صادق هدایت، پیشگام داستان‌نویسی مدرن در ایران

صادق هدایت صادق هدایت

من فقط برای سایه‌ی خودم می‌نویسم ...

۱۹ فروردین ۱۳۳۰؛ ۷۰ سال پیش در چنین روزی صادق هدایت در پاریس درگذشت. می‌گفت: «همان‌قدر از شرح‌حال خودم رم می‌کنم که از تبلیغات آمریکایی‌مآبانه.»

محمدعلی همایون کاتوزیان، تاریخ‌نگار و منتقد ادبی درباره صادق هدایت می‌گوید: «هدایت برجسته‌ترین داستان‌نویس ایرانی در قرن بیستم بود. پیشتاز این‌ها در ادبیات مدرن یعنی در داستان‌نویسی مدرن جمال‌زاده بود و هدایت و یکی دو نفر دیگر این کار داستان‌نویسی مدرن را ادامه دادند. منتها هدایت تقریباً در همه‌ی آثارش که نوعی متأثر است بخصوص از جمالزاده، کار را پیش‌تر برد و مجموعاً آن داستان‌های کوتاهی که به‌اصطلاح حوزه‌شان شبیه جمالزاده است، از جمالزاده بهتر است؛ اما یک‌چیزی که هدایت را به‌ویژه مشخص می‌کند، آوردن سبک مدرنیسم در ادبیات فارسی در داستان‌نویسی است. یکی از پیشتازان داستان‌نویسی جدید مدرن بود در ایران و علاوه بر آن نویسنده‌ی پیشتاز سبک مدرنیسم بود. گذشته از آن البته هدایت یک روشنفکر برجسته بود؛ یعنی یکی از کم شمار آدم‌هایی در قرن بیستم در ایران بود که به‌اصطلاح لفظ فرنگی انتلکتوئل، در موردش سزاوار است.»

صادق هدایت را پیشگام داستان‌نویسی مدرن ایران می‌دانند.

صادق هدایت، از تولد تا مرگ

صادق هدایت بهمن ۱۲۸۱ در یک خانواده اشرافی در تهران زاده شد. پدرش مدیر مدرسه نظام و رئیس اداره فرهنگ استان فارس و مادرش از اشرافیان دوره قاجار بود. شش‌ساله بود که به مدرسه علمیه رفت و دبیرستان را در دارالفنون آغاز کرد و در مدرسه فرانسوی سن‌لویی به پایان رساند.

۲۱ ساله بود که نخستین کتابش «انسان و حیوان» را منتشر کرد که در نکوهش از شکار و آزار حیوانات و پذیرش حقوقی برای آنان است: «اگر دکان عرق‌فروشی، قصابی، ماهیگیری و مرغ فروشی را می‌بستند، تااندازه‌ای صلح عمومی و برادری آدمیان صورت خارجی می‌گرفت».

۲۴ ساله بود که با نخستین دانشجویان فرستاده از سوی دولت برای تحصیل ریاضیات به بلژیک رفت اما چون می‌خواست به مرکز ادب و فرهنگ آن زمان راه یابد، تغییر رشته داد و در دانشکده اقتصاد پاریس نام‌نویسی کرد. ۲۸ ساله بود که به ایران بازگشت و در بانک ملی استخدام شد اما هرگز استقلال مالی نیافت و تا در ایران بود در خانه پدری زیست.

۳۲ ساله بود که با مسعود فرزاد کتاب طنز «وغ‌وغ‌ ساهاب» را منتشر کرد و در پی آن از نخستین نویسندگان ممنوع‌القلم ایران به شمار آمد و دیری نپایید که به هند رفت و در کنار آموختن زبان پهلوی ماندگارترین اثرش «بوف کور» را به پایان رساند و در ۵۰ نسخه چاپ کرد که شاید تأثیرگذارترین رمان ادبیات نوین ایران باشد.

این کتاب روایت خودکاوی روان‌پریش است که سفره دلش را وامی‌کند و ضمیر نیم خودآگاه پررمزورازش را به نمایش می‌گذارد. از جای‌جای این اثر که مانند ذهن راوی پیچیده و پاره‌پاره است و به نظر بسیاری از پژوهشگران به غزل‌های فارسی بی‌شباهت نیست، بیگانه‌ستیزی و ستایش ایران باستان سر برمی‌کند.

صداق هدایت در ۴۸ سالگی در پاریس به زندگی خود پایان داد.

در میان آثار هدایت داستان‌های او نقشی ویژه دارند.

صادق هدایت؛ سیمای مرد هنرآفرین

صادق هدایت را پیشگام داستان‌نویسی مدرن ایران می‌دانند. رد ویژگی‌های ادبی کار هدایت را در نویسندگان پس از او دشوار بتوان گرفت. ظاهراً هدایت آغازگر راهی بوده که دیگران از آن به سمت‌های مختلف رفته و می‌روند.

صادق هدایت متولد (۲۸ بهمن ۱۲۸۱/ ۱۷ فوریه ۱۹۰۳) در تهران است و ۴۸ سال بعد در پاریس خودکشی کرد. روز تولد هدایت در سال ۲۰۱۳ میلادی با ۱۶ فوریه مصادف است. نخستین داستان هدایت، «زنده‌به‌گور» سال 1308 منتشر شد.

از آن زمان تاکنون تقریباً تمام داستان‌نویسان مطرح ایرانی کار خود را در ادامه‌ی راهی می‌دانند که هدایت گشاینده و ستاره‌ی تابان آن معرفی می‌شود؛ گرچه او در نیمه‌ی دوم عمر خود داستان ‌کوتاه کمتر نوشت یا منتشر نکرد و درهرحال در ۱۵ سالی که پس از انتشار «بوف کور» (۱۳۱۵) زنده بود موفق به خلق اثری قوی‌تر از این رمان نشد.
از جمالزاده تا داستان کوتاه
آثار صادق هدایت به‌جز داستان‌های کوتاه و بلند، بسیار متنوع‌اند؛ از نقد و ترجمه‌ی ادبی تا گردآوری قصه‌های عامیانه و فولکلور؛ از طنز و انتقاد اجتماعی تا برگردان متون کهن به فارسی؛ از نمایشنامه تا نوشته‌هایی در فواید گیاهخواری و...

در میان آثار هدایت داستان‌های او نقشی ویژه دارند. آنچه داستان‌‌نویسی مدرن و معاصر ایران خوانده می‌شود، به‌طورجدی و مشخص با هدایت آغاز می‌شود. این واقعیت به معنای آن نیست که به لحاظ ادبی چیزی به‌عنوان «سبک هدایت» قابل‌تشخیص باشد که دیگران از آن متأثر شده باشند.

کاری که کسانی مانند محمدعلی جمالزاده و علی‌اکبر دهخدا پیش از هدایت انجام دادند، ازنظر ساد‌ه‌نویسی و راه دادن واژگان عامیانه یا غیر فاخر به زبان ادبی، برای داستان‌نویسی بستری مناسب فراهم کرد اما با تعریف‌های ادبیات مدرن در ژانر (نوع) داستان کوتاه قرار نمی‌گیرند.
نوشته‌های مجموعه «یکی بود یکی نبود» جمالزاده که برخی از تدوین‌کنندگان تاریخ ادبیات معاصر سرآغاز داستان کوتاه فارسی محسوب می‌کنند، بیشتر خاطره، گزارش و ثبت مشاهده‌هایی است که به بیانی شفاف و ساده حکایت می‌شوند و فاقد ویژگی‌های ساختاری نوع داستان کوتاه مدرن هستند.

شاخص‌ترین اثرش‌ «بوف کور» را اغلب در طبقه‌بندی ادبیات سورئالیستی جا می‌دهند.


پرسه در میان انواع ادبی
هدایت به دنبال فرم‌های تازه‌ی ادبی به تجربه‌های مختلفی که در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، به‌ویژه در ادبیات غرب و روسیه انجام‌شده بود نظر داشت. داستان‌های کوتاه روسی و در وهله اول آثار آنتوان چخوف و آثار نویسندگان آلمانی‌زبان، به‌ویژه فرانتس کافکا به لحاظ فرم و محتوا در کار او تأثیر گذاشت.

هدایتِ داستان‌نویس را با معیارهای نقد ادبی غرب نمی‌توان نویسنده‌ی «صاحب سبک» دانست؛ او به‌جز نثر صریح و سرزنده و طنزی که در بسیاری از آثارش وجود دارد، به لحاظ فرم و ساختار داستان به شیوه و سبک خاصی پایبند نبود.
شاخص‌ترین اثرش‌ «بوف کور» را اغلب در طبقه‌بندی ادبیات سورئالیستی جا می‌دهند. منتقدان در دو داستان کوتاه «زنده‌به‌گور» و «سه قطره خون» نیز برخی از ویژگی‌های این نوع را برجسته می‌بینند. بااین‌همه این انتساب اگر دقیق و درست هم باشد به معنای سورئالیست بودن هدایت نیست.
هدایت هم‌زمان با آثار «سورئالیستی» خود، داستان‌هایی چون «عروسک پشت پرده» و «طلب آمرزش» را نیز نوشته که داستان‌هایی رئالیستی به شمار می‌روند.
تفنن و دل‌زدگی
برخی از آثار هدایت تفنن و آزمایش در قالب‌‌هایی است که او با نمونه‌های آن‌ها از طریق زبان فرانسوی آشنا شده بود. برخی دیگر حاصل دل‌زدگی یا «احساس وظیفه» روشنفکری در یک دوران خاص تاریخی است که از روح حاکم بر همان دوره تأثیر گرفته است.

صادق هدایت چهار سال پیش از خودکشی در نامه‌ای به دوستش حسن شهید نورایی نوشت: «... خیال دارم‌ یک‌چیز وقیح ‌و مسخره ‌درست ‌بكنم ‌كه ‌اخ‌وتف ‌باشد به روی ‌همه‌. شاید نتوانم‌ چاپ ‌بكنم‌. اهمیتی ‌ندارد. ولیكن ‌این ‌آخرین‌ حربه ‌من ‌است ‌تا اقلاً توی دلشان ‌نگویند فلانی ‌خوب‌ خر بود.»
از نمونه‌های تفنن هدایت در انواع ادبی، می‌توان به داستان علمی - تخیلی «س. گ. ل. ل.» (۱۳۱۲) اشاره کرد. در برخی دیگر از آثار او نیز جنبه‌های ناتورالیستی پررنگ‌تر است.

از «بوف کور» تأویل و تفسیرهای گوناگون ارائه‌شده است.


برخی از منتقدان شماری از آثار مهم دهه‌های چهل و پنجاه، ازجمله «ملکوت» بهرام صادقی و «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری را الهام گرفته از «بوف کور» تلقی می‌کنند. بر این اساس روح کلی بوف کور جستجوی زیبایی یا حسرت ابدیت فرض می‌شود که ظاهراً در این دو رمان نیز به چشم می‌خورد.
در تقابل با این نظر عده‌ای معتقدند، حسرت جاودانگی، مانند غم غربت و حسرت زمان ازدست‌رفته مفاهیمی عام و کهن هستند که در ادبیات همه‌ی زمان‌ها بازتاب یافته و با چنین معیاری بسیاری از آثار مهم ادبی جهان را می‌توان در پیوند با یکدیگر دید. تأثیر «رمان نو» فرانسه بر دو اثر یادشده بسیار آشکارتر است از تأثیر صادق هدایت.
بیگانه‌ستیزی
از سوی دیگر تأثیر برخی از دغدغه‌های فکری هدایت را بر نویسندگان بعد از او نمی‌توان نادیده گرفت. یکی از این دغدغه‌ها از میان رفتن دوران باشکوه باستان است که در آثار هدایت به ناسیونالیسمی افراطی و به اعتقاد برخی بیگانه‌ستیز و نژادپرستانه می‌انجامد.

بسیاری از منتقدان، به‌ویژه در دو دهه‌ی گذشته این جنبه از نوشته‌های هدایت را بررسی کرده‌اند. یکی از این نوشته‌ها «هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم» کار پژوهشگر تاریخ و ادبیات ایران ماشاالله آجودانی است.
آجودانی در این کتاب می‌نویسد که هدایت در دوره‌ای می‌زیست که بسیاری از روشنفکران، جهان آرمانی خود را در ایران باستان می‌جستند.
از «بوف کور» به «حاجی‌آقا»
از «بوف کور» تأویل و تفسیرهای گوناگون ارائه‌شده است. کاتوزیان دراین‌باره می‌گوید: «به نظر من یکی از دلایل اصلی این تأویل‌ها و تعبیرهای گوناگون از بوف کور، همان خصلت مدرنیستی ـ سورئالیستی‌اش هست؛ یعنی اینکه تکنیک آن داستان جوری است که دست خواننده را خیلی زیاد باز می‌گذارد برای اینکه هر نوع تعبیر و تأویلی که می‌خواهد بکند. اگر شما وارد باشید به کارهای هدایت، هدایت را بشناسید، آثارش را بخصوص بشناسید، می‌توانید که نزدیک‌تر بشوید به یک تأویل که بیشتر قابل‌قبول است. مثلاً داستان کوتاه عروسک پشت پرده که شهرت چندانی ندارد و غالباً کسانی هم درباره بوف کور می‌نویسند، از آن خبر ندارند. در این داستان شما الگوی داستان بوف کور را می‌بینید که تقریباً تمام و کمال وجود دارد؛ اما تفاوتش این است که عروسک پشت پرده به سبک رئالیستی نوشته‌شده، یعنی که تکنیکش رئالیستی است و خیلی روشن‌تر می‌شود دریافت که داستان از چه قرار است تا در قیاس با مثلاً بوف کور با تکنیک سورئالیستی. درحالی‌که استخوان‌بندی بوف کور در عروسک پشت پرده هست، به نحوی در سه قطره خون هم و بعضاً تا یک اندازه‌ای، در زنده‌گور دیده می‌شود و بعضاً در آثار دیگر مثل داستان کوتاه بن‌بست یا داوود گوژپشت و این‌ها. به‌هرحال با آشنایی کامل به آثار پیشین هدایت آدم می‌تواند به یک روایت نسبتاً ملموسی نزدیک شود تا اینکه هر تعبیر و تفسیری که به نظر خواننده یا ناقد می‌رسد، عرضه شود.»

۲۱ ساله بود که نخستین کتابش «انسان و حیوان» را منتشر کرد که در نکوهش از شکار و آزار حیوانات و پذیرش حقوقی برای آنان است.

در مورد میزان و چگونگی تأثیر صادق هدایت بر نویسندگان معاصر ایران تاکنون آثار دقیق و قابل‌اعتنا کمتر منتشرشده است. این واقعیت را نیز نمی‌توان نادیده گرفت که جنبه‌های پرقدرت برخی از داستان‌های هدایت در نوشته‌های بعدی خود او نه‌تنها حفظ نشده که در مواردی نفی‌شده است.
به‌عبارت‌دیگر تأثیر مثبت آثار مهم هدایت بر روی کار خودش نیز چندان آشکار و قابل‌اعتنا نیست. نویسنده‌ی برف‌کور در دهه‌ی پایانی عمرش به نوشتن آثاری چون «علویه خانم» و «حاجی‌آقا» می‌پردازد که سوای تمام ارزش‌هایی که از جنبه طنز و انتقاد اجتماعی دارند به لحاظ سبک و جنبه‌های مدرنیستی ادبی گامی به عقب محسوب می‌شوند.

صداق هدایت در ۴۸ سالگی در پاریس به زندگی خود پایان داد.


نیما و نقد داستان‌های هدایت
شاید جان سرگشته، طبع عصیانگر و دل‌زدگی مفرط هدایت باعث شده که او مدام در حال تجربه در فرم‌ها مختلف ادبی باشد و در این راه به ملزومات و قواعد سبکی که می‌آزمود کمتر توجه کند. این نکته را هم‌عصر او، نیما یوشیج (۱۳۳۸- ۱۲۷۴) در نامه‌ی مفصلی که در سال ۱۳۱۵ نوشت به هدایت گوشزد کرده است.

نیما می‌نویسد هدایت به شکل کار بی‌اعتناست و شخصیت‌های داستان‌هایش «نوع تفکرات و تکلمات خود را ازدست‌داده به‌جای آن‌ها خود نویسنده است که دارد آن‌طور که دلش می‌‎خواهد، حرف می‏‌زند.»

نیما یوشیج پس از خواندن چند کتابی که هدایت برایش فرستاده با اشاره به داستان «آخرین لبخند» خطاب به او می‌نویسد: معلوم است بیانات پرسوناژهای فوق، طبیعی آن‌ها، یعنی بیانی که رئالیسم در صنعت ایجاب می‎کند، نیست. نفوذ یک ایده‏‌آلیزم سمج و نافذ است که صنعت را در نقاط حساس واقع‌شده‌ی خود ایده‏‌آلیزه می‏‌کند.
نیما در این نامه که شاهدی بر دانش وسیع تئوریک و آشنایی گسترده‌ی او با داستان‌نویسی مدرن جهان است پس از بررسی جنبه‌های مختلف داستان‌های رئالیستی هدایت به این نتیجه می‌رسد که در این آثار «انسان به مسائلی برخورد می‏‌کند که با آن مقدار رئالیسم که نویسنده خود را ملزم به رعایت از اقتضائات آن می‏‌کند، خیلی منافات دارد.»
سایه‌ی سنگین و گسترده
نیما به ارزش‌های راهگشای کار هدایت آشنا بود و انتقادهایش به او زمانی به شکل نقد ادبی و با استدلال‌های شفاف فنی بیان می‌شد و زمان دیگری متوجه مضمون آثار کسی است که به قول او انگار نمی‌خواهد در دنیای «بدون انزجار و وحشت» زندگی کند.
بنیان‌گذار شعر نو در پایان‌نامه و پس از انتقادهای فراوان به کاستی‌های کار هدایت از منظر داستان‌نویسی مدرن، نثر او را می‌ستاید و تلاش‌های او در این زمینه را هم‌سنگ کار خود در شعر عنوان می‌کند: «کاری که تو در نثر انجام دادی، من در نظم کلمات خشن و سقط انجام داده‌ام که به نتیجه‌ی زحمت آن‌ها را رام کرده‌ام...»
هدایت از زبان راوی بوف کور می‌گوید: «اگر حالا تصمیم گرفتم كه بنویسم، فقط برای این است كه خودم را به سایه‌ام معرفی بكنم …» او تأکید می‌کند كه «من فقط برای سایه‌ی خودم می‌نویسم ...»
با استفاده از همین تعبیر شاید بتوان گفت سایه‌ی هدایت نزدیک به هشت دهه است که بر داستان‌نویسی معاصر ایران گسترده شده و اگر تأثیر کار او را در آثار نویسندگان بعدی نتوان به‌دقت نشان داد، حضور این سایه قابل‌انکار نیست.

آثار صادق هدایت

آثار هدایت را به‌طورکلی می‌توان در پنج موضوع طبقه‌بندی کرد: داستان، ترجمه، تحقیق، نمایشنامه و سفرنامه.

داستان

زنده‌به‌گور (۱۳۰۹)

سه قطره خون (۱۳۱۱)

علویه خانم (۱۳۲۲)

سایه‌روشن (۱۳۱۲)

وغ‌وغ ساهاب (با مسعود فرزاد) (۱۳۱۳)

بوف کور (۱۳۱۵)

سگ ولگرد (۱۳۲۱)

ولنگاری (۱۳۲۳)

حاجی‌آقا (۱۳۲۴)

توپ مروارید (۱۳۲۷)

ترجمه

صادق هدایت اولین کسی بود که با ترجمه داستان دیوار در سال ۱۳۲۴، ژان پل سارتر و کمی بعد با ترجمه مسخ فرانتس کافکا را به ایرانیان معرفی کرد. وی به دو زبان فرانسوی و فارسی میانه تسلط داشت و آثاری را از آن دو زبان به فارسی ترجمه کرده است:

مسخ اثر فرانتس کافکا

دیوار اثر ژان پل سارتر

کور و برادرش (۱۳۱۰) اثر آرتور شنیتسلر

کلاغ پیر (۱۳۱۰) اثر الکساندر لانژ کیلاند نویسنده نروژی

تمشک تیغ‌دار (۱۳۱۰) اثر آنتون چخوف

مرداب حبشه (۱۳۱۰) اثر گاستون شرو نویسنده فرانسوی

جلو قانون اثر فرانتس کافکا

گراکوس شکارچی اثر فرانتس کافکا

گروه محکومین اثر فرانتس کافکا

فارسی میانه

یادگار جاماسب

کارنامه اردشیر بابکان

گزارش گمان شکن

گُجسته اَبالِش

شهرستان‌های ایران

زند وُهومَن

تحقیق

رباعیات خیام (۱۳۰۲)

فواید گیاهخواری (۱۳۰۶)

ترانه‌های خیام (۱۳۱۳)

نیرنگستان (۱۳۱۲)

انسان و حیوان

فولکور یا فرهنگ توده

نمایشنامه

مازیار (با مجتبی مینوی) (۱۳۱۲)

پروین دختر ساسان (۱۳۰۹)

افسانه آفرینش (۱۳۲۵)

سفرنامه

اصفهان نصف جهان (۱۳۱۱)