گزارشی از برگزاری جشنواره «شب‌های تاریک» 2017

14 آذر 1396

شهر تالین پایتخت استونی، شهری نه‌چندان دور از قطب شمال، حالا نزد اهالی سینما به شناخته‌شده‌ترین شهر این منطقه از جهان بدل شده؛ با جشنواره‌ای به نام «شب‌های تاریک» (اشاره به شب‌های طولانی این منطقه در این وقت سال) که از جشنواره‌ای کوچک به یکی از پانزده جشنواره گروه الف جهان بدل شده و امسال بیست و یکمین دوره خود را با حضور هزار و سیصد میهمان از کشورهای مختلف جهان جشن گرفت.

سینمای ایران

سینمای ایران سال پیش با چند جایزه در بخش‌های مختلف جشنواره، حضور موفقی داشت، امسال هم باآنکه فیلم ایرانی بخش مسابقه جایزه‌ای نصیب نبرد، اما پنج سینماگر ایرانی در بخش‌های مختلف این جشنواره حضور موفقی داشتند. مدیر جشنواره، تینا لاک، خود را «متخصص» سینمای ایران می‌داند و فیلم‌های ایرانی جشنواره را خودش از بین ده‌ها فیلمی که هرسال از سینمای ایران می‌بیند انتخاب می‌کند. فیلم‌های ایرانی‌ای که در تالین به نمایش درمی‌آیند، معمولاً اولین نمایش جهانی- یا اولین نمایش اروپایی- خود را تجربه می‌کنند و غالباً با دیگر فیلم‌های ایرانی جشنواره‌های دیگر تفاوت دارند.

ازاین‌رو حضور فیلمی از فریدون جیرانی در بخش مسابقه در وهله اول می‌تواند تعجب‌برانگیز باشد، به‌ویژه که جیرانی طی سال‌ها با سینمای جشنواره پسند ایران مخالفت کرده و از حضور برخی فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های مختلف دل‌خوشی نداشته است. «خفگی» تازه‌ترین فیلم او، تلاشی است برای بازگشت به سینمای کلاسیک- یک فیلم سیاه‌وسفید جنایی که از ساموئل خاچیکیان تا آلفرد هیچکاک را به یاد می‌آورد- که درعین‌حال شباهت‌های زیادی به فیلم‌های اولیه او نظیر «قرمز» دارد. فیلم دقت سازنده را در خلق میزانسن‌های کلاسیک به نمایش می‌گذارد، اما درنهایت از سطح فراتر نمی‌رود.

«نگار» ساخته رامبد جوان هم شباهتی به سینمای غالب ایران ندارد؛ نه فیلمی چندان جشنواره پسند است و نه فیلمی با مختصات سینمای گیشه. جوان که به ساخت فیلم‌های کمدی شهره است و کارش را هم با بازی در نقش‌های کمدی آغاز کرده، در این فیلم دست به تلاشی غریب می‌زند تا جهان واقعی را با رؤیا و خیال پیوند بزند و قصه‌ای فراواقعگرایانه را در فضای امروز تهران روایت کند؛ با یک شخصیت اصلی زن محوری که مجبور است یک‌تنه در برابر فساد اطرافش بایستد و انتقام پدرش را بگیرد (در بخش‌هایی شبیه به فیلم «سگ‌کشی» بهرام بیضایی). این فیلم تجربه‌ای است تازه در سینمای ایران که با اندکی دقت بیشتر در کارگردانی- به‌ویژه درصحنه‌های زدوخورد و تصادف- می‌توانست فیلم ماندگارتری باشد.

«خانه» (او)، اولین ساخته اصغر یوسفی‌نژاد که به زبان ترکی و در تبریز ساخته‌شده - و جایزه اول جشنواره بین‌المللی فیلم فجر امسال را از آن خودکرده- فیلم متفاوت دیگری است از سینمای ایران که به‌تمامی در یک‌خانه می‌گذرد؛ با دوربینی بی‌تاب که شخصیت‌های مختلف را تعقیب می‌کند تا سرنوشت جسد پدری که تازه درگذشته مشخص شود. هر شخصیت به نماینده‌ای از جامعه تودرتو و پیچیده ایران بدل می‌شود و مذهب - به‌عنوان عاملی برای تزویر و ریا- شخصیت‌های مختلف را به هم پیوند می‌زند؛ اما افسوس که تکیه بیش‌ازحد بر گفتار و دیالوگ‌های بی‌شمار فیلم اجازه نفس کشیدن را به تماشاگر نمی‌دهد و تماشای فیلم را مشکل می‌کند.

«ملی و راه‌های نرفته‌اش» تازه‌ترین ساخته تهمینه میلانی هم ادامه‌ای است بر آثار این فیلم‌ساز زن که با فیلم‌هایی چون «دو زن» به اوج رسید و در ادامه، فیلم‌های مختلفی با موضوع زنان و خشونت خانگی به کارنامه خود افزود. میلانی در جلسه پرسش و پاسخ با تماشاگران هم تأکید کرد که «ضد مرد» نیست و هیچ‌وقت خودش خشونت خانگی را تجربه نکرده، اما فیلم به دلیل ساختارش گاه تماشاگر را با این برداشت روبرو می‌کند که تمام مردان فیلم (از شوهر بیماری که نام بیماری‌اش را «غیرت» می‌گذارد تا پدر و برادری بی‌تفاوت که راه را برای ادامه رنج کشیدن زن مهیا می‌کنند؛ البته به‌استثنای برادر جوان‌تر که کاری از دستش برنمی‌آید) ضد زن هستند و ارزشی برای زنان قائل نیستند.

شیرین نشاط تنها سینماگر ایرانی خارج از کشور است که تازه‌ترین فیلمش «در جست‌وجوی ‌ام کلثوم» در جشنواره تالین نمایش داده شد؛ فیلمی که اول‌بار در جشنواره ونیز امسال نمایش داشت، اما نتوانست موفقیت فیلم اول این فیلم‌ساز- «زنان بدون مردان»- را تکرار کند؛ تلاشی شخصی برای روایت فیلم‌سازی که در مصر در حال ساخت فیلمی درباره اسطوره آواز جهان عرب است و مشکلات مختلفی را تجربه می‌کند.

بخش مسابقه

بخش مسابقه جشنواره امسال طبق معمول میزبان فیلم‌هایی بود باکیفیت‌های مختلف و حتی متضاد؛ از فیلم‌های دیدنی‌ای چون «چیزی مفید» ساخته پلین ازمر از ترکیه تا فیلم‌هایی بی‌ارزش که حتی تعجب تماشاگران را برانگیخت نظیر فیلم «به‌تازگی مجرد» ساخته آدام کریستین کلارک از آمریکا، با زاویه دیدی به‌شدت خودخواهانه و ضد زن و تصاویری بسیار آماتوری.

برنده جایزه اول جشنواره امسال فیلمی بود از قرقیزستان با نام «حادثه شبانه» ساخته تمیربک بیرنظرف که داستان پیرمردی تنها را روایت می‌کند که شبی در راه انتقام‌جویی از فاسق همسرش، با دختری زیبا تصادف می‌کند و او را برای مراقبت به خانه می‌برد. فیلم ساخت چندان شسته‌رفته‌ای ندارد، امانگاه انسانی فیلم به مضمون عشق و پایان نه‌چندان قابل حدس آن، می‌تواند تماشاگر را درگیر فضایی کاملاً محلی کند که در آن تنهایی آدم‌ها مسئله اصلی‌تری است تا فقرشان.

اما شاید دیدنی‌ترین فیلم بخش مسابقه - که تنها جایزه فیلم‌برداری و موسیقی را نصیب برد- فیلمی بود محصول مشترک استونی و لیتوانی ساخته سولو کیدوس، فیلم‌سازی که هرچند سال یک‌بار فیلم می‌سازد و وسواس غریبی را در تصویرپردازی به نمایش می‌گذارد؛ یک فیلم سه‌بخشی با یک قهرمان زن که در سه بخش با سه زمان مختلف اتفاق می‌افتد، اما به شکلی مبتنی بر تناسخ، شخصیت‌های تکرارشونده‌اش در بخش آخر به طرز ظریفی با هم ارتباط می‌یابند تا قصه عاشقانه اسطوره‌ای را در زمان‌های گوناگون با سرنوشت یک زن پیوند بزنند.