نقد فیلم «دوزخ» ساخته ران هاوارد

23 آبان 1395

سلیس: همکاری دوباره تام هنکس و ران هاوارد در سومین قسمت از سری فیلم‌های «کد داوینچی» برای تماشاگران سینمای آمریکا چندان خوشایند نبود و «دوزخ»در نخستین هفته اکران در آمریکا فروشی ناامیدکننده داشت.

«دوزخ» سومین فیلمی است که تیم «برایان گری‌زر»، تهیه‌کننده، «ران هاوارد» کارگردان و «تام هنکس» بازیگر، بر اساس کتابی پرفروش از «دن براون» نویسنده‌انگلیسی، تحویل می‌دهند که در آن، «هنکس» بار دیگر در نقش «رابرت لنگدن»، استاد تاریخ هنر و رمزشناسی دانشگاه هاروارد، تحقیقات پیچیده‌ای را در جستجوی سرنخ‌های یک توطئه مرگبار برای نابود کردن نوع بشر باهدف نجات محیط‌زیست دنبال می‌کند.«دوزخ» اثر دانته، یکی از چندین اثر کلاسیک هنری و ادبی است که در فیلم «دوزخ» سرنخ‌ها را در خود پنهان کرده‌اند. «رابرت لنگدن» همان شخصیت افسانه‌ای است که در دو فیلم قبلی، «رمز داوینچی» و «فرشتگان و شیاطین»، موزه لوور و پس‌کوچه‌های واتیکان و شهرهای دیگر اروپا را در هم نوردید.

آینده به‌جای گذشته

روی فرش قرمزی که شرکت سونی، تولیدکننده و پخش‌کننده فیلم، اخیراً در لس‌آنجلس گسترده بود، «تام هنکس» می‌گوید: «در فیلم‌های قبلی، مواردی از الهیات یا تاریخ علوم مطرح بود که‌هزارها بلکه میلیون‌ها سال قدمت داشتند؛ اما در فیلم جدید، سروکار ما با آینده است.» هنکس به موضوع فیلم اشاره دارد که هشداری است درباره تأثیر افزایش جمعیت کره زمین‌بر محیط‌زیست. او می‌گوید: «دو دوتا می‌شود چهارتا، ولی به‌زودی، چهارتاها به‌قدری زیاد خواهند شد که جا برای زندگی روی این کره باقی نمی‌ماند.» هنکس می‌گوید البته این فیلم، فقط این موضوع را مطرح می‌کند، به‌اضافه عامل تفریح، چون سینما باید سرگرم‌کننده باشد.

اما فیلم «دوزخ» با واکنش متفاوت منتقدان مواجه شده است، آن‌ها فیلم جدید را هم مثل دو فیلم قبلی، به کاتالوگ مسافرتی برای خانواده‌های مرفه تشبیه کرده‌اند. داستان هیجانی- حادثه‌ای با هشداری درباره خطر افزایش جمعیت برای محیط‌زیست، در این سفر توریستی به جاذبه‌های خوش‌منظره‌اروپا تنیده شده و مثل دو فیلم قبلی، زن جوان و باهوشی، «رابرت لنگدن» را همراهی می‌کند، این بار، «سی‌یانا» پزشک جوانی است، با بازی «فیلیستی جونز»، از هنرپیشه‌های مطرح روزگار که در فیلم «جنگ ستارگان» جدید هم نقش عمده‌ای دارد. «سی‌ینا» نخستین کسی است که «لنگدن» بعد از بیدار شدن از اغما، روی تخت بیمارستان در فلورانس، ایتالیا، جلوی چشم خود می‌بیند. او اول باید ببیند کجاست و چرا کارش به این بیمارستان کشیده شده، ولی قبل از اینکه تحقیق را شروع کند، هدف تیراندازی یک مهاجم به بیمارستان قرار می‌گیرد و طبعاً، همراه با پزشک، راهی آپارتمان او می‌شود.

در پیچش‌های بی‌شمار قصه، در فیلم نسبت به کتاب، تفاوت‌هایی هست که خوانندگان کتاب، سریع متوجه آن‌ها می‌شوند. «ران هاوارد» کارگردان فیلم می‌گوید سعی کرده داستان را سینمائی بکند، نکته‌ای که نویسنده هم خوب درک می‌کرد و حتی در شکل بخشیدن به آن، کمک کرد. وی می‌گوید رمان «دن براون» بافکرهای گاه پیچیده‌ای سروکار دارد، درحالی‌که فیلم قرار بود حادثه‌ای - هیجانی باشد؛ بنابراین، روح کتاب، خط داستان و شخصیت‌ها حفظ‌شده‌اند، ولی تغییرهایی لازم داشتند. خوانندگان کتاب‌های «دن براون» زیاد از تغییر آن‌ها در فیلم، شاکی نیستند. به قول منتقد هالیوود ریپورتر، یا آن‌ها اعتراضی نکرده‌اند، یا سینماگران اهمیت زیادی برای نظر آن‌ها قائل نیستند، چون هر چه باشد، اینجا صحبت از تغییر در کار نویسنده‌ای در سطح «دیکنز» یا «سروانتس» مطرح نیست. از سوی دیگر، تغییرات قصه، احتمالاً خوانندگان کتاب را هدف گرفته‌اند به این امید که از دیدن چیزهای تازه در داستان آشنا، سر شوق بیایند.

متمولین رادیکال

تبهکار اصلی فیلم، یک میلیاردر جوان است، به نام «برتراند زوبریس» با بازی «بن فاستر» که در آغاز فیلم، شاهد سخنرانی او هستیم درباره خطر افرایش جمعیت برای محیط‌زیست و بعد از گشتی روی سنگفرش‌های زیبای کوچه‌های تاریخی فلورانس، با سقوط از روی برج زنگ کلیسای مرکزی شهر، کشته می‌شود. هنکس و دکترش، «سی‌یانا» با بازی «فیلیسیتی جونز» بعد از جستجویی که ما را از واتیکان و رم تا خرابه‌های باستانی استانبول، می‌کشاند، متوجه می‌شوند که این میلیاردر و هوادارهای سرسخت محیط‌زیست، تنها راه نجات کره زمین را از میان برداشتن دشمن اصلی محیط‌زیست، یعنی نوع بشر می‌دانند و برای نابود کردن میلیاردها انسان، ویروسی را آماده پخش کرده‌اند. ازاین‌جهت، فیلم «دوزخ» هم به سبک خودش، فلسفه‌ای را که در فیلم‌های پرفروش اخیر شاهد بودیم، دنبال می‌کند، یعنی تبهکاران اصلی در فیلم‌های روزگار ما، میلیاردرهای «دات کام» و متولیان اینترنت هستند که ثروتشان را خرج افکار افراطی لیبرال خود می‌کنند.

در فیلم «کینگزمن» با شرکت «کالین فیرث» این نقش را «سموئل آل. جکسن» بازی می‌کرد، او هم می‌خواست محیط‌زیست را با نابود کردن بشریت، نجات بدهد. به قول نویسنده «نوآ گیتل» در ماهنامه آتلانتیک، جای تروریست‌های بین‌المللی در فیلم‌های دهه قبل را حالا میلیاردرهای آمریکائی گرفته‌اند. اما در فیلم «دوزخ» تبهکارهای دیگری هم هستند که سر راه تحقیق «رابرت لندگدن» سنگ می‌اندازند، مثلاً شرکت امنیتی بین‌المللی که بازیگر «عمران خان» ریاستش را بر عهد دارد، سازمان مخفی جهانی، شبیه به‌آنچه در فیلم جدید جیمزباند، «روح» دیدیم و همچنین در فیلم «مأموریت غیرممکن: دولت یاغی».

پرفروش

ناظران حرفه‌ای عقیده دارند که فیلم «دوزخ» به‌زودی یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال خواهد شد؟ این پیش‌بینی را در نشریه‌های تخصصی ازجمله ورایتی می‌خوانیم.«دوزخ»، هم لذت حل معمائی پییچیده از طریق دانش نیمچه واقعی و نیمچه ساختگی این استاد خیالی دانشگاه‌هاروارد را به تماشاگر می‌دهد، هم سفری است مثل تورهای دوهفته‌ای بازنشسته‌ها به موزه‌ها و ساختمانهای تاریخی در اروپا. دست آخر، پیام فیلم، برای مخاطب بزرگسال اش این است که به آدمهای زیر ۳۵ سال نمی‌شود اعتماد کرد، به خصوص به آن‌ها که در کارکردن با تکنولوژی جدید مثل آیفون یا جی پی اس ماشین، مشکل ندارند. «گای لاج» منتقد «ورایتی» معتقد است که هارواد، این فیلم را به سبک فیلم‌های حادثه‌ای- هیجانی دهه ۱۹۹۰ ساخته، آغشته به هاله‌ای به رنگ نوستالژیک زرد. این منتقد، زیبایی‌شناسی «دوزخ» را یادآور فیلم‌های مثل «آخر روزگار» با شرکت «شوارتزنگر» یا فیلم «داغ ننگ» با شرکت «پاتریشیا آرکت» می‌داند که آن‌هم یک فیلم هیجانیحادثه‌ای بود با زاویه مذهبی. از دید او، مرگ میلیاردر «برتران زوبیست» با سقوط از برج کلیسا در فلورانس، اشاره مستقیمی است به فیلم «سرگیجه» هیچکاک.

سایمون پری، منتقد EW نوشته جاذبه اصلی «دوزخ» در فصل‌های آغازین است، آشنایی شخصیت هنکس باشخصیت «فیلیستی جونز». ضرباهنگ سریع فیلم و عبور از مناظر شهرهای اروپا، به مجموعه سینمائی «بورن» هم شبیه است، هرچند زدوخوردها و تعقیب و گریزهای فیلم‌های «بورن» در «دوزخ» نیست؛ اما چرخش‌های قصه، تماشاگر را دنبال خود می‌کشند، به‌خصوص اگر تماشاگر، کتاب «براون» را نخوانده باشد. «تاد مککارتی» منتقد «هالیوود ریپورتر» فیلم «دوزخ» را به یک همبرگر سینمائی تشبیه کرده که لایه‌لایه، گوشت و پنیر و سبزی را روی‌هم چیده، آغشته به سس خوش‌مزه‌ای که موسیقی «هانس زیمر» تأمین می‌کند، با این تفاوت که این، همبرگری است که ازنظر فرهنگی، نسبت به فیلم‌های حادثه‌ای مشابه، غذائی بیشتری دارد، هرچند که مثل آن‌ها، پر است از چربی‌های مضر، پرکالری و چاق‌کننده.

و اکنون پس از نمایش عمومی

با یک نگاه به بازیگران فیلم «دوزخ» و پیشینه سری فیلم‌های «کد داوینچی» هر کارشناسی در دنیای سینما فروش بالایی برای افتتاحیه این فیلم در آمریکا پیش‌بینی می‌کرد اما تماشاگران آمریکایی نظر دیگری داشتند و این فیلم در نخستین هفته اکران در بیش از سه هزار سالن سینما تنها ۱۵ میلیون دلار فروخت و از این نظر مایه شگفتی شد.

فروش پایین «دوزخ»‌ در حالی رقم خورد که هم‌زمان با اکران این فیلم اثر تازه دیگری به‌صورت گسترده در آمریکایی شمالی اکران نشد و «دوزخ» از این لحاظ بی‌رقیب بود اما بازهم رقابت را به کمدی ترسناک «هالووین مادآ»واگذار کرد که در دومین هفته اکران در دو هزار سالن سینما ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلارفروش داشت.فروش کم سومین قسمت از سری فیلم‌های «کد داوینچی» نمونه تازه‌ای از بی‌توجهی تماشاگران آمریکایی به ساخت دنباله‌های سینمایی است. این فیلم علاوه بر این ادامه‌ای است بر شکست‌های پیاپی ران هاوارد در گیشه که آخرین بار با فیلم پرهزینه «در قلب دریا» محصول سال ۲۰۱۵ رقم خورد.البته «دوزخ» برخلاف آمریکا در باقی کشورهای جهان تماشاگران را به سینما کشانده و از زمان اکران تاکنون بیش از ۱۳۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در سینماهای این کشورها فروش داشته است. این فیلم در چین نیز تازه اکران شده و با ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلارفروش در صدر گیشه سینمای دومین بازار بزرگ سینمای جهان ایستاده است.

 جاش گرین‌استاین رئیس بخش اکران و بازاریابی جهانی سونی یکشنبه درباره فروش پایین «دوزخ» در آمریکا گفت: «فروش افتتاحیه فیلم در آمریکا ناامیدکننده بود، اما عملکرد فیلم در گیشه جهانی مایه خشنودی ماستسونی فیلم «دوزخ» به کارگردانی ران هاوارد را در بازارهای جهانی زودتر اکران کرد تا از اکران هم‌زمان فیلم با فیلم «دکتر استرنج» محصول مشترک دیزنی و مارول جلوگیری کند. «دکتر استرنج» در چند کشور اکران شده و در مدت کوتاهی در این بازارها به فروش چشمگیر ۸۶ میلیون دلار دست پیداکرده است. این فیلم از چهارم نوامبر در آمریکا اکران می‌شود.