چاپ کردن این صفحه

نگاهی به فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» ساخته «فرزاد مؤتمن»

21 شهریور 1397
آخرین بار کی سحر را دیدی؟ آخرین بار کی سحر را دیدی؟

معمای کوچک زنگ‌زده

«فرزاد مؤتمن» یک حسن خوبی که به عنوان کارگردان در سینمای ایران دارد این است که دنبال داستان‌های تکراری و جهان درام زده سینمای ایران نیست و فیلم‌های داستان محور زیادی را که کشش داشته باشند در کارنامه خود ثبت کرده است. فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی» هم در همین راستای هدف فیلم‌ساز قرار گرفته و یک اثر پلیسی-اجتماعی محسوب می‌شود؛ ژانری که در سینمای کشورمان مهجور باقی‌مانده و آن‌چنان به آن پرداخته نمی‌شود.

چندی پیش با اکران فیلم «نگار» ساخته رامبد جوان، یک اثر قابل‌قبول (با ارفاق) در ژانر سینمای پلیسی- معمایی را شاهد بودیم و حالا فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی» به اکران درآمده؛ فیلمی که سال ساختش به مدت‌ها قبل از «نگار» برمی‌گردد و با وقفه‌ای دو، سه‌ساله به اکران عمومی در آمده است. در این فیلم با داستان دو قتل روبه‌رو هستیم که هیچ‌کدام نه موازی همدیگر هستند و نه تکمیل‌کننده و به‌کل ارتباطی بین آن‌ها وجود ندارد اما در یک شب رخ می‌دهند.

مادر «سحر عامری» وارد کلانتری شده و گزارش گم‌شدن دخترش را می‌دهد. دختر او دیشب به خانه نیامده و چون چنین چیزی از او سابقه نداشته مادر تصمیم گرفته موضوع را به پلیس گزارش دهد. «پرویز»، پدر سحر (با بازی سیامک صفری) یک راننده کامیون با افکار سنتی است که اگر بفهمد سحر به منزل نیامده، دمار از روزگارش در می‌آورد. در همین حین با یافتن جنازه‌ای در بر اتوبان نیایش، پلیس تصور می‌کند که ممکن است این جنازه متعلق به سحر باشد اما با شناسایی جسد مشخص می‌شود که چنین نیست. سرگرد سمیعی (با بازی فریبرز عرب نیا) هر دو پرونده را در دست می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد هم راز قتل دختر کنار اتوبان را کشف کند و هم بفهمد که سحر کجاست و آخرین بار چه کسی سحر را دیده است...

فیلم فرزاد مؤتمن قرار است یک فیلم پلیسی- معمایی باشد و فیلم‌نامه‌نویس آن، «امیر عربی» که پیش‌تر فیلم «سعادت‌آباد» را به نگارش درآورده، سعی کرده تا با پیاده‌سازی عناصر چنین فیلم‌هایی، یک اثر پلیسی ایرانی تحویل تماشاگر بدهد. عربی تلاش کرده تا شخصیت سرگرد فیلم (قهرمان فیلم) یک تیپ خاص داشته باشد و یک شخصیت نابغه و مرموز از او دربیاورد که خلقیات خاص نوابغ را هم دارد (برای مثال در حین بازپرسی از ستوان همکارش می‌پرسد که آیا دارچین دارد یا خیر؟) اما این تکه‌ها و پیاده‌سازی عناصر تیپیکالی آن‌چنان ضعیف از آب درآمده‌اند که شخصیت سرگرد در حد یک تیپ ساده می‌ماند و به هیچ‌وجه تبدیل به یک کارآگاه سینمایی نمی‌شود که بتواند در آثار دیگری هم حضور پیدا کند. بازی بد عرب نیا هم بدجوری به این مسئله دامن زده و او با تنگ کردن چشمانش و تند حرف زدن تصور کرده که یک کارآگاه بسیار زیرک و مشکوک خلق کرده درحالی‌که نقش او توسط همین بازی‌ها به کنار کشیده شده است. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که بسیاری تصور داشتند این فیلم بازگشت شکوهمندانه‌ای برای این بازیگر ستاره دهه‌های گذشته سینمای ایران خواهد بود.

این اشکال صرفاً در پیاده‌سازی شخصیت سرگرد پیش نیامده و برای همه کاراکترها و شاکله اصلی فیلم رخ‌داده است. فیلم‌نامه آن‌قدر ایراد و باگ و حفره دارد که به رغم برخی نکات مثبت در آن، برای تماشاگر باهوش جذابیت خود را از دست می‌دهد. یکی از مواردی که برای نوشتن و خلق کردن یک داستان پلیسی- معمایی تمام‌عیار به کار می‌آید، نبوغ و باهوش بودن خود فیلم‌نامه‌نویس است که عربی با مطرح کردن اوج نکات خلاقانه‌ای که از ذهنش تراوش کرده، نشان می‌دهد این نبوغ را ندارد. طرح‌های معمای او گره‌هایی نیستند که به صورت ریزریز باز شوند و داستان معمایی «آخرین بار کی سحر را دیدی» این‌گونه پیش می‌رود که کاراکترها مواردی را از سرگرد داستان مخفی کرده و سپس تصمیم می‌گیرند آن را بازگو کنند. بازگو کردن قسمت‌های جامانده و برملا شدن آن‌ها از زبان خود کاراکترها هم باعث پیشرفت روند داستان فیلم می‌شود وگرنه هیچ معما و تعلیقی که با درایت و هوشمندی سرگرد حل شود، به چشم نمی‌خورد.

نگفتن یک بخش از داستان و سپس گفتن آن، روشی است که مخاطب حس می‌کند فیلم در حال گول زدن اوست و با اینکه برای فهمیدن انتهای داستان (که از نیم ساعت پایانی تا حد زیادی لو می‌رود) با داستان فیلم همراه می‌شود و به اصطلاح کشش قصه، تماشاگر را با خود می‌کشاند اما سرانجام آن هم مسئله دندان‌گیری نیست و Twist یا همان پیچش داستانی انتهایی فیلم، به‌شدت کهنه است و با تزریق شعار و پیام محور شدن فیلم در سکانس‌های پایانی، فیلم به جاده خاکی آن هم از نوع حادی می‌زند.

فرزاد مؤتمن درگیر فریاد زدن شعارهای خود در لابه‌لای دیالوگ بازیگران می‌شود و فیلم پلیسی خود را بیشتر و بیشتر به سمت ژانر اجتماعی و مستند گونه نزدیک می‌کند و با هر قدم نزدیک شدن به این سبک و دور شدن از حال و هوای معمایی، تیشه به ریشه اصلی فیلم می‌زند. در این بین نقش زنان در فیلم نیز تا حد زیادی منفعل است و بانوی ستوان فیلم هیچ کاری جز نصب تلگرام و دیدن پیام‌های سحر برای پیشبرد پرونده نمی‌کند؛ امری که مشخص است صرفاً برای پررنگ کردن نقش زن پلیس در فیلم در نظر گرفته‌شده و یک‌جور از سر خود باز کردن موضوع برابری زن و مرد حساب می‌شود.

«آخرین بار کی سحر را دیدی» در بطن داستان خود به نقد قانون هم می‌پردازد و در باب اینکه آیا قانون و مجری آن می‌توانند مردم را نجات دهند یا نه، یک پرسش بسیار عالی مطرح می‌کند. قانون در این فیلم نقص‌های خود را نشان می‌دهد و قوانین نانوشته شده در حرف‌های مردم و سنت‌ها نیز در کنار قانون مملکت، به داستان فیلم رخنه پیداکرده و اگر این موضوع در همین حالت زیرپوستی خود باقی می‌ماند، بسیار باارزش‌تر می‌شد تا اینکه در سکانس‌هایی توسط کاراکترها فریاد زده شود (همانند دادهایی که سرگرد بر سر بعضی شخصیت‌ها ازجمله صاحب خوابگاه دختران و سهراب، برادر سحر، می‌زند.)

گاف‌های زیادی در فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی» وجود دارد و بازی بد بازیگران به جز ژاله صامتی که در بین جمع بازیگران می‌درخشد (و البته شبنم فرشادجو که با حضور کوتاهش بسیار تأثیرگذار بازی می‌کند.) در کنار این گاف‌ها، فیلم را در برخی سکانس‌ها بسیار تصنعی کرده است. آتیلا پسیانی در تمام مدت در حال سخنرانی و فیگور گرفتن در برابر دوربین است و سیامک صفری هم به واسطه پرداخت نه‌چندان جالبی که به کاراکتر او شده، نمی‌تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. امیرحسین فتحی هم که به تازگی به دلیل حضورش در سریال شهرزاد دیده‌شده در این فیلم جوان‌تر و کمی ناپخته است ولی رگه‌های خوبی از هنر بازیگری را رو می‌کند.

«آخرین بار کی سحر را دیدی» می‌تواند با وجود انبوه این حجم از مشکلات درون فیلم‌نامه، کماکان در کویر خشک سینمای ایران که آثار یکنواختی در آن جای گرفته، همانند یک لنگه کفش پاره باشد و غنیمت شمرده شود و برای یک‌بار دیدن، تماشاگر را جذب خود کند اما فرسنگ‌ها با یک اثر پلیسی- معمایی درجه یک‌فاصله دارد و برای رسیدن به این پله، هنوز مدت زمان زیادی لازم است.

آرش پارساپور

 

آخرین بار کی سحر را دیدی؟

نویسنده: امیر عربی/ کارگردان: فرزاد مؤتمن / مدیر فیلم‌برداری: بهرام بدخشانی و مرتضی غفوری / تدوین: ژیلا ایپکچی/ مجری طرح، سرمایه‌گذار: سعید عصمتی/ طراح صحنه: جهانگیر میرزا جانی/ طراح چهره‌پردازی: میشا جودت/ مدیر صدابرداری: رشید دانشمند/ مدیر تولید: فرهاد کی نژاد/ دستیار کارگردان: علی جناب / برنامه‌ریز: علی جناب منشی صحنه: سعیده دلیریان مدیر تدارکات: بهمن صمصامی راد. بازیگران: فریبرز عرب نیا، سیامک صفری، آتیلا پسیانی، ژاله صامتی، محمدرضا غفاری، بهاران بنی‌احمدی، آناهیتا درگاهی، روشنک گرامی، مجتبی سلمانی، شیوا کریمی، عمار تفتی، شبنم فرشادجو، علیرضا ثانی فر، امیرحسین فتحی و با معرفی: آناهیتا درگاهی

آخرین ویرایش در %ب ظ، %17 %489 %1397 ساعت %14:%مهر