چاپ کردن این صفحه

نیم‌نگاهی به نمایش «بیگانه در خانه» به کارگردانی محمد مساوات*

21 بهمن 1398
«بیگانه در خانه» «بیگانه در خانه»

گوزن‌هایی که با من دویده‌اند

شهرام خرازی‌ها (کارشناس ارشد مدیریت رسانه)

«بیگانه در خانه» بیش و پیش از آن‌که تئاتر باشد سینماست. آنچه می‌بینیم فیلم است نه نمایش. اینکه فیلم سوار بر نمایش باشد اصلاً برای تئاتر بخصوص تئاتر ایران خوب نیست. نمونه خیلی بهتر و قابل‌قبولش را پیش‌ازاین از محمد رحمانیان دیده‌ایم در «آینه‌های روبرو» که بیشتر تئاتر بود تا فیلم. در آنجا نمایش بر تصاویر متحرک سوار بود در اینجا نه. استفاده از مولتی‌مدیا در تئاتر به معنی رها کردن صحنه و کمرنگ کردن عناصر نمایشی نیست. تئاتر ایران در سال‌های اخیر با خطر میدان دادن بیش‌ازحد به مولتی‌مدیا روبروست.

«بیگانه در خانه» با طول زمانی دو ساعت نمایشی است کش‌دار و خسته‌کننده؛ از آن دسته نمایش‌هایی که تماشاگر هرچند وقت یک‌بار به موبایلش نگاه می‌کند و می‌تواند بارها چشم از صحنه (بهتر است بگویم از پرده) بردارد بی‌آنکه از داستان نمایش جا بماند. کل داستان نمایش را می‌توان در یک ساعت جمع‌وجور کرد و ریتم درستی به کار بخشید.

بخش‌هایی از نمایش مثلاً فصل اولین ورود پیرزن به خانه و مواجهه‌اش با زن مهاجر از فرط تکرار کارکرد دراماتیک خود را ازدست‌داده‌اند. در سکوت و تاریکی بردن صحنه که با شمارش معکوس ثانیه‌ها و دقایق همراه است نیز کاربرد نمایشی ندارد و قابل‌حذف است.

«بیگانه در خانه» به‌عنوان یک فیلم تجربی، اثری بحث‌برانگیز و قابل مداقه است اما به‌عنوان نمایش صحنه‌ای، اثری است بیگانه باهنر تئاتر.

ادبیات نمایش قوی است اما بخش عمده‌ای از این ادبیات در اجرا به هرز رفته است. نمادها و نشانه‌های «بیگانه در خانه» ریشه در تئاتر یونان باستان دارد. فرشته‌های بالداری که در خانه حضوری خاموش اما مؤثر دارند نماد خدایان هستند که تقدیر زن و مرد مهاجر را رقم می‌زنند؛ بیهوده نیست که پیرزن از تمام وسایل موجود در خانه فقط مجسمه فرشته‌ها و قاب عکس را با خودش می‌برد چون خانه دیگر جایگاه مناسبی برای خدایان نیست. پیرزن می‌گوید: «برای به دست آوردن هر چیزی باید اول یاد گرفت که اون چیز رو از دست داد» بنیان نمایش بر این جمله زیبا و بسیار قابل‌تأمل استوار است؛ پیرزن جعبه حاوی سر گوزن را نزد زن مهاجر به امانت می‌گذارد و از وی می‌خواهد که در جعبه را نگشاید. جعبه پیرزن قابل تشبیه به جعبه «پاندورا» است که نباید گشوده می‌شد و وقتی گشوده شد بدی و شر تمام زمین را فراگرفت. نیروی پنهان خدایان در تمام صحنه‌ها جاری است.

نمایشنامه فقط یک گره دارد (مردی به‌صورت کاربر فیک وارد رابطه مجازی با همسرش می‌شود) که متأسفانه همان یک گره هم قبل از صحنه پایانی حتی در نیمه نمایش برای شماری از تماشاگران قابل گشودن است. رویکرد آسیب شناسانه مساوات به فضای مجازی قابل‌بحث است. نمایش در بازنمایی جهان خود دچار تناقض است. مگر می‌شود در آن خانه متروک جن‌زده، نشانی از موبایل و فضای مجازی گرفت. فضاسازی کهنه نمایش با روابط مدرن کاراکترها که بر مبنای ارتباطات مجازی شکل می‌گیرد، همخوان نیست.

استحاله انسان مدرن که در پایان با تبدیل‌شدن زوج مهاجر به گوزن نشان داده می‌شود، پیام اصلی نمایش است که البته اجرای ظریف و قانع‌کننده‌ای ندارد و بیش‌ازحد رو و توی چشم زننده است. بازی‌ها بیش‌ازحد خشک و کم انعطاف‌اند و از تأثیرپذیری بی‌ربط مساوات از بازی‌های ضد کلیشه بازیگران فیلم‌ها و نمایش‌های بیضایی حکایت دارند‌. بازی اگزجره نوید محمدزاده در نقش پیرزن قابل‌قبول نیست. حرکاتش بیش ازآنچه لازم است اغراق آلود از آب درآمده است البته ایده سپردن نقش پیرزن به یک هنرپیشه مرد، ایده جالب‌توجهی است که با مفهوم الیناسیون موردنظر کارگردان مطابقت دارد.

«بیگانه در خانه» به‌عنوان یک فیلم تجربی، اثری بحث‌برانگیز و قابل مداقه است اما به‌عنوان نمایش صحنه‌ای، اثری است بیگانه باهنر تئاتر. این تئاتر نیست...

«بیگانه در خانه» بیش و پیش از آن‌که تئاتر باشد سینماست. آنچه می‌بینیم فیلم است نه نمایش. اینکه فیلم سوار بر نمایش باشد اصلاً برای تئاتر خوب نیست. نمونه خیلی بهتر و قبولش را پیش‌ازاین از مخمد رحمانیان دیده بودم در «آینه‌های روبرو» که بیشتر تئاتر بود تا فیلم و نمایش بر تصاویر متحرک سوار بود. استفاده از مولتی‌مدیا در تئاتر به معنی رها کردن صحنه و کمرنگ کردن عناصر نمایشی نیست. تئاتر ایران در سال‌های اخیر با خطر میدان دادن بیش‌ازحد به مولتی‌مدیا روبروست.«بیگانه در خانه» با طول زمانی دو ساعت نمایشی است کش‌دار و خسته‌کننده؛ از آن دسته نمایش‌هایی که تماشاگر هرچند وقت یک‌بار به موبایلش نگاه می‌کند و می‌تواند بارها چشم از صحنه (بهتر است بگویم از پرده) بردارد بی‌آنکه از داستان نمایش جا بماند. چگونه این شبه نمایش‌ها در جشنواره‌های رقابتی داوری می‌شوند؟ ملاک داوری آنچه بر پرده می‌نشیند است یا آنچه بر صحنه اجرا می‌شود؟ مگر می‌توان نمایشی را که نمایش نیست با نمایش‌های صحنه‌ای دیگر جشنواره در حوزه‌های مختلف مثل بازیگری، کارگردانی، طراحی صحنه و...مقایسه کرد؟! جایگاه نمایش «بیگانه در خانه» در سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر چیست؟

 *به بهانه حضور در سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر