داریو فو، نمایش‌نامه نویس، بازیگر و برنده نوبل ادبیات درگذشت

25 مهر 1395

داریو فو، نمایش‌نامه نویس و بازیگر ایتالیایی که برای طنزهای تلخ سیاسی و اجتماعی شهرت دارد، در ۹۰ سالگی در میلان درگذشت.

 او که یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان ایتالیا در عرصه بین‌المللی است در سال ۱۹۹۷میلادی موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.از آثار مشهور او که به تقریباً ۳۰ زبان دنیا ترجمه‌شده است می‌توان «مرگ تصادفی یک آنارشیست»،«حساب پرداخت نمی‌شه» و«نگهبان جاده و راه‌آهن» را نام برد؛اما یکی از تأثیرگذارترین آثارش، «اسرار کمدی»، نمایشنامه‌ای تک‌نفره است که به مدت ۳۰ سال با اجرای آن در سراسر دنیا تماشاچیان را مجذوب خود کرد.فرانکا رامه، همسرش نیز بازیگر بود و در بسیاری از نمایشنامه‌ها او را همراهی می‌کرد. او سه سال پیش در سن ۸۳ سالگی درگذشت. ماتئو رنتسی، نخست‌وزیر ایتالیا که خود بارها هدف نیش‌های انتقادی تندوتیز داریو فو قرارگرفته بود، از او به‌عنوان «یکی از سردمداران بزرگ تاتر، فرهنگ و جامعه مدنی» ایتالیا یادکرد.او گفت: «طنز او، تحقیقات او، کارهای او در طراحی صحنه، جنبه‌های گوناگون فعالیت‌های هنری او، همه از میراث ماندگار یک ایتالیایی بزرگ در جهان است.»

داریو فو در مارس ۱۹۲۶ در سن جیانو، شهری کوچک در اطراف دریاچه ماجوره به دنیا آمده و هنر داستان‌سرایی را از پدربزرگش که یک فروشنده دوره‌گرد بود و برای جلب مشتری به نقل داستان‌های جذاب می‌پرداخت، آموخت.در اواخر جنگ جهانی دوم به خدمت اجباری سربازی فراخوانده شد، اما از سربازی فرار کرد و در چند ماه پایانی جنگ در یک کلبه پنهانی زندگی کرد.او سپس به میلان نقل‌مکان کرد و پیش از آنکه به نویسندگی و بازیگری مشغول شود به تحصیل در رشته معماری پرداخت.مرگ او با واکنش گسترده حوزه‌های هنری و ادبی در سراسر دنیا روبرو شده است و رسانه‌ها در ایتالیا از او به‌عنوان مردی یادکرده‌اند که «خالق تئاتری جدید با زبانی جدید» بود.

درباره داریو فو، دلقک «دربار بورژوازی»

هنگامی‌که داوران آکادمی سوئد در سال ۱۹۹۷ جایزه ادبی نوبل را به «داریو فو» هنرپیشه، کارگردان و نمایشنامه‌نویس ایتالیایی اهدا کردند شگفتی بسیاری را برانگیخت. رسانه‌های ایتالیا این خبر را با شادمانی تمام پخش کردند، اما روزنامه‌ی واتیکان خشمگین از این افتخار کوشید به آن بهایی اندک بدهد. ایتالیایی‌ها تا آن زمان «داریو» را به‌عنوان یک کمدیانت و یک دلقک خیابانی می‌شناختند که موفقیت نمایشنامه‌هایش را تنها مدیون شخصیت بی‌همتای خود و بدیهه‌گویی در بازی بود.

 «داریو فو» در روز ۲۴ ماه مارس ۱۹۲۶، یعنی در ۸۰ سال پیش، در روستای کوچک «سانی یانو» چشم به جهان گشود و خیلی زود با تئاتر مردمی آشنا شد. نخست در میلان در رشته‌های هنر و معماری تحصیل کرد و آنگاه به نوشتن نمایشنامه‌هایی برای برنامه‌های رادیو و تلویزیون پرداخت.پدربزرگش یک داستان‌سرای سنتی یا نقال بود که در بازارهای مکاره در شمال ایتالیا به داستان‌سرایی می‌پرداخت. «داریو» از پدربزرگ عشق به نمایش دوره‌گردی را به ارث برده بود. بیشتر دوست می‌داشت تا در فضای باز و یا در خیمه‌های سیرک بازی کند.

«داریو» هرگز در آموزشگاه تئاتر تحصیل نکرد. استادان او هنرمندان خیابانی بودند که وی در قطار یا در خیابان و درراه رفتن به دانشگاه از آن‌ها تقلید می‌کرد و از این کار بسیار لذت می‌برد. «فو» همیشه خود را دلقک دربار بورژوازی می‌نامد که سخت به کمدیا دلارته پیوسته است. این شیوه‌ی نمایش سنتی در ایتالیا ابزاری بود که بازیگران با طنز گوشه‌های غم‌انگیز زندگی را بازسازی می‌کردند. آن‌ها یک انقلاب پنهانی را مسلط به نیشخند و واژه‌های تلخ رهبری می‌کردند.

«داریو فو» در سال ۱۹۵۹ با همسرش «فرانکا رامه» به نمایش دونفره پرداخت که هنوز هم از موفقیت آن کاسته نشده است. این هنرمندان دوگانه در سال‌های دهه‌ی ۷۰نمایشنامه‌هایی را به روی صحنه آوردند که بیش‌ازپیش بر شهرت آن‌ها افزود.«داریو» با بدیهه‌گویی و بدیهه‌سازی و تلفیق پانتومیم با گفتار به کارنمایشی خود سیمای تازه‌ای بخشید و رفته‌رفته آن را در تماس با تماشاچیان در محله‌های کارگری میلان تکامل داد. او هرگز پروایی نداشت تا در طنزهای اجتماعی خود قشر روشنفکران خودخواه ایتالیا و دولتمردان نیرومند و نیز، مردان کلیسای کاتولیک را استهزا کند. از همین روی بود که بسیاری از نمایشنامه‌های او دچار سانسور شدند.

«داریو فو» نیز، چون استادان خود و دلقکان خیابانی مجبور بود با نگهبانان سختگیر سنت‌ها و رسوم با قدرت‌مداران دولتی و کلیسایی درگیر شود، به همان‌گونه که آن‌ها در روزگاران گذشته دلقکان خیابانی را از ایتالیا بیرون کردند به پیگرد «داریو» و همسرش «فرانکا» کوشیدند.«جکو فو»، فرزند «فو» به یاد می‌آورد که چندین بار در خانه‌ی آن‌ها بمب انداخته شد و چنان می‌نمود که یک جنگ بزرگ برپاشده است. همچنین در تماشاخانه‌ی آن‌ها بنام «تئاتر لیبرتی» که در آن پنهانی نمایشنامه‌هایی اجرا می‌کردند چند بار بمب‌هایی منفجر شدند و خود او نیز، بارها در میان اجرای نمایش دستگیر شد و مأموران او را با دستبند به زندان بردند.

قدرت «داریو فو» در این است که نوشته‌هایی می‌آفریند که نه‌تنها دل‌انگیز و شادی‌بخش که القاکننده‌ی چشم‌اندازها و مسئولیت هستند؛ و جایزه‌ی ادبی نوبل را به خاطر موضع‌گیری انتقادی‌اش در برابر قدرت‌مداران و نیز به خاطر همدردی‌اش با فقیران و ستمدیدگان که او برایشان همیشه احترام بسیاری قائل بوده است دریافت کرد.در همان هنگام نیز، یکی از بنگاه‌های انتشاراتی مجموعه‌ای از نوشته‌های او را منتشر کرد. بسیاری از تئاترها در کشورهای اروپایی نمایشنامه‌هایش را ترجمه کردند و به روی صحنه آوردند. در سال‌های دهه‌ی ۷۰ آثار او نه‌تنها در ایتالیا که در تماشاخانه‌های اروپایی بیش از آثار نمایشنامه نویسان دیگر اجرا می‌شدند.

نمایشنامه‌های «پرداخت نمی‌شود» یا «مرگ اتفاقی یک آنارشیست» و نمایشنامه‌هایی با ویژگی‌های فمینیستی چون «کودک، آشپزخانه و کلیسا» و یا «رابطه‌ی آشکار دوگانه» از شاهکارهای «داریو فو» هستند که او را در سرتاسر جهان نام‌آور کرده‌اند. «داریو فو» همچنین در سال‌های گذشته در برلن یک اپرای سه پولی به روی صحنه آورد که موفقیت بزرگی را به همراه داشت. 

سال‌ها پیش از آنکه داریو فو نوبل ادبی را دریافت کند، ایرج زهری، مترجم فقید ایرانی برخی از نمایشنامه‌های او را به فارسی ترجمه کرده بود. «فرهنگ کوچک هنرپیشه»، یکی از نمایشنامه‌های مهم داریو فو را نشر قطره به ترجمه ایرج زهری منتشر کرده است.