درباره فیلم «کشتارگاه» ساخته «عباس امینی»

18 خرداد 1399
«کشتارگاه» «کشتارگاه»

آینه تمام نمای جامعه

ناصر سهرابی

سینمای اجتماعی ایران روزگار خوشی را سپری نمی‌کند. اگر زمانی «اصغر فرهادی» با آثار دیدنی و جذابش در آن‌سوی مرزها چشم‌ها را متوجه خود می‌ساخت و قدرتمندانه جوایز را درو می‌کرد و در گیشه هم فروش چشمگیری را از آن خود می‌ساخت در مقابل این روزها سینمای اجتماعی ما درجا می‌زند و حرف جدیدی برای گفتن ندارد.

اندک آثاری مانند «ابد و یک روز» و «مغزهای کوچک زنگ‌زده» دردی از سینمای اجتماعی ما دوا نمی‌کند. این روزها کمدی‌های سخیف گیشه را قبضه کرده‌اند و می‌تازند. این فیلم‌ها به‌راحتی اکران می‌شوند و خیلی زود نیز به فراموشی سپرده می‌شوند. سینمای اجتماعی ما احتیاج به یک‌خانه تکانی اساسی دارد تا به جایگاه درست و درخور توجهش دست پیدا کند. فیلم‌سازان معتبری چون «جعفر پناهی» و «پرویز شهبازی» که آبروی این‌گونه سینما بودند کم‌کار شده‌اند و اثر مهمی را کارگردانی نکرده‌اند. در این میان فیلم‌سازان خوش‌فکری مانند«هومن سیدی»، «محمد کارت» و همین «عباس امینی» با فیلم‌هایشان نوید روزهای روشنی را می‌دهند.

«کشتارگاه» به‌عنوان فیلمی اجتماعی شروع خوب و درگیر کننده‌ای دارد.

«کشتارگاه» چهارمین فیلم بلند عباس امینی بشمار می‌رود که در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر بنمایش درآمد و در جایگاه یک فیلم اولی مورد داوری قرار گرفت. عباس امینی بعد از فیلم‌های «والدراما» «هندی و هرمز» و «من اینجا هستم» کشتارگاه را در جنوب کشور شهرآبادان جلوی دوربین برد.

امیر چند ماهی است از فرانسه دیپورت شده و به دیارش آبادان برگشته. ناخواسته در ماجرای قتل هولناکی که در کشتارگاه اتفاق می‌افتد به همراه پدرش وارد بازی مرگباری می‌شود که آینده تراژیکی را برایش رقم می‌زند. این داستان فیلم جدید عباس امینی است که فیلم‌نامه‌اش را به همراه خسرو فرخ‌زاد به نگارش درآورده و بازیگرانی چون «مانی حقیقی»، «باران کوثری»،«امیرحسین فتحی» و «حسن پورشیرازی» در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند.

سینمای اجتماعی ایران روزگار خوشی را سپری نمی‌کند.

امینی با انتخاب لوکیشن جنوب ایران نشان می‌دهد که فضای این قسمت را به‌خوبی می‌شناسد و سعی کرده از جغرافیای این منطقه بکر و خاص کشورمان در فیلمش سود ببرد. او در این فیلم نسبت به ساخته‌های قبلی‌اش خیلی پخته و تأثیرگذارتر نشان می‌دهد و در خلق یک درام پرتنش و جذاب، دنیای خشن و بی‌رحمی را به تصویرمی کشد.

«کشتارگاه» انسان‌های قدرت‌طلبی را معرفی می‌کند که بویی از انسانیت نبرده و درراه اهداف شومشان دنیای اطراف را به کثافت می‌کشند و برای رسیدن به رستگاری از هیچ امری حتی مرگ دیگران نمی‌گذرند. «کشتارگاه» به‌عنوان فیلمی اجتماعی شروع خوب و درگیر کننده‌ای دارد. معرفی «امیر» با بازی روان و دل‌چسب «امیرحسین فتحی» که به‌خوبی از زیر سایه پدرش درآمده و به‌عنوان بازیگری مستقل آینده خوبی را نوید می‌دهد به‌عنوان شخصیت محوری فیلم مثبت نشان می‌دهد. رابطه امیر و متولی قطب منفی فیلم که درصدد تغییر یک‌شبه‌ی زندگی امیر شکل می‌گیرد مقداری به‌دوراز واقعیت است و کمک شایان توجهی به این درام نمی‌کند.

عباس امینی با متمرکز شدن به قاچاق ارز و گوسفند در جنوب کشور سعی دارد جامعه ملتهب و بی‌ثباتی را نشان دهد ولی داستان‌های حاشیه‌ای کوچکی که هم‌زمان تعریف می‌کند او را از جریان اصلی فیلم دور می‌کند و فقط در حد طرح یک مسئله ساده موردتوجه قرار می‌گیرد. تغییر قیمت ارز در سال‌های اخیر و حواشی‌اش بر طبقه متوسط اجتماعی موضوع اصلی فیلم «کشتارگاه» محسوب می‌شود ولی عباس امینی نتوانسته از این مورد مهم در شاکله اصلی فیلمش سود ببرد. امینی نمی‌داند به موضوع قتل سه راننده بیشتر بپردازد و یا ماجرای قاچاق گوسفندان و یا حمل دلار قاچاق توسط بومیان خوزستان. کشتارگاه مانند تمام فیلم‌های اجتماعی سال اخیر در خلق موضوعی بکر مناسب نشان می‌دهد ولی در اجرا و پیشبرد داستان می‌لنگد و به‌عنوان فیلمی تأثیرگذار موفق نشان نمی‌دهد.

کشتارگاه در میان آثار سینمای ایران منوی جدیدی را پیش روی مخاطب می‌گشاید

اگر زمانی خیانت رکن اصلی فیلم‌های اجتماعی بشمار می‌رفت این بار عباس امینی با نگاهی دقیق‌تر انسان‌هایی را نشانمان می‌دهد که دوروبرمان هستند، نفس می‌کشند و برای گرفتن حقشان در حال جنگیدن‌اند و در این راه از فرمول خاص خودشان استفاده می‌کنند.

«کشتارگاه» آینه تمام نمای جامعه بی‌رحمی است که در آن زندگی می‌کنیم. برخی ناجوانمردانه با ایجاد شبکه فساد و جریان پول‌شویی طبقه متوسط را له می‌کند. کشتارگاه در میان آثار سینمای ایران منوی جدیدی را پیش روی مخاطب می‌گشاید، حال اینکه تماشاگر بتواند با این‌گونه سینما ارتباط برقرار کرده و از آن لذت ببرد جای صحبت فراوان دارد.