نگاهی به فيلم «آن شب» ساخته كوروش آهاری

11 اسفند 1399
«آن شب» «آن شب»

يك فیلم خوش‌ساخت درباره پيامد گناه

شادي حاجي مشهدي

نخستين فيلم بلند كوروش آهاری تجربه دشواري به لحاظ اجرا و داستان‌پردازي است. فيلمي در ژانر وحشت كه يك سر و گردن از نمونه‌هاي کم شمار این‌گونه مهجور در سينماي ايران بالاتر است.

«آن شب» - محصول مشترك ايران و امريكا- قصه خود را با رويكردي فلسفي- اخلاقي اما در قالب استاندارد فيلم‌های هارور به شكلي رازآلود و معمايي روايت مي‌كند. مهم‌ترين ويژگي اين اثر تلفيق رويكرد چندوجهی قصه با فضاسازي پر تعليق آن است.

نخستين فيلم بلند كوروش آهاري تجربه دشواري به لحاظ اجرا و داستان‌پردازي است.

كد‌گذاري‌ها و نمادهاي به‌کاررفته در آن شب، روند خلق درام و ايجاد موقعيت‌هاي ترسناك و كنجكاوي‌ بر‌انگيز آن را با يك سير تناوبي شكل مي‌دهند. به اين شكل كه ابتدا رويدادهايي كه يكي پس از ديگري و به‌تناوب رخ مي‌دهند، مشكوك و عجيب به نظر مي‌آيند اما رفته‌رفته با كشف رمز و رازها بر رعب و وحشت فيلم نيز افزوده مي‌شود.
جمله‌اي ابتدا روي صفحه نقش مي‌بندد كه براي درك جهان معنايي فيلم اهميت دارد: «صد جهان و يك جهان و يك جهانِ پاك؟!» اين جمله، كه درواقع برگرفته از يك شعر از عطار نيشابوري است، مبناي اصلي درك ارتباطات دروني آدم‌هاي فيلم است. در جهان‌بيني عطار نيشابوري به تعداد هر انسان، يك جهان داريم و آن جهان چيزي نيست جز انديشه و عملكرد انسان. آگاهي از اين پيش‌نياز ذهني براي درك دگرديسي شخصيت‌هاي اصلي تا پايان فيلم ضروري است. چراكه مخاطب بايد براي درك منطق حاكم بر رويدادهاي دلهره‌آميز از شرايطي كه موجب اين رعب و وحشت شده نيز سر دربیاورد.

بي‌گمان در كنار بازي خوب بازیگران، اين موسيقي اثرگذار و به‌اندازه فيلم است.

بابك (شهاب حسيني) و ندا (نيوشا جعفريان) زوج ايراني ساكن آمريكا هستند كه در راه بازگشت از يك دورهمي دوستانه ناچار مي‌شوند در يك هتل عجيب اقامت كنند. آن‌ها در اين هتل ترسناك محبوس مي‌شوند، درحالی‌که نيروهاي بيگانه‌اي آن‌ها را وادار مي‌كند تا با رازهايي كه از هم پنهان كرده‌اند، روبه‌رو شوند. رويكرد اخلاقي فيلم به‌واقع با گريز از پلشتي‌هاي گذشته و به مدد نيروي صداقت و پرهيز از دروغ‌گویی در حال و آينده شكل مي‌گيرد.
«آن شب» ممكن است در مقايسه با آثار مشابه و شاخص اين ژانر در سينماي جهان اثري چندان خارق‌العاده و اثرگذار به شمار نيايد اما در روايت و اجرا چيزي از نمونه‌هاي مشابه خود كم ندارد. در اين ميان فيلم‌هاي زيادي را به ياد مي‌آوريم كه حوادث اصلي آن‌ها همچون اين فيلم در هتل يا يك متل بین‌راهی مي‌گذرد و قهرمانانشان در لوكيشني مشابه ناخواسته دچار حوادثي مي‌شوند (فيلم‌هاي تلألؤ، رواني، مسافرخانه، 1408، مطرودين شيطان، هويت و... جزو اين دسته‌اند) ممكن است اين مسئله براي بسياري از مخاطبان گيج‌كننده باشد؛ اما ميزانسن‌هاي هوشمندانه «كوروش آهاري» براي دادن‌ سرنخ‌هاي بصري، تلاش ديگري است تا مخاطب بي‌نياز از ديالوگ نيز بتواند از داستان فيلم سر در بياورد.
در بسياري موارد، رفت‌وبرگشت‌های روايي (فلاش‌بك‌ها) همچنين تكرار برخي موقعيت‌هاي آشنا به سياق فيلم‌هاي هارور مثل پلان‌هاي استفاده از آيينه، راهروهاي خالي، نورهاي لرزان، آمبيانس محيطي و افكت‌هاي صوتي، ممكن است كليشه‌اي و آزار‌دهنده به نظر برسند اما براي اوج دادن به لحظات دلهره‌آور، عناصري تكرارشونده و هدفمندند.
 بي‌گمان در كنار بازي خوب و متفاوت شهاب حسيني و نيوشا جعفريان، اين موسيقي اثرگذار و به‌اندازه فيلم است كه در بسياري از لحظات كاركردي دراماتيك و تشويش‌زا پيدا مي‌كند. همچنين مجموعه رخدادهاي دايره‌واري كه براي زن و شوهر گرفتار در هتل رخ مي‌دهد، حاوي كدهايي است كه به‌طور مثال بين ساعت روي ميز، تتوي روي دست و تابلوهاي ديوار هتل رابطه‌ برقرار مي‌كند؛ به‌این‌ترتیب با كشف اين رابطه، بيننده قادر است بخش بيشتري از داستان فيلم را درك كند. نكته مهم ديگر، رعايت نكات مميزي و حركت در چارچوب قواعد رايج سينماي ايران اما در اشل‌هاي بين‌المللي است.
به‌بیان‌دیگر كارگردان ضمن ايجاد فضاسازي ملموس و واقعي در يك مختصات و جغرافياي متفاوت توانسته شرايطي را فراهم كند تا يك محصول بين‌المللي را بدون اينكه مضحك يا غیرقابل‌باور به نظر برسد در ايران اكران كند.

«آن شب» به لحاظ تكنيكي يك اثر خوش‌ساخت و كم بودجه است.

اصلي‌ترين مشكل در فیلم‌نامه «آن شب» ضعف شخصيت‌پردازي بابك و ندا به‌عنوان شخصيت‌هاي اصلي فيلم است. همچنين حضور ساير كاراكترها نقش مهمي در پيشبرد داستان ندارند و قصه نكات مبهم زيادي دارد كه براي فهم بهتر آن‌ها نمي‌توان تنها به عناصر بصري و تمهيدات صوتي اكتفا كرد.  نكته ديگر اينكه رويكرد اخلاق‌گرايانه و روان‌شناسانه فيلم، اتفاقات ماوراء طبيعي و انتخاب‌هاي غلط انساني را به هم مربوط مي‌داند و مي‌تواند از گزاره‌ها و عناصر شناخته‌شده براي ايجاد ترس استفاده كند تا جنبه‌هاي رازآلود و وحشت‌آور فيلم را تقويت كند؛ مانند گربه سياه و مرد بي‌خانمان (الستر لاتام) كه با بياني نامفهوم در مورد آينده هشدار مي‌دهد يا يك افسر پليس مشكوك (مايكل گراهام) كه معلوم نيست واقعي است يا نه.
 در پايان، فرجام شخصيت اصلي تلخ و غيرمنتظره است و بسان يك شوك يا علامت سؤال بزرگ در ذهن بيننده باقي مي‌ماند. در نگاه كلي، جهت‌گيري فيلم نسبت به زندگي و مقوله عذاب روح كه در اثر خيانت، دروغ و گناه رخ مي‌دهد، جسورانه است و دغدغه‌مندي و حساسيت فیلم‌ساز براي پيوند سوژه با فرم فعلي در ژانر وحشت نيز چالش‌برانگيز است.
«آن شب» به لحاظ تكنيكي يك اثر خوش‌ساخت و كم بودجه است كه جدا از جلوه‌هاي ويژه كامپيوتري، تدوين استادانه‌اي دارد و تغيير نرم زاويه ديد و كار درخشان دوربين و انتخاب قاب‌ها آن را تماشايي‌تر هم مي‌كند.

اعتماد