از اینکه فیلم در یکجاهایی بانمکتر از «آینهبغل» درآمده، از اینکه بههرحال جسارتی کرده و یه سوزنی هم به جریان ژن خوب و جوالدوزی هم به مسائل روز و جریانهای فاسد شبهمذهبی زده، خوب است و برای کارگردانش در این جنس از فیلمهای طنز، قدمی به جلو محسوب شود؛ اما اینها مسئله کیست؟ تماشاگر؟!
تماشاگر که از این چیزها خیلی جلوتر است. امروزه داستان طوری شده که تلویزیون رسمی کشور گوی سبقت از تلویزیونهای رقیب گرفته و هرروز با نقدهای کوبشگر، جریانهای فاسد را افشا میکند و اصلاً بدون پردهپوشی دادگاه ایشان را هم نشان میدهد. از این نظر، آیا فیلم حرفی برای گفتن دارد؟ من که میگم ندارد. میماند یکچیز که فیلم باید بتواند «فیلم» شود و حداقل برای مدتی محدود خارج از سالن سینما در ذهن و یاد بینندهاش زنده بماند.
فیلمهای اینطوری یکبارمصرفاند و در یاد هیچکس نمیمانند! چرا؟ چون همهچیز را تبدیل میکنند به «کاریکاتور» ی از موضوعات جدی! حاجی میشود آن بدبختی که از زور بیپولی، رسیده است بهجایی که محترمانه دارد خون ملت را میمکد، آنیکی با ۴ تا دختر طاق و جفت میخواهد بمیرد و زنش هفتقلم آرایش دارد و به رحمان هم نمیخورد که اینقدر ابله باشد و نفهمد که ... کاسپین میشود جاسمین و خلاصه این خط را بگیر و بیا ...، همهچیز پوچ و توخالی؛ نه آبزورد!
مته به خشخاش نمیگذارم، بله درک میکنم که همه این مسخرهبازیها برای خنده گرفتن است، اما منطق روایی و خلق شخصیت و پایبندی به اصول دراماتیک و خلق جهان در فیلم هم جزو سینماست؛ اینها که فراموش شود از فیلم به مفهوم یک کالای هنری چه میماند جز کاریکاتور؟! اتفاقاً یکی از سکانسهای جالب فیلم، مباحثه درباره فیلم «فروشنده» است که کاملاً یک موقعیت کمیک جدی به وجود میآورد و برای لحظاتی از ابتذال ساختاری جاری، دورمان میکند. دلیل پدید آمدن این صحنه کمیک، دقیقاً تکیه دادن به یک فیلم جدی است، آیا تاکنون کسی پیداشده رفرنسی اینطور دقیق مثلاً به یکی از فیلمهای منوچهر هادی بدهد؟! این کلیدی مهم است، کارگردان باید دقت کند که چه میسازد. گلزار هشت جلسه فیلمبرداری داشته و خدا تومن گرفته، مدیری هم چند جلسه و خدا تومن! برای اینکه بفهمیم فیلم تجاری بیبینه یعنی چه؟ کافی است به همین حضورهای تزئینی و ناچیز و ناموفق به مفهوم هنریاش توجه کنیم. البته فیلم و تهیهکننده و بازیگر به مقصودشان رسیدهاند.
فیلمهای کمدیتان را جدی بسازید، مخاطب را جدی بگیرید چون شما در کار فرهنگی هستید. بگذارید ملت یکبار هم به شما رفرنس بدهند، از زدن بر طبل بیعاری هنری و چرخ کردن هزاربارهٔ شبه تفاوتهای طبقاتی خسته نشدید؟ آیا نشان دادن خوشگذرانی مقوایی بالاشهریها، گلزار در نقش پولدار، لامبورگینی و خانه اعیانی و مدیری در نقش حاجی زالوصفت و مکرر کردن یک کلمه؛ «هجمه» و حدقه کردن چشم تماشاگر و غیره و ذالک نامش فیلمسازی است و ارضایتان میکند؟ والله که این کلیشهها خیلی خز شدهاند! نچسب و قلابیاند، حتی اگر رکورد فروش را بشکنند و تماشاگر را در سالن دوباره به پوزخند و یا خنده بیندازند.
رضا درستکار
یک فیلم متوسط رو به پایین
«رحمان ۱۴۰۰» را در ادامه روند کاری منوچهر هادی میتوان یک فیلم متوسط رو به پایین در نظر گرفت! اثری که بیش از اتکا بر قصه و استفاده از ظرفیتهای پروداکشنی سینما، بر مبنای خلق معدود موقعیتهای کمیک و خنداندن مخاطب از طریق همین تک موقعیتهای کمیک پیش میرود.
روندی که روایت یک قصه منسجم و چفت و بست دار کمترین نقش را در آن دارد و «منوچهر هادی» در چند اثر سینمایی متأخر خود عموماً به استفاده از آن متوسل شده است؛ اما نکته دومی که میتوان در ارتباط با این فیلم گفت حجم بالای استفاده از شوخیهای جنسی در آن است! شوخیهایی که جلوتر از فیلمی همچون «هزارپا» که بخش عمدهای از بار کمدی اثر حول شوخیهای جنسی کلامی میچرخید، این بار با اصرار بر استفاده از شوخیهای جنسی فیزیکال به شکلی عریانتر بیان میشود و از این نظر ابتذال «رحمان ۱۴۰۰» را باید یک پله بالاتر از فیلمهایی همچون «هزارپا» دانست.
«رحمان ۱۴۰۰» نهفقط از منظر عدم ارائه یک قصه منسجم و پرکشش بلکه از منظر استفاده از عناصر تبلیغاتی فیلم نیز بهنوعی دچار غش در معاملهشده است! آنچنانکه باوجود پیشروی قصه فیلم بر مبنای ۳ شخصیتی که یکتا ناصر، سعید آقاخانی و بهرام افشاری ایفاگر نقش آنها هستند، در مواد تبلیغاتی فیلم بیش از همه بر حضور «مهران مدیری» و «محمدرضا گلزار» تأکید شده است؛ این در حالی است که مجموع نقشآفرینی این دو چهره در فیلم کمتر از چند دقیقه است.
منوچهر هادی در «رحمان ۱۴۰۰» هم همچون اثر قبلیاش «آینهبغل» دست بر موضوع اختلاف طبقاتی گذاشته و در این میان نقدی بر رفتارهای عجیب و خارج از عرف طبقه مرفه نیز دارد. علاوه بر این گریزهای گاهوبیگاه قصه اثر به برخی اتفاقات سیاسی و اجتماعی روز همچون حاشیههای ایجادشده بهواسطه موسسه مالی کاسپین و موضوع «ژن خوب»، باعث شده فیلم در پوسته ظاهری خود پیوند عمیقتری با موضوعات روز برقرار کند، هرچند با نگاهی عمیقتر میتوان به عدم شناخت و فهم درست فیلمساز از ابعاد مختلف مسئله «شکاف طبقاتی» و نکات مرتبط با آن پی برد؛ موضوعی که به نظر میرسد با استفاده از مشاورههایی نظری پیش از نگارش سناریوی اثر تا حدود زیادی قابلحل بود اما درنهایت محقق نشده است.
میکائیل دیانی/وطن امروز
رحمان ۱۴۰۰
کارگردان:منوچهر هادی، مدیرفیلمبرداری: مرتضی هدایی، تدوین: موحد شادرو، موسیقی: بابک زرین، بازيگران: محمدرضا گلزار، سعید آقاخانی، یکتا ناصر، غلامرضا نیکخواه، ساره بیات، بهرام افشاری و با حضور مهران مدیری، تهیه کننده: علی سرتیپی