چاپ کردن این صفحه

نگاهی به نمایش «دیابولیک، رومئو و ژولیت» به کارگردانی آتیلا پسیانی

18 ارديبهشت 1397
«دیابولیک، رومئو و ژولیت» «دیابولیک، رومئو و ژولیت»

 عاشقانه خونین

 نمایش تازه آتیلا پسیانی خشونت و تباهی گسترده‌ای که جهان امروز را فراگرفته نقد می‌کند.

نمایش «دیابولیک، رومئو و ژولیت» با صحنه‌ای تکان‌دهنده آغاز می‌شود، مردگانی در کفن پوشیده شده در گورستان آرمیده‌اند و تیبالت (خسرو پسیانی) برای کودکی تازه مرده آواز (یا دعا) می‌خواند. ورود به دنیای پر از سیاهی، خشونت و تباهی نمایش تازه آتیلا پسیانی با یک ضربه همراه است. ضربه‌ای درست و به‌جا که چشم‌اندازی از جهانی که قرار است یک ساعت و بیست دقیقه به تماشایش بنشینیم مقابل دیدگانمان ترسیم می‌کند. «دیابولیک...» برخلاف تصور اولیه، چندان به ماجرای عاشقانه رومئو و ژولیت نمی‌پردازد بلکه به بهانه روایت بخشی از این قصه مشهور و محبوب، حقایقی تلخ از دنیای امروز برایمان عریان می‌کند.

دنیایی که تباهی و فساد بر آن چیره شده و قربانی می‌گیرد. پسیانی در نمایش تازه‌اش کمتر از تجربه‌های قبلی درگیر فرم بوده. فضای انتزاعی حاکم بر نمایش‌های قبلی‌اش به‌مرور جای خود را به نشانه‌ها و عناصری داده که با اندکی تمرکز و اندیشه قابل‌درک و ردیابی است. قصه‌گویی در نمایش‌های او پررنگ‌تر شده، هرچند به نظر می‌رسد پسیانی علاقه‌مند به روایت داستان به شیوه‌ای سرراست و همراه با جزئیات نیست.

آنچه در «دیابولیک...» اتفاق می‌افتد برش‌هایی از ماجرایی است که حتی اگر پیشینه و گذشته‌اش چندان مشخص نباشد، قابل‌فهم است. این ویژگی باعث می‌شود دایره مخاطبان نمایش گسترده‌تر شود. پسیانی برای خلق جهانی که نمایشنامه محمد چرمشیر در اختیارش گذاشته، به ابزار و رنگ‌ها و نشانه‌هایی ساده متوسل شده. صحنه خلوت است و هیچ عنصری ذهن تماشاگر را از اتفاقی که شکل می‌گیرد دور نمی‌کند، تحرک و ضرباهنگ نمایش بالاست و تصاویر با سرعت مقابل چشم بیننده جان می‌گیرند. موسیقی کمک کرده، خشونت و هراسی که بر اثر حاکم است به مخاطب منتقل شود. بازیگران درست انتخاب‌شده‌اند و در میزانسن‌هایی که باذوق طراحی‌شده موقعیت‌هایی معمولی را با جذابیت خلق می‌کنند. بزرگ خاندان مونتاگو (فاطمه نقوی) روی صندلی چرخ‌دار درعین‌حال که زوال‌پذیر و شکننده به نظر می‌رسد هولناک است، کشیش فاسد، ژولیتی که بیش از آنکه معصوم باشد، اغواگر است و رومئویی که ناتوان و ضعیف به نظر می‌رسد شخصیت‌هایی نمایشی و جذاب هستند. سردسته کاپولت‌ها (بهرام افشاری) با آن لباس سیاه به کمک لحن و صدای قوی و باصلابت بازیگرش اقتدار و خشونت را عینیت داده است.

پسیانی در «دیابولیک...» نشانه‌های ایرانی و غربی را در هم می‌آمیزد تا جهانی ویژه خلق کند، جهانی که ظاهراً وامدار قصه مشهور «رومئو و ژولیت» است، اما منحصربه‌فرد است. موسیقی تم بومی دارد، اما شخصیت‌ها ایرانی نیستند، قصه در زمان مشخصی رخ نمی‌دهد، ولی نشانه‌های امروزی مثل موبایل و مونوپاد ارجاع به دنیای اطراف ما است. «دیابولیک...» اقتباسی امروزی و هوشیارانه است، نه آن‌قدر وامدار تراژدی مشهور شکسپیر است که تازگی و طراوات نداشته باشد و نه آن‌قدر از منبع اولیه فاصله می‌گیرد که بی‌هویت به نظر برسد. درعین‌حال قائم‌به‌ذات است و امتیازهایی دارد که محصول ایده‌های نویسنده و کارگردان است.

بعد از تحریر: کمپین تئاتر بدون تلفن همراه، قرار است مانع حضور تماشاگران در تئاتر با گوشی‌های روشن شود. آتیلا پسیانی پیش از شروع نمایش «دیابولیک، رومئو و ژولیت» چنددقیقه‌ای برای حضار صحبت کرد و از آن‌ها خواست گوشی‌هایشان را خاموش کنند. برای تماشاگر حرفه‌ای تئاتر این میزان تأکید شاید کمی اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما در این سال‌ها آن‌قدر تماشاگرهایی را دیده‌ایم که هنگام نمایش با تلفن همراهشان صحبت کرده‌اند که به نظر می‌رسد بالاخره وقتش رسیده با این رفتار و عادت ناپسند مقابله شود.

محدثه واعظی‌پور