گزارشی درباره نمایش «مالی سویینی» کار مرتضی میرمنتظمی

26 ارديبهشت 1397
نمایش «مالی سویینی» نمایش «مالی سویینی»

نمایشی سرشار از سکون با سه بازیگر

نمایشنامه «مالی سویینی» نوشته براین فری یل نخستین‌بار در سال 1994 در ایرلند منتشر شد، نخستین اجرای آن در آگوست 1995 در تئاتر گِیت در شهر دوبلین به کارگردانی نویسنده‌اش روی صحنه رفت.

این نمایشنامه سه شخصیت دارد؛ مالی سویینی، همسرش فرانک سویینی و پزشکی که چشم‌های او را عمل می‌کند؛ دکتر رایس. در اجرای مرتضی میرمنتظمی از این متن که در خلاصه داستانش آمده است: «مالی سویینی، زنی که 40 سال در دنیای نابینایی زندگی کرده، در پی اصرار همسرش، چشمانش را عمل می‌کند و قدم به دنیای بینایان می‌گذارد. او در ابتدا بسیار هیجان‌زده است اما پس از مدتی دچار بیماری می‌شود؛ مغزش، اطلاعات اشیا دیده شده را مخابره نمی‌کند و با وجود توانایی دیدن، کور می‌شود...» و این روزها در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است، نقش‌ها به ترتیب سپرده شده‌اند به؛ الهام کردا، صابر ابر و امیر آقایی.

کاهش مباحث تئوری و افزایش صحنه‌هایی چشم‌نواز

در آغاز پرده اول «مالی سویینی» آمده است؛ نور که می‌آید هر سه شخصیت نمایش را روی صحنه می‌بینیم؛ مالی سویینی، دکتر رایس و فرانک سویینی. هر سه نفر در تمام مدت نمایش روی صحنه خواهند بود. پیشنهاد من (نویسنده) این است که هر شخصیتی فضای خاصی برای خود داشته باشد؛ دکتر رایس در سمت چپ صحنه، مالی سویینی در وسط و فرانک سویینی در سمت راست صحنه چپ و راست از دید تماشاگران ...
صحنه‌ای که مرتضی میرمنتظمی در مقام طراح صحنه شکل داده است اما به همین سادگی نیست. از سمت راست تا چپ صحنه به شکل افقی آکواریومی دیده می‌شود با ماهی‌هایی بزرگ و در حال حرکت، در جایی از نمایش نیز دانه‌هایی گرد و سفید همچون مروارید می‌بینید که با فروپاشیدن یک‌باره‌شا ن در راستای اهداف کارگردان که یکی از آنها افزایش زیبایی بصری است، حرکت می‌کنند.

سؤال اولی که از میرمنتظمی، کارگردان و طراح صحنه «مالی سویینی» پرسیدم این بود که آیا می‌پذیرد تلاش کرده مباحث تئوریک متن را کاهش دهد و در عوض اجرایی روی صحنه ببرد که از لحاظ بصری چشم‌نواز باشد؟ و به‌عنوان مثال به بخشی از دیالوگ‌های فرانک سویینی اشاره کردم و اینکه در اجرای او چنین بخش‌هایی با چنین مضمون‌هایی کاهش پیدا کرده است. او در پاسخ گفت: «جالبه که همین قضیه، سیصد سال پیش موضوع بحث دو تا فیلسوف، ویلیام مالینو و دوستش جان لاک بوده... مالینو می‌گه آگه نابینا باشی می‌تونی فرق بین یه مکعب و کره رو فقط با لمس کردن‌شون تشخیص بدی، با حس کردن‌شون... حالا فرض کنیم یه دفعه بینایی‌تون برگرده، آیا می‌تونین فقط با دیدن، بدون لمس کردن و بدون حس کردن، بگین کدوم یکی مکعبه و کدوم کره است؟ لاک می‌گه متأسفانه دوست من شما قادر نخواهید بود اون دو رو از هم تشخیص بدین... ابداً رابطه‌ای بین دنیای بساوایی، یعنی دنیای لمس کردن و دنیای بینایی وجود نداره و هر ربطی بین این دو تا می‌تونه فقط از طریق زندگی کردن، فقط با تجربه کردن، فقط با آموختن این رابطه به وجود بیاد... ما اسامی را حذف کردیم و این حذف نه در این دوره از اجرا که در تمرینات اجرای سال 94 در تماشاخانه ایرانشهر رخ داد. جایی که احساس کردم این میزان از اسامی آدم‌ها و اصطلاحات خاص ممکن است تماشاگر را گیج کند. ما حجم اطلاعاتی را که از طریق این مونولوگ‌ها منتقل می‌شود کاهش ندادیم و تنها کمی جمعش کردیم و از آن حالتِ بازی که در متن آمده بود درش آوردیم چون احساس کردیم ممکن است در حوصله تماشاگر نگنجد.»

او در جواب اینکه آیا می‌پذیرد وقتی متن را می‌خوانیم این حجم از اطلاعات نه تنها از حوصله خواننده خارج نمی‌شود بلکه برای رسیدن به آنچه نویسنده می‌خواهد بگوید هم بسیار راهگشاست، اگرچه ممکن است وقتی روی صحنه از زبان بازیگر شنیده می‌شود به قول او «در حوصله تماشاگر نگنجد»، پس می‌شود گفت «مالی سویینی» متنی برای خواندن است و نه اجرا؟ هم گفت: «این بحث خوبی است. ما وقتی خودمان هم در طول تمرین متن را با بازیگران می‌خواندیم، لذت بسیار می‌بردیم و بدون آنکه چیزی از آن حذف کنیم حدود دو ساعت و 45 دقیقه شد. با خودمان گفتیم باید کمی از آن کم کنیم و آن قدر برای خودمان جذاب بود که این کار را صرفاً به ناچار و از سر اجبار انجام دادیم تا در حد حوصله مخاطب بگنجد.»

کارگردان «بکت» ادامه داد: «هم شما می‌دانید و هم من که «مالی سویینی» یکی از بهترین متن‌های مونولوگ‌محور جهان است، هرچند اگر در حد فاصل ادبیات نمایشی و ادبیات داستانی قرارش دهیم به ادبیات داستانی نزدیک‌تر است. خواندن این متن، فارغ از اجرا بسیار لذت‌بخش است اما زمانی که قرار است روی صحنه برود باید به نکات بسیاری و از جمله ریتم و تمپوی آن و حوصله مخاطب فکر کرد.»
میرمنتظمی در مورد دشواری روی صحنه بردن متنی که هنگام خواندن لذت‌بخش است اما خطر سر رفتن حوصله تماشاگر از شنیدن، اجرایش را تهدید می‌کند هم گفت: «اجرای این کار واقعاً سخت و دشوار بود! و یکی از دلایلی که اساساً به سراغش رفتم هم همین سختی بود. من نمونه اجراهای ایرانی این متن را از دوستان جوان دانشجو و نمونه‌هایی خارجی از آن را دیده‌ام که اکثراً متن را تغییر داده‌اند و مونولوگ‌ها را تبدیل به دیالوگ کرده‌اند اما این کار از نظر من به‌عنوان کارگردان اشتباه است. همان‌طور که در متن فری یل می‌بینید هیچ پیشنهادی برای اجرا داده نشده و تنها چیزی که نوشته شده این است که فرانک سویینی و دکتر رایس سمت راست و چپ صحنه بنشینند و مالی سویینی در وسط. این نبود هیچ توضیح دیگری، باز هم کار را سخت‌تر می‌کند که برای شخص من جذاب‌تر است.»

کارگردان «پنج ثانیه برف» ادامه داد: «ما اساساً مشق کردن را دوست داریم. هر چند «مالی سویینی» متن دو سال پیش‌ام است اما بخش جدیدش برای من، روی صحنه بردنش در فضای بزرگ سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر بود با همه چالش‌هایش. تجربه روی صحنه بردن یک نمایشِ سرشار از سکون با تنها سه بازیگر در سالنی بزرگ؛ یعنی صرفاً هدفم بازتولید نبود. پیش‌تر هم پیشنهاد اجرای مجدد «مالی سویینی» را در سالن‌های بلک‌باکس با ظرفیتی معمولی داشتم اما مخالف بودم ولی پیشنهاد اجرا در سالن اصلی که داده شد با خودم گفتم حالا می‌توان یک کار جدید کرد!»‌

صدا، صدایی حقیقی است یا تقویت‌شده؟

میرمنتظمی در جواب اینکه آیا می‌توان یکی از چالش‌های پیش روی اجرای «مالی سویینی» در سالن اصلی تئاتر شهر را روی صحنه بردن نمایشی بر مبنای دیالوگ در جایی دانست که رسیدن صدای بازیگر به تماشاگر برای قطع نشدن ارتباط او با اثر امری حیاتی است؟ و در چنین اثری اگر بازیگر نتواند بدرستی صدایش را به گوش مخاطب برساند همه چیز را از دست داده است؟ هم گفت: «هر سه بازیگر «مالی سویینی» بسیار بر این قضیه تأکید داشتند که از هاش اف استفاده نکنند و ما صحبت‌های بسیاری با هم داشتیم. اول تصمیم گرفتیم همین کار را انجام دهیم اما در ادامه با توجه به فضاسازی‌ای که در اجرا دیدید و شیوه قرار گرفتن بازیگران بر صحنه، پشت میزی که در ابتدا شبیه میز کنفرانس است و بعد تبدیل به چیزهایی دیگر می‌شود، تصمیممان عوض شد و از هاش اف‌هایی با صدایی بسیار بسیار پایین استفاده کردیم. صدای هاش‌اف‌ها را بسیار پایین گرفتیم چون فقط می‌خواستیم برای طراحی صدا و در راستای مسائل فنی و شکل اجرا از آنها استفاده کنیم. والا هر سه بازیگر آنقدر صدایشان رساست و بیانشان گویا که حتی یک درصد هم نیازی به استفاده از تقویت‌کننده نداشتند.»

تلاش صابر ابر برای خنده گرفتن یا مطابقت با فرانک سویینی متن فری‌یل

میرمنتظمی در مورد اینکه آیا با این نظر موافق است که صابر ابرِ اجرا نسبت به فرانک سویینی متنِ فری یل دوست دارد از تماشاگر خنده بگیرد هم گفت: «من و صابر نمی‌خواستیم چیزی جدا از آنچه در متن هست بسازیم؛ یعنی به هیچ عنوان نمی‌خواستیم تماشاگر به این شخصیت بخندد بلکه او را همان‌طوری می‌خواستیم که در متن بود. به نظر ما فرانک در متن به همین صورتی است که روی صحنه می‌بینید. شخصیتی که هنوز یک جمله‌اش را تمام نکرده به سراغ جمله دیگر می‌رود و هنوز از کار عجیب و غریب قبلی خلاص نشده، کار عجیب و غریب بعدی را شروع می‌کند. به‌نظر ما این شوخ و شنگ بودن و این پرش‌های مکرر ذهنی او در متن هم هست و چیزی نیست که در اجرا بر غلظتش افزوده باشیم.»
نرگس کیانی