نقد فیلم «دور دیگر» ساخته توماس وینتربرگ

02 اسفند 1399
«دور دیگر 2020» «دور دیگر 2020»

گریز از مصائب زندگی‌

بیتا حبیبی

سال سرد و تلخ ۲۰۲۰ به پایان رسید. سال انزوای انسان، شکست و ناکامی گسترده که در پی بیماری مهلک کووید-۱۹ رقم خورد و تبعات سخت آن همچنان ادامه دارد. ازجمله این پیامدها، سکوت تلخی بود که دامن سالن‌های سینما را گرفت. صنعتی که ‌صعب‌ترین دوره‌های تاریخ را تاب آورده بود، حالا باید به صندلی‌های خالی تماشا‌چیان که برای بقای خود از یکدیگر می‌گریختند، خیره می‌ماند.

در دل این سال دشوار، اما کارگردان دانمارکی، «توماس وینتربرگ»، بازهم دست به خلق فیلمی متفاوت و تأمل‌برانگیز زد. «دور دیگر[1]»، فیلمی که شاید این روزها حتی ارزش تماشای چندباره را داشته باشد. فیلمی که خلسه مشترک بشر را در بطن خود حمل می‌کند و همچنان که از عنوان دانمارکی آن (druk) برمی‌آید، به انسانی تلنگر می‌زند که زیر بار سنگین زندگی، به جست‌وجوی مَفَری، برای لختی آرامش و آسودگی است.

وینتربرگ که فیلم موفق «شکار» را در کارنامه خود دارد، این بار هم به سراغ حلقه‌ای از رفیقان رفته است؛ چند معلم میان‌سال که در مدرسه‌ای در کپنهاگ مشغول به کارند. این انتخاب هوشمندانه کارگردان، درس مهمی را به همراه دارد؛ پس بهتر است همچون شاگردان خوب، از کلاس لذت ببریم و سختی یادگیری را هم به جان بخریم.

این فیلم یک تراژدی-‌کمدی شیرین و کاملاً عجیب درباره لذت‌های افراطی و غالباً پیش‌پاافتاده است.

نقش اصلی داستان، «مدس میکلسون»، با نام مارتین که مدرس تاریخ است، به رخوت در زندگی‌ و رابطه‌اش دچار شده است. سکوتی که در یک‌شب دورهمی با سه دوست و همکار دیگرش، پس از مصرف مشروب، در هم می‌شکند. جام‌های پیاپی درآمیخته با طعم اشک‌ها که از گونه‌اش سرازیر می‌شوند، برای برخی از مخاطبان یاد‌آور دقایق دیرآشنایی هستند که رنج خویشتن را با خلسه ناهشیاری، دمی از یاد برده‌اند و سحرگاهی سخت از خواب نسیان برخاسته‌اند تا دوباره به جنگ ناخواسته تن در دهند؛ درآمیختن بازندگی که همواره توان و شور انسان را به مبارزه می‌طلبد.

این فیلم یک تجربه‌ی کاملاً ناامیدکننده و گنگ است.

این حلقه رندان اما به یک‌شب بسنده نمی‌کنند و این روند ادامه پیدا می‌کند. بدین‌سان آن‌ها قدم به مسیری ‌می‌گذارند که شاید همه دل‌خوشی و آسودگی نباشد و این مسیر لذت و رنج، گویی همان است که انسان از آغازین دقایق حیاتش، ناخودآگاه و اندک زمانی هم آگاه تا انتهای زندگی‌اش می‌پیماید. نشان به آن جمله معروف: «آنچه غذایت می‌دهد، کمر به کشتن تو هم تواند بست».

این راهکار اما برای این مردانِ بدرود گفته با جوانی، صبر و قرار خواهد شد؟ و این‌که آیا فراموشی، راه گریز از مصائب زندگی‌ است؟ شاید که باید پاسخ این سؤالات را در دل داستان بجوییم.

این معلمان هر یک راوی ماجراهای عجیب و نیز ارتباط با شاگردان خود در مدرسه‌اند؛ اما نقطه جذاب داستان، تغییر حالی است که به معلم جدی و خشک تاریخ دست می‌دهد و شیوه آموزش او که حالا با اندکی چاشنی از «خود بیخودی» تلطیف شده، شاگردان را بر سر ذوق می‌آورد. همان‌طور که سه معلم دیگر هم در کلاس‌های خود آتشی به پا کرده‌‌اند که وسعت و تأثیرات حرارت آن هنوز پیدا نیست.

دِویکا گریش، منتقد فیلم، در نقدی از «دور دیگر»، می‌گوید: «اگر شناختی از وینتربرگ ندارید، شاید منتظر فیلمی مضحک از چند پسر دست‌وپا چلفتی نظیر «خماری» باشید و یا در صورت شناخت این کارگردان فکر کنید با فیلمی تیره و طعنه‌آمیز همچون «شکار» یا «جشن» مواجهید که هوشمندانه لایه‌های زننده پنهانی طبقه متوسط را هویدا می‌کند؛ اما به نظر می‌رسد که این فیلم عجیب‌وغریب نه مضحک است و نه برانگیزنده اخلاق. این فیلم یک تراژدی-‌کمدی شیرین و کاملاً عجیب درباره لذت‌های افراطی و غالباً پیش‌پاافتاده است.» لذت‌هایی که با غرق شدن در آن‌ها، گاهی به بیگانگی نسبت به جهان پیرامون خود و نیز درک روند آن دچار شده‌ایم.

وینتربرگ صحنه عطف فیلم، یعنی راه چاره را به فیلسوف دانمارکی «سورن کیرکگارد» می‌سپارد. آنجا که شاگرد در امتحان پایان ترم، به جمله‌ای از این فیلسوف در رؤیایی با آلام و دردها اشاره می‌کند؛ به اصل پذیرش و تسلیم در برابر طبیعت که همواره قدرتمندتر از آدمی ظاهرشده و شاید که این همان نقطه بیداری است. دیدن و لمس آنچه که ما را به هیبت «هستی» در برگرفته است و بی دانستن آن، چگونه ما را یاری همراهی آن خواهد بود؟

آری به قول نیچه باید سرشار شویم از سرنوشتی که به‌سوی ما می‌آید و این بار همراه دوربین، سرخوشانه، رقص مارتین را تماشاگر باشیم که گویی جامی دیگر گون را از فراسوی جهان در دست گرفته است و همچون زوربای یونانی، گرداگرد میدان زندگی، می‌چرخد و می‌چرخد.

در ستایش «دور دیگر» همین بس که این فیلم، جوایز فیلم اروپا در سال ۲۰۲۰ را از آن خودکرده و جایزه بهترین فیلم، فیلم‌نامه و کارگردانی به توماس وینتربرگ و نیز بهترین بازیگر به مدس نیکلسون تعلق‌گرفته است.

توماس وینتربرگ این فیلم را به دخترش آیدا که وی را در حین ساخت فیلم و در حادثه رانندگی از دست داد، تقدیم کرد.

 

فیلم «دور دیگر» اثر خاص و فوق‌العاده‌ای نیست، اما انتهای داستان آن کاتارسیس جالبی را ارائه می‌دهد که باوجوداینکه خوشحال‌کننده نیست، ولی تأثیرگذار است.

گزیده‌ای از نقدهای فیلم «دور دیگر»

اریک کوهن (ایندی وایر)

تماشای همکاری دوباره‌ی مدس میکلسن و وینتربرگ هیجان اساسی دارد که تأثیرگذار ظاهر می‌شود. فیلم «دور دیگر» با جوی سرخوشانه آغاز می‌شود و به‌یک‌باره رو به تاریکی می‌گذارد. کمدی سیاه جذاب وینتربرگ رفته‌رفته به یک اثر اجتماعی با محوریت مشروبات الکلی و مدس میکلسون تبدیل می‌شود. دور دیگر تنها فیلمی پرفرازونشیب نیست که با تکیه‌بر بحران میان‌سالی داستان زوال و پیر شدن شخصیت‌هایش را به تصویر بکشد، بلکه مفاهیم عالی در داستان آن نهفته است. فیلم‌نامه یک دور دیگر که توسط توبیاس لیندولم و توماس وینتربرگ نوشته‌شده است، به پرتره‌ای کنایه‌آمیز از نتایج بی‌بندوباری با پیچش‌های داستانی مناسبی تبدیل می‌شود که شخصیت‌هایش تصمیمات خنده‌دار، پردردسر و خسته‌کننده‌ای می‌گیرند. مارتین (شخصیت اصلی داستان) در انتها آنچه را که باید می‌بیند و به دید تاری از واقعیت و تزکیه می‌رسد.

اوون گلیبرمن (ورایتی)

این فیلم یک تجربه‌ی کاملاً ناامیدکننده و گنگ است. یک تلاش درهم‌وبرهم درباره‌ی اجتماع که مدام تحلیل می‌رود. ممکن است جدیدترین ساخته‌ی وینتربرگ یک اثر جالب پیرامون لذت‌ها و خطرات نوشیدن الکل باشد، ولی فیلم سینمایی ناامیدکننده‌ای است. مشکل «دور دیگر» این است که ادای فیلم‌های کارگردان برجسته‌ی سوئدی، روبن اوستلوند -که دگما ۹۵ زیادی در خودش دارد را درمی‌آورد. این فیلم هم از آگاهی اجتماعی صحبت می‌کند و اشاره‌هایی به موضوعات بغرنج و پیچیده‌ی کم فرهنگی جوامع امروزی دارد؛ اما «دور دیگر» فراتر از ایده اولیه‌ی نمی‌رود و برای تأثیرگذاری بر زندگی طبقه‌ی متوسط به محرک‌های بیشتری نیاز دارد.

فیلم «دور دیگر» با جوی سرخوشانه آغاز می‌شود و به‌یک‌باره رو به تاریکی می‌گذارد.

کارن هان (پالیگان)

جدیدترین فیلم توماس وینتربرگ از چند جهت بسیار قابل‌توجه است. نخست آنکه مدس میکلسون را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازیگران زنده دنیا معرفی می‌کند و دوم اینکه بهتر از سایر فیلم‌های سال‌های اخیر بحران میان‌سالی را به تصویر می‌کشد. معمولاً فیلم‌هایی که به مسئله‌ی بحران میان‌سالی می‌پردازند بر مرز میان کمدی و درام حرکت می‌کنند. فیلم‌های این‌چنینی اغلب پایان‌های ساده و سرراستی دارند و مردان شیرخوار داستان (بیشتر شخصیت‌های اصلی چنین آثاری مردان هستند) اهمیت و فضیلت بزرگ‌سالی را درمی‌یابند و فیلم تمام می‌شود؛ اما «دور دیگر» که داستان زندگی چهار معلم را به تصویر می‌کشد در مقابل هر نتیجه‌گیری سریع و پایان ساده‌ای مقاومت می‌کند، ولی در انتها به یک پایان‌بندی کلیسایی شگفت‌انگیز می‌رسد. فیلم «دور دیگر» اثر خاص و فوق‌العاده‌ای نیست، اما انتهای داستان آن کاتارسیس جالبی را ارائه می‌دهد که باوجوداینکه خوشحال‌کننده نیست، ولی تأثیرگذار است. مشکلات چهار شخصیت محوری داستان واقعاً درگیر کننده و جالب نیستند، اما دراین‌بین مدس میکلسون را داریم که بهترین بازی عمر خود را ارائه می‌دهد.

[1]. Another Round