چاپ کردن این صفحه

درباره فیلم «به پایان دادن چیزها فکر می‌کنم» ساخته چارلی کافمن

31 شهریور 1399
I'm Thinking Of Ending Things I'm Thinking Of Ending Things

یک فیلم فوق‌العاده

سلیس: فیلم «به پایان دادن چیزها فکر می‌کنم»، محصول جدید شبکه نتفلیکس یک درام روان‌شناختی از چارلی کافمن، کارگردان مطرح سینما با آثاری مانند «درخشش ابدی یک ذهن پاک»، «جان مالکوویچ بودن» و فیلم «اعترافات یک ذهن خطرناک» است که در آن جسی پلمونس، جسی باکلی، تونی کولت، دیوید تیولیس، گای بوید، کالبی مینفی، جیسون رالف، اشلین السی، ابی کویین و هادلی رابینسون ایفای نقش کرده‌اند.

چارلی کافمن: سال‌هاست دارم تلاش می‌کنم که بودجه متوسط به من بدهند اما موفق نمی‌شوم.

فیلم «به پایان دادن چیزها فکر می‌کنم» بر اساس نوولی به همین نام از «آئین رید» داستان دختری است که همراه با نامزد خود راهی خانه پدری می‌شود، او طی این سفر به شناخت تازه‌ای از خود می‌رسد. جسی باکلی بازیگر ایرلندی تبار نقش اصلی این فیلم را بازی می‌کند؛ از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به «تابو»، «چرنوبیل»، «جودی» اشاره کرد.

چارلی کافمن پس از خواندن کتاب به آن علاقه‌مند شد. او می‌گوید: «من دنبال خواندن کتابی بودم که بتوانم به فیلم تبدیل کنم؛ و این کتاب ماهیت سورئال و غیرعقلانی داشت که برایم جذاب جلوه کرد؛ اما کتاب کم‌حجم بود. بیشتر رویدادها کم‌وبیش در ماشین و مزرعه اتفاق می‌افتد. با خودم گفتم که بودجه زیادی فیلم نمی‌خواهد. من در موقعیتی قرار نداشتم که بتوانم بودجه هنگفت برای پروژه‌ای دریافت کنم. سال‌هاست دارم تلاش می‌کنم که بودجه متوسط به من بدهند اما موفق نمی‌شوم. من ماهیت محدود کتاب را که چالش‌هایی را به وجود آورد، دوست داشتم.»

معمولاً از «چارلی کافمن» به‌عنوان یکی از برترین فیلم‌نامه نویسان تاریخ سینما یاد می‌کنند. او برنده جوایز معتبر زیادی ازجمله اسکار، بفتا و گلدن گلوب شده است.

 

فیلم به طرز دیوانه کننده‌ای خوب است.

قصه‌ی همه امیدها و دل‌خوشی‌ها

نزهت بادی

این، فیلمی است برای آن‌ها که جوانی‌شان را پشت سر گذاشته‌اند و وقتی خود را می‌بینند، با آدمی خسته و غمگین و پرحسرت با عمری پر از رؤیاهای نرسیده مواجه می‌شوند که گویی هرگز زندگی نکرده‌اند.

جیک یکی از آن‌هاست که حالا در پیری نمی‌تواند با وضعیت غم‌انگیزی که از خود می‌بیند، کنار بیاید و همه‌چیزی که از زندگی‌اش به یاد می‌آورد، پر از ضعف و اشتباه و انزوا و طردشدگی و سرکوب است. ولی تفاوت او با بقیه در این است که شانس این را دارد که یکی از شخصیت‌های چارلی کافمن باشد و بتواند زمان را دگرگون کند و ایده‌های خیالی‌اش را جایگزین ماجراهای واقعی کند و زن محبوب هرگز نداشته‌اش را در ذهنش احضار کند تا با او سفری عاشقانه هرچند فراواقعی و سورئال را بیاغازد و از زاویه دید او، روایت تازه‌ای از زندگی خود را بسازد و با تعریف عمر رفته‌اش از زبان معشوق به شخصیتی خواستنی و ایده ال برسد که مورد تحسین قرار بگیرد و به همه رویاهاش دست بیابد.

این فیلم نه‌تنها یک اثر عجیب‌وغریب و ناامیدکننده محسوب می‌شود، بلکه یک اثر فوق‌العاده ناامیدکننده است.

اما او نمی‌داند که زندگی حتی در جهان خیالی نیز دشواری اندوهناک خود را دارد و از لابه‌لای همان نسخه ساختگی آرمانی هم زخم‌ها و سرخوردگی‌ها و رنجوری‌ها و تروماها سر بیرون می‌آورد و دوباره آدمی را با تنهایی بی‌پایانش روبرو می‌سازد. دخترک معشوقی که مدام در میانه لحظات عاشقانه‌اش با جیک به پایان دادن رابطه‌اش فکر می‌کند، ما به ازایی از خود اوست که می‌داند همه امیدها و دل‌خوشی‌هایی که از بهتر شدن اوضاع می‌گوید، دروغی بیش نیست.

در زمانه‌ای که روزبه‌روز دنیا بیشتر به سمت تباهی می‌رود، بدبینی و تلخ اندیشی چارلی کافمن که حتی رستگاری در رؤیا را نیز مخدوش می‌کند، اتفاقاً درک عمیق‌تری از زندگی را برایمان ممکن می‌کند و به یادمان می‌آورد که در انتها آنچه از این زندگی طولانی و سخت برایمان به‌جا می‌ماند و به عمر ازدست‌رفته‌مان معنا می‌بخشد، همان لحظات ساده اما لذت بخشی است که در آن‌ها واقعاً زندگی کرده‌ایم.

فرقی ندارد در واقعیت باشد یا رؤیا و اصلاً آن را تجربه کرده‌ایم یا خیالش را در ذهن ساخته‌ایم. مهم این است که آن لحظه کوچک اما باارزش را با تمام وجود دریابیم و برای خود حفظ کنیم و وقتی پس از سال‌ها به خودمان در آن لحظه می‌نگریم، حس کنیم چقدر خوشبخت بودیم. حتی اگر آن لحظه، بوسه‌ای باشد که شاید هرگز اتفاق نیفتد...

 

فریب‌کارانه و کمی هم دیوانه کننده. اصالت غیرقابل انعطافِ کافمن همیشه مورد استقبال قرارگرفته می‌شود؛ اما برای این فیلم باید زمان بیشتری را قرار دهید.

گزیده‌ای از نقدهای منتشرشده درباره «به پایان دادن چیزها فکر می‌کنم»

پیتر بردشاو (گاردین)

چارلی کافمن با ساخت این فیلم جدید خود باری دیگر ثابت کرد که اگر شما می‌خواهید احساس کنید که بارها و بارها در یک کابوس ترسناک و فاجعه‌بار گیر افتاده‌اید... خب، این فرد کاملاً برای شما مناسب است.

ریچارد روپر (شیکاگو سان تایمز)

فیلم به طرز دیوانه کننده‌ای خوب است.

مایکل فیلیپس (شیکاگو تریبون)

این فیلم خسته‌کننده است. البته من خیلی خوشحال هستم که کافمن، خیلی راحت همان کتابی را که نوشته‌شده بود، فیلم‌برداری نکرد و نساخت. بازیگران این فیلم دیگر نمی‌توانستند بهتر از این عمل کنند؛ آن‌هم به خاطر سیستم عصبی این جهان.

کلینت ورثینگتون (کانسیکوئنس آو ساوند)

بااینکه دو دیدگاه در این فیلم وجود دارد، اما من به خاطر تراکم خودکار، احساسات آن نسبت به مرگ و گذر عمر وجود دارد و همچنین تغییرات گذشته، با هر خط از دیالوگ یا تصاویر خاص تحت تأثیر قرار می‌گرفتم.

فیلم یک اثر دلهره‌آور و روان‌شناختی نسبتاً ناخوشایند و عجیب است که سرانجام اصلاً نمی‌تواند به‌عنوان یک کلِ قابل‌فهم و منسجم جمع شود.

ای. ای. داود (ای وی کلاب)

تا پایان این فیلم عجیب‌وغریب که احتمالاً غیرقابل انعطاف‌ترین و نابود‌کننده‌ترین اثر این کارگردان است و واقعاً هم حرفی برای گفتن دارد، ما تضمین نمی‌کنیم جهانی که این فیلم توصیف می‌کند، خارج از ذهن کسی وجود داشته باشد.

استیو پاند (وارپ)

اگر شما قصد دارید که پیش از مطالعه کتاب، این فیلم را تماشا کنید، ممکن است سردرگم شوید و اصلاً برای شما معنی خاصی نداشته باشد؛ اگر هم کتاب را مطالعه کردید، ممکن است به این نتیجه برسید که کافمن برای فیلم خود وارد مسیرهایی شده که رید هیچ‌وقت این کار را انجام نداده بود؛ اما اینکه ببینیم خودمان چه کسی هستیم و اینکه دیگران چطور به هویت ما پی می‌برند، بسیار سرگرم‌کننده است. علاوه بر این، این فیلم خیلی از وسواس‌های قدیمی کافمن را به روشی که بسیار تازه و عجیب است، به تصویر می‌کشد.

کریس آگار (اسکرین رنت)

فیلم یک اثر دلهره‌آور و روان‌شناختی نسبتاً ناخوشایند و عجیب است که سرانجام اصلاً نمی‌تواند به‌عنوان یک کلِ قابل‌فهم و منسجم جمع شود.

جان نوگنت (امپایر)

فریب‌کارانه، گیج‌کننده و کمی هم دیوانه کننده. اصالت غیرقابل انعطافِ کافمن همیشه مورد استقبال قرارگرفته می‌شود؛ اما شما برای این فیلم باید زمان بیشتری را قرار دهید که به درون شما نفوذ کند.

اوون گلیبرمن (ورایتی)

این فیلم نه‌تنها یک اثر عجیب‌وغریب و ناامیدکننده محسوب می‌شود، بلکه یک اثر فوق‌العاده ناامیدکننده است.