كنند. گويا چنين‌ تصور مي‌كنند اگر به‌جای‌ ارائه‌ اطلاعات‌، به‌ نگارش‌ احساس‌ و توصيفي‌ بپردازند، نوآوري‌ درخور توجهي‌ كرده‌اند.

خبر نرم‌ نسبت‌ به‌ هرم‌ وارونه‌ انعطاف‌ بيشتري‌ دارد. در خبرهاي‌ نرم‌، (برعکس‌ شيوه‌ هرم‌ وارونه‌) مهم‌ترين‌ اطلاعات‌ در پاراگراف‌ اول‌ عرضه‌ نمي‌شود.

كليشه‌ و تقليد

روي‌آوري‌ به‌ آرايش‌ كلامي‌ و سعي‌ در تأثيرگذاري‌ از طريق‌ انشا نگاری، وقتي‌ خبرنگار از تسلط‌ و اقتدار كافي‌ در حوزه‌ ادبيات‌ سرزميني‌ و جهاني‌ تهي‌ باشد، ناچار او را به‌ سمت‌ تقليد و بهره‌گيري‌ از كليشه‌هاي‌ پیش‌تر آزموده‌ شده‌ و پیش‌تر تحسین‌شده‌ هدايت‌ مي‌كند. كليشه‌، در ذات‌ خود، دو ويژگي‌ نامطلوب‌ دارد كه‌ باشخصیت‌ و روح‌ كار حرفه‌اي‌ روزنامه‌نگاري‌ در تضاد قرار مي‌گيرد:
 كليشه‌ به‌طورمعمول‌ خودكار (اتوماتيك‌) از قلم‌ نويسنده‌، به‌ روي‌ كاغذ يا صفحه‌نمایش‌ رايانه‌ مي‌آيد. روزنامه‌نگار اين‌ واژه‌، اين‌ عبارت‌، اين‌ شيوه‌ كاربرد فعل‌ و اين‌ شیوه‌ جمله نویسی‌ را جايي‌ خوانده‌ يا شنيده‌ و به‌ نظر او مناسب‌ آمده‌ است‌. حال‌، هرکجا لازم‌ بداند، بجا و نابجا، اين‌ كليشه‌ از بايگاني‌ ذهن‌ به دست‌ و به‌ قلم‌ او انتقال‌ مي‌يابد. اين‌ فرآيند با حرفه‌ روزنامه‌نگاري‌ سخت‌ بيگانه‌ است‌.
 كليشه نياز به‌ فكر و جست‌وجو كشف‌ ندارد. روزنامه‌نگار ميان‌ مفهومي‌ كه‌ در موضوع‌ نوشتار بايد انتقال‌ يابد و اين‌ كليشه‌ كه‌ در ذهن‌ دارد، ربطي‌ سراغ‌ مي‌كند و به کار مي‌برد. حال‌ آن‌كه‌ كشف‌ و به‌ دست‌ آوردن‌ علت‌ها و رسيدن‌ به‌ عناصر مربوط‌ به‌ عينيت‌ يك‌ رويداد يا پديده‌، بديهي‌ترين‌ نياز حرفه‌اي‌ كار روزنامه‌نگاري‌ است‌.
عبارت‌ معروف‌ يا حرف‌ وصل‌ «كه‌» را زماني‌ آقاي‌ فريدون‌ صديقي‌ در گزارش‌ غسالخانه‌ با موفقيت‌ اجرا كرد و ماندگار شد: «پايم‌ را كه‌ تو گذاشتم‌ بوي‌ تند سدر و كافور پيچيد تو دماغم‌...»[6]؛ يك‌ ورودي‌ بي‌نقص‌ براي‌ يك‌ گزارش‌ ماندگار. حالا هر كس‌، در هر موضوعي‌، با هر ديدگاهي‌ مي‌خواهد گزارش‌ بنويسد، چنين‌ شروع‌ مي‌كند: «از كرمآن‌که‌ به‌طرف‌ بردسير بروي‌...»، «وارد كافه‌ شوكا كه‌ شدم‌...»، «از جاده‌ خاورآن‌که‌ به‌ سمت‌ شرق بروي‌...»
جرج‌ اورول‌ نویسنده‌ معروف‌ انگليسي‌ در كتاب‌ معروف‌ خود «شيوه‌نامه‌ جبيبي‌ اكونوميست‌» و در فصل‌ سياست‌ و زبان‌ انگليسي‌، شش‌ توصيه‌ مهم‌ به‌ نويسندگان‌ كرده‌ كه‌ نخستين‌ توصيه‌ اين‌ است‌: «هرگز تشبيه‌، استعاره‌ يا حالت‌ نوشتني‌ را كه‌ در كتابي‌ خوانده‌اي‌، به‌ كار نبر».[7]
شايد بدترين‌ پي‌آمد كاربرد كليشه‌اي‌ براي‌ خواننده‌ اين‌ باشد كه‌ او عنصر «تقليد» و «تكرار» در آن‌، كه‌ در ذات‌ خود با نوآوري‌ و پويايي‌ در تضاد هستند، به‌تدريج‌ در او ايجاد زدگي‌ مي‌كند.

به‌هرحال‌ شيوه‌ نگارش‌، يك‌ متن‌ خبري‌ را نرم‌ يا سخت‌ نمي‌كند، بلكه‌ سختي‌ يا نرمي‌ بايد در ذات‌ خبر وجود داشته‌ باشد.

نرم‌ يا سخت‌؟

پس‌ از انتشار روزنامه‌ شرق و موفقيتي‌ كه‌ اين‌ روزنامه‌ در بازار نشر مطبوعات‌ به دست‌ آورد[8]، بحثي‌ در جامعه‌ روزنامه‌نگاري‌ ما در مورد «نرم‌ و خبر»[9] و «سخت‌ خبر»[10] درگرفته‌ است‌. مي‌گويند: «ما از اول‌ تصميم‌ گرفتيم‌ در اين‌ روزنامه‌ «نرم‌ خبر» كار كنيم‌. يا: «شيوه‌ نرم‌ خبر» به‌ پسند و احساسات‌ مردم‌ نزديك‌تر است‌». يا: مردم‌ نسبت‌ به‌ «سخت‌ خبر» ديگر نظر خوبي‌ ندارند و...
اين‌ برداشت‌ حالا به‌ آنجا كشيده‌ است‌ كه‌ در صداوسيما هم‌ برخي‌ بخش‌هاي‌ خبري‌ به‌ گويش‌ عاميانه‌ و غیر جدی‌ اجرا مي‌شود، زيرا: «در صداوسيما تصميم‌ گرفته‌ايم‌، به‌سوی‌ اجراي‌ نرم‌ خبر برويم‌.» (نقل‌ به‌ مضمون‌ از گفته‌هاي‌ يك‌ مسئول‌ خبر صداوسيما).
در باور برخي‌ از روزنامه‌نگاران‌ جوان‌ اين‌ اعتقاد جا گرفته‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ ما در متن‌ خبر (يا گزارش‌) زباني‌ وصفي‌، صميمي‌، عاطفي‌ يا تأثيرگذار را به‌ كار بگيريم‌. خبر (يا گزارش‌) نرم‌ نوشته‌ايم‌. برعكس‌ خبر، وقتي‌ سخت‌ است‌ كه‌ با زبان‌ جدي‌ و رسمي‌ نوشته‌ شود. اين‌ برداشت‌ با اصل‌ تقسيم‌بندي‌، دنيا از سخت‌ خبر و نرم خبر، تفاوت‌ دارد.
اگر چنين‌ برداشتي‌ در حد محيط‌هاي‌ خبري‌ و روابط عمومی‌ها و تحريريه‌ها مي‌ماند، اشكالي‌ نداشت‌. مشكل‌ عمده‌ اين‌ است‌ كه‌ چنين‌ باوري‌ اكنون‌ به‌ كلاس‌هاي‌ درس‌، جزوه‌هاي‌ دانشگاهي‌ و حتي‌ كتاب‌هاي‌ اين‌ رشته‌ هم‌ راه‌ يافته‌ است‌. من‌ براي‌ آن‌که‌ از خود نظري‌ ابراز نكنم‌، نخست‌ چند نظر از نويسندگان‌ و استادان‌ جهان‌ غرب‌ را (كه‌ لابد از ما روزنامه‌نگارتر هستند چون‌ اين‌ حرفه‌ را ما از آنان‌ آموخته‌ايم‌) مي‌آورم‌. اين‌ نمونه‌ها را به‌ ترتيب‌ از قديمي‌ترين‌ كه‌ مربوط‌ به‌ سال‌ 1996 است‌ تا يك‌ نمونه‌ امروزي‌ عرضه‌ مي‌كنم‌ و آنگاه‌ به‌ بحث‌ در مورد نگارش‌ خبرهايي‌ كه‌ در آن‌ هنرهاي‌ نگارشي‌ را مي‌توان‌ سراغ‌ كرد، مي‌پردازم‌.

در نرم‌ خبر، فوريت‌ زماني‌ چندان‌ نقش‌ و تأثيري‌ ندارد.

اول‌:

«در طول‌ حدود 20 سال‌، من‌ از همكاران‌ روزنامه‌نگار، سردبيران‌ و دانشجويان‌ اين‌ رشته‌، بارها پرسيده‌ام «فيچر»[11] چيست‌؟ اين‌ پرسش‌ را من‌ از اهالي‌ مطبوعات‌ در سه‌ قاره‌ سؤال‌ كرده‌ام‌. در پاسخ‌، ديدگاه‌ها و نظرهاي‌ متفاوت‌ و جالبي‌ دريافت‌ كرده‌ام‌. بااین‌همه‌ كسي‌ پاسخ‌ قطعي‌ و قانع‌كننده‌ نداده‌ است‌؛ غير از يكي‌: «فيچر متن‌ خبري‌ «سخت‌»، نيست‌.» اما اين‌ را نمي‌شود تعريفي‌ علمي‌ در دانش‌ روزنامه‌نگاري‌ فرض‌ كرد.»[12]

دوم‌:

خبر را مي‌توان‌ در سه‌ سطح‌ در نظر گرفت‌: خبر آني‌، فيچر خبري‌ و فيچر خبر آني‌، خبري‌ است‌ با اهميت‌ كه‌ بايد در كمترين‌ زمان‌ گزارش‌ شود.
 فيچر خبري‌، خبري‌ است‌ كه‌ در آن‌ اطلاعات‌ و نكته‌هايي‌ بايد وارد كرد تا خبر آني‌ تكميل‌ شود. بسياري‌ از خبرنگاران‌ براي‌ نگارش‌ فيچر خبري‌ به‌طورمعمول‌ از يك‌ عنصر انساني‌ (حسي‌ يا عاطفي‌)، براي‌ طرح‌ موضوع‌ (سوژه‌) بهره‌ مي‌گيرند، يا از مسير شرح‌ و بسط‌ پس‌زمينه‌ها، موضوع‌ را توضيح‌ مي‌دهند.
 فيچر، خبري‌ است‌ كه‌ به‌قصد تأثيرگذاري‌ تهيه‌ مي‌شود و به‌طورمعمول‌ شكل‌ داستان‌سرایی‌ دارد.
و...
خبر نرم‌ نسبت‌ به‌ هرم‌ وارونه‌ انعطاف‌ بيشتري‌ دارد. در خبرهاي‌ نرم‌، (برعکس‌ شيوه‌ هرم‌ وارونه‌) مهم‌ترين‌ اطلاعات‌ در پاراگراف‌ اول‌ عرضه‌ نمي‌شود. يعني‌ مي‌توان‌ خواننده‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌ اصل‌ موضوع‌، در انتظار گذاشت‌. در اين‌ شيوه‌ از روايت‌، قصه‌پردازي‌، شرح‌ و بسط‌، نقل‌قول‌ها، توصيف‌ و نمونه‌ استفاده‌ مي‌شود. در خبر نرم‌، ليد (به‌ معناي‌ سنتي‌ در هرم‌ وارونه‌) وجود ندارد... مهم‌ اين‌كه‌ خبر سخت‌ را نبايد با ورودي‌ تأخيري‌، وصفي‌ يا روايي‌ آغاز كرد. به‌هرحال‌ شيوه‌ نگارش‌، يك‌ متن‌ خبري‌ را نرم‌ يا سخت‌ نمي‌كند، بلكه‌ سختي‌ يا نرمي‌ بايد در ذات‌ خبر وجود داشته‌ باشد.»[13]

از ديدگاه‌ شيوه‌هاي‌ خبري‌، هيچ‌ امتيازي‌ ميان‌ نرم‌ خبر و سخت‌ خبر نمي‌توان‌ در نظر گرفت‌.

سوم‌:

«دسته‌بندي‌ ديگر خبرها كه‌ بيشتر به‌ زمان‌ ربط‌ مي‌يابد، تشخيص‌ ميان‌ سخت خبر و نرم خبر است‌. گروه‌ اول‌ را بيشتر مردم‌ عادي‌، خبر مي‌شناسند: واقعه‌اي‌ كه‌ در يك‌ روز روي‌ مي‌دهد (دزدي‌ در يك‌ بانك‌، فروریختن‌ يك‌ پل‌ يا محكوميت‌ يك‌ متهم‌ به‌ قتل‌) سخت‌ خبر هستند. در اين‌ خبرها زمان‌ (فوريت‌) نقشي‌ اساسي‌ ـ براي‌ مخاطب‌ ـ دارد. از اين‌ رويدادها خبر تهيه‌ مي‌شود، زيرا رويدادهاي‌ امروز به شمار مي‌آيند. به‌ همين‌ دليل‌ بايد به‌سرعت‌ در اختيار مخاطبان‌ قرار گيرند.
برعكس‌، در نرم‌ خبر، فوريت‌ زماني‌ چندان‌ نقش‌ و تأثيري‌ ندارد. خبرنگار در اين‌ خبرها بر وضعيت‌، حالت‌ يا اشخاصي‌ توجه‌ مي‌كند كه‌ داراي‌ يك‌ ويژگي‌ مشترك‌ هستند: جلب‌توجه‌ مخاطبان‌. تأثير چنين‌ خبرهايي‌ به‌ندرت‌ در زمان‌ يا روز بخصوصي‌ محدود مي‌شود و مي‌توان‌ در ميان‌ خبرها، هرگاه‌ لازم‌ باشد، گنجانيده‌ شود. نمونه‌ رايج‌ از اين‌ خبرها، زندگي‌ يك‌ جفت‌ عقاب‌ كمياب‌ در باغ‌وحش‌ سيراكوز[14] است‌.
عقاب‌هاي‌ نر و ماده‌ را براي‌ افزايش‌ نسل‌ زير مراقبت‌ گرفتند تا این‌گونه‌ در طبيعت‌ از بين‌ نرود. سرانجام‌ ماده‌ يك‌ تخم‌ گذاشت‌. تخم‌ را با دقت‌ در دستگاه‌ مخصوص‌ گذاشتند؛ اما درست‌ در لحظه‌اي‌ كه‌ جوجه‌، پوسته‌ تخم‌ را شكست‌ تا زندگي‌ آغاز كند، عقاب‌ ماده‌ مرد. كارشناسان‌ باغ‌وحش‌ اين‌ واقعه‌ را فاجعه‌ وصف‌ كردند؛ اما در كمال‌ شگفتي‌ ديدند كه‌ عقاب‌ نر كار مراقبت‌ از جوجه‌ را بر عهده‌ گرفت‌. عقاب‌ پدر، جوجه‌ را غذا مي‌داد، تميز مي‌كرد و مواظب‌ ديگران‌ بود تا صدمه‌اي‌ به‌ جوجه‌ نزنند...
زندگي‌ اين‌ دو، مدت‌ها موضوع‌ خبرهاي‌ دنباله‌دار[15] در مطبوعات‌ آمريكايي‌ بود. مردم‌ باعلاقه‌ و رغبت‌ اين‌ خبرهاي‌ احساساتي‌ را دنبال‌ مي‌كردند. در اين‌ نمونه‌، تحول‌ در زندگي‌ عقاب‌ها، هيچ‌ فوريتي‌ ندارد؛ اما داراي‌ جذابيت‌ است‌.»[16]

چهارم‌:

«برخي‌ صاحب‌نظران‌ ميان‌ خبرهاي‌ «سخت‌» كه‌ در مورد پديده‌هاي‌ و رويدادهاي‌ «واقعي‌»، «جدي‌» و «مهم‌» نوشته‌ مي‌شوند و به‌طورمعمول‌ بر زندگي‌ مردم‌ اثر مي‌گذارند، با خبرهاي‌ «نرم‌» كه‌ در مورد رويدادها يا تحول‌هاي‌ «جزيي‌» كه‌ تأثيري‌ چندان‌ ندارند، تفاوت‌ در نظر مي‌گيرند. خبر نرم‌ را خبرهايي‌ اين‌چنين‌ مي‌دانند: «مأموران‌ آتش‌نشاني‌ بچه‌گربه‌اي‌ را كه‌ روي‌ يك‌ شاخه‌ نازك‌ درخت‌ گیرکرده‌ بود، نجات‌ دادند.» شايد اين‌ تقسيم‌بندي‌ از مضمون‌ خبرها در ذات‌ خود در روزنامه‌ها مفيد باشد؛ اما آنجا كه‌ بحث‌ در مورد شيوه‌هاي‌ خبري‌ است‌، اين‌ تقسيم‌بندي‌ راه‌ به‌جایی‌ نمي‌برد. واقعيت‌ اين‌كه‌ ازنظر شيوه‌هاي‌ تهيه‌ خبر نمي‌توان‌ تفاوت‌ آشكاري‌ ميان‌ نرم‌ خبر و سخت‌ خبر يافت‌.
درست‌ اين‌كه‌ توضيح‌ دهيم‌ يك‌ شيوه‌ رايج‌، هميشگي‌ و درست‌ براي‌ نگارش‌ خبر وجود دارد كه‌ در نگارش‌، حالت‌هاي‌ متفاوتي‌ به‌ خود مي‌گيرد. خبرنگار يكي‌ از اين‌ شيوه‌ها را ـ بسته‌ به‌ محور و موضوع‌ خبر يا گزارش‌ ـ برمي‌گزيند. مثل‌ شيوه‌ توصيفي‌ (مثل‌ اين‌كه‌ به‌ وصف‌ لحظه‌هاي‌ كوشش‌ آتش‌نشانان‌ بپردازد يا چگونگي‌ حالات‌ مردم‌ را در زمان‌ تصرف‌ «سارايه‌وو» وصف‌ كند). يا بر اساس‌ يك‌ شيوه‌ سنتي‌، شرح‌ رويدادها ـ راـ به‌ ترتيب‌ زماني[17]‌ وقوع‌ ثبت‌ كند...
از ديدگاه‌ شيوه‌هاي‌ خبري‌، هيچ‌ امتيازي‌ ميان‌ نرم‌ خبر و سخت‌ خبر نمي‌توان‌ در نظر گرفت‌. اگر چنين‌ استدلال‌ كنيم‌ شايد مفيدتر باشد: يك‌ روش‌ سنتي‌ و اصلي‌ در نگارش‌ خبر وجود دارد كه‌ حالت‌هاي‌ مختلفي‌ به‌ خود مي‌گيرد. خبرنگار ممكن‌ است‌ يكي‌ از اين‌ حالت‌ها را براي‌ نگارش‌ يك‌ متن‌ به‌ كار بگيرد. (مثل‌ شيوه‌ روايي‌).
نگارش‌ خبر يا گزارش‌ در هر حالت‌ خبرنويسي‌ (بياني‌، توصيفي‌، روايي‌، نقلي‌ و...) ممكن‌ است‌ به‌صورت‌ سخت‌ يا نرم‌، صورت‌ گيرد.»[18]

خبر را مي‌توان‌ به‌ دوشاخه‌ تقسيم‌ كرد: سخت‌ و نرم‌.

پنجم‌:

«خبر را مي‌توان‌ به‌ دوشاخه‌ تقسيم‌ كرد: سخت‌ و نرم‌. اكنون‌ تفاوت‌ اين‌ دوشاخه‌ خبر را توضيح‌ مي‌دهيم‌:
خبر سخت‌، گزارش‌ از رويدادهايي‌ است‌ كه‌ در ذات‌ خود، فوريت‌ دارند. يعني‌ رويدادها، برخوردها و تحول‌هايي‌ كه‌ به‌تازگی‌ اتفاق افتاده‌اند، يا در حال‌ رخ‌ دادن‌ هستند و انتشار آن‌ها بايد فوري‌ صورت‌ گيرد؛ اگر نه‌ ارزش‌ خود را از دست‌ مي‌دهند. مثل‌: حوادث‌، همايش‌ها، تظاهرات‌، سخنراني‌ها، جلسه‌هاي‌ دادگاه‌ و... اين‌ خبرها توضيح‌ مي‌دهند كه‌ چه‌، در كجا و كي‌ روی‌داده‌ و چرا و چگونه‌ بايد بر خواننده‌ اثر بگذارند.
خبر نرم‌، گزارش‌ از رويدادهاي‌ مربوط‌ به‌ علاقه‌هاي‌ انساني‌ و پديده‌هاي‌ نوظهور، عجيب‌، اما جذاب‌ است‌ كه‌ گزارش‌ آن‌ها چندان‌ فوريت‌ ندارد. يعني‌ رقابتي‌ ـ با رسانه‌هاي‌ ديگر ـ براي‌ انتشار آن‌ها در ميان‌ نيست‌. مثل‌ جواني‌ كه‌ براثر حادثه‌اي‌، هفت‌ سال‌ پيش‌ یکدست‌ خود را ازدست‌داده‌ و حالا هواپيماي‌ مدل‌ مي‌سازد. يا توله‌سگی‌ كه‌ در محفظه‌ خطوط‌ تلفن‌ شهري‌ گیرکرده‌ بود. يا كارايي‌ و پي‌آمدهاي‌ مصرف‌ نوعي‌ قرص‌ لاغري‌.
خبرهاي‌ نرم‌ دو خصلت‌ عمده‌ دارند. اول‌: نمي‌توان‌ گفت‌ کدام‌یک‌ بر ديگري‌ ارجح‌ است‌. دوم‌: موضوع‌ اين‌ خبرها، از مدت‌ها پيش‌ ممكن‌ است‌ جريان‌ داشته‌ باشد. يا زمان‌ و فوريت‌ جاذبه‌ به‌ آن‌ به‌حساب‌ نمي‌آيد.»[19]

ششم‌:

«متن‌هاي‌ خبري‌ را در اساس‌ به‌ دو شیوه‌ «نرم‌ خبر» و «سخت خبر» تقسيم‌ مي‌كنند. به‌طورکلی‌ «سخت خبر» به‌ مفهوم‌ رويدادهاي‌ فوري‌ (خبرهايي‌ كه‌ دقيقه‌ و ساعت‌ در آن‌ نقش‌ دارند) برمي‌گردد. يعني‌ رويدادهايي‌ كه‌ بايد با سرعت‌ به‌ مخاطب‌ عرضه‌ شود؛ اما نرم‌ خبر، شامل‌ خبرهايي‌ است‌ كه‌ در آن‌ اطلاعات‌ حاشيه‌اي‌ و پيشينه‌ و مهم‌تر از آن‌ توجه‌ و علاقه‌ عمومي‌، نقش‌ برجسته‌تري‌ دارند.
خبرهاي‌ مربوط‌ به‌ سياست‌، جنگ‌، اقتصاد و جرم‌ و جنايت‌ در دسته‌ خبرهاي‌ سخت‌ جاي‌ مي‌گيرند. حال‌ آن‌كه‌ خبرهاي‌ عرصه‌ هنر، سرگرمي‌ (هنرنمايي‌) و پديده‌هاي‌ مربوط‌ به‌ زندگي‌ اجتماعي‌ را نرم خبر مي‌گويند.
اما به‌ نحوي‌ فزاينده‌ اين‌ خط‌کشی‌ مخدوش‌ شده‌ است‌. مثلاً مي‌پرسند: خبري‌ در مورد زندگي‌ شخصي‌ فلان‌ سياستمدار، خبر سياسي‌ است‌ يا خبر سرگرم‌كننده‌؟ (سخت‌ يا نرم‌؟). يا: گزارشي‌ از اهميت‌ پس‌انداز پيش‌ از بازنشستگي‌ خبري‌ مربوط‌ به‌ اقتصاد است‌ يا مربوط‌ به‌ زندگي‌ اجتماعي‌ (سخت‌ يا نرم‌؟) كه‌ البته‌ پاسخ‌ فوري‌ ندارد.
يك‌ تفاوت‌ ميان‌ خبرهاي‌ نرم‌ و سخت‌، به‌ شيوه‌ ارائه‌ خبر ربط‌ مي‌يابد. خبر سخت‌ به‌ عينيت‌ها توجه‌ دارد: چه روی‌داده؟ چه‌ كسي‌ درگير بوده‌؟ كي‌ و كجا روی‌داده؟ و چرا؟ خبر نرم‌ اما سعي‌ دارد مخاطب‌ را سرگرم‌ كند، زير تأثير بگيرد يا راهنمايي‌ كند. در رسانه‌ها و مثلاً در تلويزيون‌، مخاطب‌ با مطالب‌ يا برنامه‌هايي‌ سروكار پيدا مي‌كند كه‌ مدعي‌ است‌: «اين‌ خبر كاربردي‌ است‌». مثل‌ گزارش‌هايي‌ در مورد كشش‌ عضله‌ها هنگام‌ كار يا براي‌ خريد كامپيوتر بايد چه‌ نكته‌هايي‌ را رعايت‌ كرد؟
شناخت‌ اين‌ دو عرصه‌ به‌ خبرنگار كمك‌ مي‌كند تا چگونگي‌ روي‌ دادن‌ واقعه‌ خبري‌ را به‌ مخاطب‌ انتقال‌ دهد. يا كدام‌ دسته‌ از خبرها قابل‌ پخش‌ يا قابل‌چاپ‌ هستند. نيز به‌ اين‌ كار مي‌آيد تا نويسنده‌ بخواهد مقاله‌ مؤثري‌ بنويسد تا مخاطب‌ زير تأثير قرار گيرد.»

خبر سخت‌، گزارش‌ از رويدادهايي‌ است‌ كه‌ در ذات‌ خود، فوريت‌ دارند.

هفتم‌:

«به‌طوركلي‌ خبرها را مي‌توان‌ به‌ دودسته‌ تقسيم‌ كرد، خبرهاي‌ نرم‌ يا فيچر و خبرهاي‌ سخت‌.
خبرهاي‌ سخت‌، بخش‌ عمده‌ از گزارش‌هاي‌ خبري‌ را تشكيل‌ مي‌دهند و بر عناصري‌ خبري‌ تأکیددارند (چه‌ كسي‌، چه‌، كي‌، كجا و چگونه‌). اين‌ خبرها شامل‌ پديده‌هاي‌ مهم‌ و موردتوجه‌ مردم‌ مثل‌ فعاليت‌هاي‌ دولتي‌، رويدادهاي‌ جهاني‌، شرايط‌ اجتماعي‌، اقتصاد، جرائم، محيط‌زيست‌ و... علوم‌ مي‌شوند كه‌ براي‌ قشرهاي‌ پرتعداد مخاطبان‌ جالب‌ است‌. صفحه‌ اول‌ روزنامه‌ها و مجله‌ها و بخش‌هاي‌ خبري‌ اساسي‌ راديو و تلويزيوني‌ هميشه‌ سرشار از خبرهاي‌ سخت‌ هستند.
براي‌ نگارش‌ سخت خبرها يك‌ شيوه‌ هميشگي‌ وجود دارد. در رسانه‌هاي‌ نوشتاري‌ اين‌ خبرها را به‌ شيوه‌ سنتي‌ هرم‌ وارونه‌ مي‌نويسند. مهم‌ترين‌ محور خبر، در جمله‌ اول‌ (ليد) نوشته‌ مي‌شود و محورهاي‌ کم‌اهمیت‌تر، به‌ ترتيب‌ تا انتهاي‌ خبر مي‌آيد. برخي‌ از روزنامه‌نگاران‌ از اين‌ شيوه‌ سنتي‌ انتقاد مي‌كنند. مي‌گويند اين‌ سبك‌ قديمي‌ و بدون‌ هيجان‌ است‌ و خواننده‌ مي‌تواند از اول‌، بقيه‌ متن‌ را حدس‌ بزند. با اين‌ هم‌ شيوه‌ هرم وارونه‌ همچنان‌ در محيط‌ روزنامه‌نگاري‌ ماندگار است‌. شيوه‌ هرم‌ وارونه‌ در رسانه‌هاي‌ ديداري‌ و شنيداري‌ قابل‌اجرا نيست‌. اين‌ رسانه‌ها از شيوه‌ چهارضلعی[20] استفاده‌ مي‌كنند كه‌ اطلاعات‌ در تمام‌ طول‌ خبر، يكنواخت‌ عرضه‌ مي‌شود. زمان‌ در اين‌ رسانه‌ها چنان‌ محدود است‌ كه‌ نمي‌توان‌ بخش‌هاي‌ کم‌اهمیت‌ خبر را توضيح‌ داد.
خبر نرم‌ يا فيچر، عرصه‌ وسيعي‌ از خبرها را در برمي‌گيرد. اين‌ خبرها فوريت‌ ندارند. يا چندان‌ بر زندگي‌ مخاطبان‌ تأثير عميق‌ نمي‌گذارند. نكته‌ مهم‌ و مشترك‌ در خبرهاي‌ نرم‌، برانگيختن‌ علاقه‌هاي‌ مخاطبان‌ است‌ و به‌طورمعمول‌ كنجكاوي‌، احساسات‌، ترحم‌ يا سرگرمي‌ مخاطبان‌ را تأمين‌ مي‌كند. مكان‌ها، مردم‌، جانوران‌، كالاها يا رويدادهاي‌ كم‌اهميت‌ ممكن‌ است‌ به‌ اين‌ شيوه‌ تنظيم‌ شوند. شيوه‌ نگارش‌ فيچر به‌اندازه‌ موضوع‌هاي‌ آن‌ متنوع‌ است‌. در رسانه‌هاي‌ نوشتاري‌ فيچر هرگز از قالب‌ هرم‌ وارونه‌ پيروي‌ نمي‌كند. اغلب‌ نكته‌ ضربه‌اي‌ در فيچر در انتهاي‌ متن‌ مي‌آيد؛ درست‌ مثل‌ لطيفه‌ها كه‌ نكته‌ خنده‌دار در پايان‌ عرضه‌ مي‌شود. فيچر در تلويزيون‌ بيشتر از راديو رواج‌ دارد...»[21]

خبرهاي‌ نرم‌ دو خصلت‌ عمده‌ دارند. اول‌: نمي‌توان‌ گفت‌ کدام‌یک‌ بر ديگري‌ ارجح‌ است‌. دوم‌: موضوع‌ اين‌ خبرها، از مدت‌ها پيش‌ ممكن‌ است‌ جريان‌ داشته‌ باشد.

نتيجه‌

اين‌ هفت‌ برداشت‌، در بحث‌ نرم‌ و سخت خبر، نكته‌هاي‌ مهمي‌ را روشن‌ مي‌كند كه‌ اگر به‌صورت‌ فهرست‌ درآوریم، به‌ اين‌ نكته‌ها مي‌رسيم‌:
 سخت‌ خبر، خبري‌ است‌ كه‌ در آن‌ جنبه‌ سرعت‌ و فوريت‌ اهميت‌ دارد و بيشتر بر اطلاعات‌ تأكيد دارد.
نرم‌ خبر، فوريت‌ زماني‌ ندارد و بيشتر بر جنبه‌هاي‌ عاطفي‌، حسي‌ و روحي‌ مخاطب‌ تمركز مي‌يابد.
انتخاب‌ نرمي‌ يا سختي‌ با خبرنگار نيست‌. بلكه‌ ذات‌ خبر، نرمي‌ يا سختي‌ آن‌ را روشن‌ مي‌كند.
خبر نرم‌، به‌ دلايل‌ گفته‌شده، به‌ سمت‌ فيچر (گزارش‌ خبري‌ و غیر خبری‌ روايي‌ يا توصيفي‌) گرايش‌ دارد.
نگارش‌ خبر، به‌ هر يك‌ از اين‌ دو شيوه‌، امتيازي‌ براي‌ خبرنگار در پي‌ نمي‌آورد و به‌خصوص‌ نشانه‌ نوجويي‌ و نوگرايي‌ نمي‌تواند تلقي‌ شود.
نرم‌ خبر به‌هیچ‌وجه، رويه‌ و شيوه‌ تازه‌ کشف‌شده‌ای‌ نيست‌. ازقضا مي‌توان‌ گفت‌ پيشينه‌ خبرهاي‌ غیر فوری، عاطفي‌ و حسي‌، بسيار بيشتر از پافشاري‌ بر عناصر خبر است‌.
پيداست‌ كه‌ در خبرهاي‌ نرم‌، امكان‌ هنرنمايي‌ ادبي‌ (تشبيه‌، توصيف‌، استعاره، اشاره‌ و...) بيشتر است‌، نه‌ به‌ اين‌ معنا كه‌ هر جا هنرهاي‌ كلامي‌ به‌ كار رفت‌، نرم‌ خبر توليد مي‌شود.
بهانه‌ نرم‌ خبر نبايد راه‌ گريزي‌ از جست‌وجوگري‌ و كشف‌ نكته‌ها، پيام‌ها، اطلاعات‌ و استنادها لازم‌ در كار خبر تلقي‌ شود. روزنامه‌نگاري‌ يك‌ مفهوم‌ قاطع‌ اگر داشته‌ باشد پيگيري‌ و تلاش‌ مستمر و خستگي‌ناپذير براي‌ كشف‌ نكته‌هاي‌ پنهان‌ نگاه‌ داشته‌ شده‌ است‌.

[1]. Hook

[2]. Fisk, Robert,"It Was Christians", September 16/1986.

[3]. Smith, Kingsbury, "The Execution of Nazi War Criminals," oct.16/1946.

[4]. Ackerly, Carol, "Hell In Big Apple", Sep.12/2001.

[5]. C.P.Scott

 [6]. صديقي‌، فريدون‌، گزارش‌ با عنوان‌ «گفت‌وگو با يك‌ مرده‌شور بهشت‌زهرا». كيهان‌ سال‌ 1365.

[7], Orwell, George, "The Economist Pocket Style Book,Politics and the English Language, Penguin, London 1970.

[8]. توجه‌ به‌ جاذبه‌هاي‌ كلامي‌، ورود به‌ حاشيه‌ موضوع‌، تأثيرگذاري‌هاي‌ عاطفي‌ و... در متن‌هاي‌ مطبوعات‌ در سال‌هاي‌ و دهه‌هاي‌ پيش‌ هم‌ رواج‌ داشت‌.

[9]. Soft News

[10]. Hard News

[11]. Feature در غرب‌ به‌ معناي‌ مطالب‌ خبري‌ وصفي‌ و احساساتي‌ است‌؛ نوشته‌اي‌ كه‌ از توضيح‌ واقعه‌ فراتر رود و به‌ وصف‌ موضوع‌ براي‌ جذاب‌ كردن‌ آن‌ بپرداز.

[12].Randal, David, Universal Journalism, Pluto Press, London, 1996, p.12

[13]. Menger, Melvin, News Writing and Reporting for Today's Meda, Columbia University Press, N.Y. 1998.

[14]. Syracuse

[15]. Run Event

[16]. Defleur, Melvin and Dennis, Everette, Understandirg Mass Communication, Houghton Mifflin Co.Boston, 1998, Page 243

[17]. Chronicle توضيح‌ رويدادها به‌ ترتيب‌ وقوع‌. اين‌ روش‌ هنوز در نگارش‌ خبرهاي‌ حوادث‌ رواج‌ دارد.

[18]. Adams, Sally and Gilbert, Harriet, Writing For Journalists, Routledge, London and New York, 1999-Page 12

[19]. Reach, Carol, Wriling and Reporting News, Coachinq Method, Routledge, London, 2000, pp. 36,37

[20]. Square Format در اين‌ شيوه‌ خبرنويسي‌ اطلاعات‌ و نكته‌ها، در متن‌ بدون‌ رعايت‌ اهميت‌ و با رعايت‌ فشردگي‌ تنظيم‌ مي‌شوند. يعني‌ همه‌ جمله‌ها و پاراگراف‌ها تا حد زيادي‌ ارزش‌ يكساني‌ دارند؛ مثل‌ حالت‌ ظاهري‌ مربع‌.

[21]. اين‌ متن‌ را آقاي‌ دكتر عقيلي‌ به‌ نويسنده‌ لطف‌ كرده‌اند كه‌ به‌ زبان‌ انگليسي‌ است‌.